|
اخبار > به دنبال چند صدايي در هنر ايران |
|
به دنبال چند صدايي در هنر ايران
|
به منظور بررسي موضوع گفتگومندي و چند صدايي در حوزة هنر و به ويژه هنر ايراني، فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايران، همانديشي «چند صدايي در هنر ايراني» را برگزار ميكند.
به منظور بررسي موضوع گفتگومندي و چند صدايي در حوزة هنر و به ويژه هنر ايراني، فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايران، همانديشي «چند صدايي در هنر ايراني» را برگزار ميكند.
به گزارش روابط عمومي مجموعة هنر پژوهي نقشجهان، وابسته به فرهنگستان هنر، اين همانديشي يكشنبه يازدهم اسفند ماه امسال در دو بخش مباحث نظري و مطالعات كاربردي برگزار خواهد شد.
بر پاية اين گزارش، در بخش مباحث نظري محورهايي چون تعريف چند صدايي در هنر، رابطة مياني چند صدايي در هنر و جامعه، گفتگومندي، بينامتنيت و فرامتنيت، چند صدايي از ديدگاه زيباييشناسي، سبكشناسي و اخلاق و... و در بخش مطالعات كاربردي حول مباحثي چون؛ جايگاه چند صدايي و گفتگومندي در هنر و فرهنگ ايراني، گونهشناسي هنر ايراني با رويكرد چندصدايي، چند صدايي و مديريت فضاهاي هنري و... بررسي خواهد شد.
بدين منظور و در راستاي هماهنگي در اهداف و مباحث همانديشي، جلسهاي با حضور مديران پانلهاي تخصصي، برخي سخنرانها و دكتر بهمن نامورمطلق دبير علمي همانديشي «چند صدايي در هنر ايران» در مجموعة هنرپژوهي نقشجهان برگزار شد.
در آغاز دكتر بهمن نامورمطلق، دبير فرهنگستان هنر، به گردهمايي بزرگ مكتب شيراز اشاره كرد و يادآور شد: «پژوهشهاي گسترده در حوزة تاريخ فاخر كشورمان پيش از اسلام و دوران پس از اسلام، از اهداف اصلي معاونت پژوهشي فرهنگستان هنر است، اما نگاه به مباحث مطرح و علوم معاصر و آشنايي با دستاوردهاي علم نوين و ارائة آن به نسل جديد و پژوهشگران نيز مورد توجه اين مركز است.»
دكتر نامورمطلق همچنين از فعاليت و راهاندازي گروههاي مختلف نشانهشناسي، تخيل هنري، انسانشناسي هنر و... در كنار ده گروه پژوهشي ياد كرد و گفت: «اين گروهها به صورت فراگروهي در حوزههاي مختلف، با رويكردهاي متفاوت كار ميكنند.»
وي از مباحثي چون؛ بينامتنيت، فلسفة هنر، نقد تكويني و هماكنون چندصدايي در هنر و ادبيات، به عنوان مسائل مطرح شده در اين گروهها نام برد.
دبير فرهنگستان هنر اظهار داشت: «مسئلة چندصدايي براي نخستين بار توسط ميخائيل باختين مطرح شده است و همين آراء او بوده كه راه را براي واضع بينامتنيت يعني «يولياكريستوا» گشوده و رويكردي نوين در نظريه و نقد ادبي و هنري فراهم آورده. »
وي افزود: «چندصدايي نزد باختين با چند موضوع ديگر از جمله؛ گفتگومندي (منطق گفتگويي)، آميختگي و زمان و مكان همراه است، كه لازمة شناخت افكار باختين اشراف به اين حوزهها است. مثلاً هيچ مؤلفي نميتواند داراي اثر چندصدايي باشد؛ مگر اينكه قبلاً مرحلة آميختگي را طي كرده باشد.»
دبير علمي همايش چندصدايي تصريح كرد: «باختين در مقابل سه جريان مسلط دورة خود يعني زبانشناسان، سبك شناسان و صورتگرايان ايستاد؛ جرياناتي كه با وجود اختلافات، در مورد مطالعة متني اشتراك داشتند.»
او تأكيد كرد: «باختين به روابط فرازبانشناسي و فرامتني به ويژه فرامتنهاي اجتماعي، باور داشت و نقش آنها را در متن ادبي بسيار مهم و اساسي ميپنداشت. دو متن ادبي را با اجتماع، سياست و... ربط ميداد و اعتقاد داشت كه متن چندصدايي برون متن است.»
پس از سخنان دكتر نامورمطلق، دكتر اسلامي، مدير پانل معماري نيز دربارةجايگاه چندصدايي در معماري توضيح داد. اسلامي مهمترين معضل حوزة معماري را هويت فوري عنوان كرد و اظهار داشت: «معماري اگرچه مادر هنرها و يك رشته چندرشتهاي است و با مسائل متعدد اجتماعي، سياسي، روانشناختي و... درگير است، لذا مسئلة آموزش، تبيين نظر است و بررسي تعابير مختلف در آن، جايگاه خاصي پيدا ميكند.»
اسلامي با اشاره به به ضرورت نقد، ارائة نظريات جديد و گذر از تلاش هاي فردي دربارة مفهوم چندصدايي در معماري گفت: «مشاركت مردمي، مطالبي كه قبل و بعد از آفرينش يك اثر هنري مطرح ميشود، ميسر ساخت و توليد يك اثر، مواجه مردم با آن، تعاملهاي دوطرفه و... همة مواردي است كه به اهميت بحث چندصدايي در معماري تأكيد ميكنند.»
اردشير صالحپور، مدير پانل نمايشي نيز ماهيت تئاتر را چندصدايي دانست؛ چرا كه اساساً با جدلهاي دراماتيك همراه است. اين مدرس دانشگاه با ابراز تأسف از نقش كمرنگ نقد و انديشگي و جدي نگرفتن آن در سطوح دانشگاهي از حضور و همكاري دكتر ناظرزاده كرماني، دكتر سجودي، دكتر صادقي و دكتر ضيمران براي ارائة مقاله و سخنراني در همايش چندصدايي خبر داد.
دكتر كاشفي، مدير پانل تجسمي، سخنان خود را با مرور افكار و انديشههاي باختين در زمينة هنر چندصدايي آغاز كرد و گفت: «باختين بحث خود را با موسيقي آغاز كرده و بعد آن را به شاخههاي ديگر تعميم داده است. ما هم سعي ميكنيم كه از منظر چندصدايي در موسيقي به هنرهاي تجسمي، به ويژه نقاشي برسيم.»
در ادامه دكتر صلاحي مقدم بحث چندصدايي در ادبيات را از نظر باختين مطرح كرد. صلاحي مقدم توضيح داد: «از نظر اين پژوهشگر، شعر چندان چندصدايي نيست، اما من معتقدم نمونه هاي متعددي در ادبيات فارسي و لاتين ميتوان پيدا كرد كه گوياي چندصدايي است. آثار جمالزاده، هدايت، چوبك، ساعدي و... همگي نشانههايي از چندصدايي در خود نهفته دارند. در ادبيات كلاسيك هم شعر حافظ خالي از اين موضوع نيست. حافظ با طرح مضامين مختلف تنها به دنبال مبارزه با ظلم نيست، او با زيركي خاص و با ديدگاه خاص خود، با برخي مفاهيم روبرو ميشود.»
دكتر نامور مطلق در تكميل سخنان صلاحي مقدم گفت: «هدف ما استفاده از تئوريهاي باختين و گذر از آنهاست. ما به دنبال رابطة بين چندمعنايي و چند صدايي هستيم. همچنين مسئلة ديگر، چندصدايي و بينامتنيت است. فراموش نكنيم، چندصدايي بيشتر در صداهاي مستقل است. حال بايد ديد، به طور مثال آيا اين صداها و هويت مستقل در شعر حافظ هم ديده ميشود.»
غريب رضا غلامحسينزاده، ديگر كارشناس حاضر در اين نشست نيز لزوم بحث و چالش در حيطة انديشههاي باختين را آشنايي با زندگي و آثار اين انديشمند دانست كه جدا از يكديگر نيستند. مثلاً باختين اقدام به راهاندازي محفلهاي مختلفي در حوزههاي فلسفه، نقاشي، ادبيات، موسيقي و... ميكند تا از هركدام از آنها به نحوي تاثير بگيرد و در آراء و انديشههاي خود از آنها ياد كند. وي خاطرنشان كرد: «اگر باختين ميگويد شعر نميتواند حالت چندصدايي و گفتگومندي داشته باشد، به شعرهاي غنايي اشاره دارد.»
اين پژوهشگر ادامه داد: «باختين مانند پستمدرنها آن قدر جلو نميرود كه آزادي مطلق و بدون قيد و بند بدهد. در آراء او، تفكرات مختلف در كنار يكديگر حضور دارند.» دكتر نامور مطلق نيز در تكميل سخنان غلامحسينزاده گفت: «بحث باختين، بحث خود و ديگري است. اگر ما نتوانيم ديگري را بپذيريم، نميتوانيم چندصدايي داشته باشيم.»
دبير علمي همايش چندصدايي تأكيد كرد: «چند شخصي بودن هنر ما دليل برچندصدايي نيست. يكي از مشكلات بزرگ هنر و ادبيات ما شخصيتپردازي است، پس هر گفتگويي گفتگومندي نيست.»
دكتر نامور تصريح كرد: «اين آراء و بحثها، حاصل تحولات بزرگي است كه اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم در جامعه روسيه به وجود آمد. در اين دوره تحولات سياسي و اجتماعي، منجر به يك انقلاب فكري و دورة طلايي شد كه شخصيتهاي برجستهاي در رشتههاي مختلف به جامعه معرفي كرد.»
وي افزود: «ما هيچ وقت در چندصدايي مطلق نيستيم، همان طور كه هيچوقت در تك صدايي مطلق نيستيم. بعضيهنرها به چند صدايي و بعضي به تك صدايي نزديك هستند. بحث باختين مرتبط با فضاي اطرافش و گذر از يك دورة خاص است.»
حبيبالله درخشاني، از ديگر كارشناسان حوزة تجسمي در همايش چندصدايي در هنر نيز با به كاربردن كلمة هنر ديداري به جاي كلمةتجسمي، براي القاي حالتها و معاني گفت: «گفتگومندي در هنرهاي ديداري كاملاً با ادبيات متفاوت است. مثلاً گفتگومندي در شاهنامه، زمينهاي براي يك گفتگومندي خاص ايجاد ميكند.»
دكتر بهنام كامراني نيز با اشاره به اينكه نظرية باختين در چند صدايي باعث فهم و توضيح بسياري از جريانهاي هنر معاصر است توضيح داد: «اصطلاح چندصدايي براي نخستين بار در موسيقي دوران گوتيك و بعد موسيقي قرن شانزدهم ديده ميشود، پس از آن اين بحث را ميتوان در اصطلاحاتي كه پستمدرنيسم به ارمغان آورده نيز تعميم داد.»
كامراني افزود: «در هنر تجسمي معاصر نيز اين اصطلاح با پسوند و پيشوندهايي مثل اتمسفر، چندصدايي و يا حتي در هنرهاي جديد، به ويژه در New Media نيز نمود پيدا ميكند.»
وي با رجوع به نگارگري ايران گفت: «چندصدايي در نگارگري بيشتر در نقوش ديده ميشود. اما در هنر معاصر، هنرمنداني كه بلوغ هنري خود را بعد از انقلاب طي كردند، مسئلة چندصدايي، بيشتر در آثارشان نمود يافته است. شايد رويدادهاي اجتماعي و رواج روحياتي مثل گروتسك و... باعث اين تقابل شده است.»
خانم شاهچراغي از ديگر حاضران اين نشست نيز در حوزة معماري به پديدة معماري كه از طبيعت بكر و دستنخورده جدا شده است اما توانسته در ساير شاخهها مثل معماري و شهرسازي، فرش و... رسوخ كند و منبع الهام باشد اشاره كرد و گفت: «اين پديده معمارانه آنقدر در ذهن مخاطب معاصر رسوخ كرده كه از طريق آثاري كه در فرهنگستان ما زنده است، ايراني معاصر نميتواند پديدة ديگري جاي آن بگذارد.»
گودرزي نيز در حوزة ادبيات گفت: «به عقيدة من در ادبيات داستاني ما هرگز چندصدايي مطرح نشده است؛ چرا كه بحث ايدئولوژي بازتاب پررنگتري داشته است و ما فقط در ادبيات داستاني با تكصدايي (البته به طور مطلق) مواجه هستيم. معناي باختين چندصدايي به دلايل شرايط اجتماعي ما هرگز امكانپذير نشده است.»
اين نشست با سخنان خانم دكتر لاري دربارة تصويري از مجلة شكوفه كه نخستين نشرية زنان در دورة قاجار بود ادامه پيدا كرد.
لاري در ابتدا گفت: «امروزه بينامتنيت با مباحث مختلفي ادغام شده است. به عقيدة من چندصدايي يك بعد اجتماعي و ايدئولوژيك دارد و اين طور نيست كه هر چيزي كه چند لايه و متشكل از عناصر مختلف است از تئوري چندصدايي هم بهرهمند باشد.»
وي با اشاره به حضور چندصداي غالب و مغلوب در هر متن به نقل از باختين گفت: «صداهاي غالب كه در سطوح زيرين هر متن وجود دارد بايد بيرون كشيده شود.»
دكتر لاري ادامه داد: «متن به مثابة دنيايي است كه در آن هيچگفتمان مجردي به تنهايي وجود ندارد و محل نمايش تغييراتي است كه هركدام معني متفاوتي دارد.»
او همچنين با اشاره به تصوير موجود از نشرية شكوفه به تقسيمبندي قطبهاي سنت،تجديد پيرو جوان،ايراني و فرنگي و... در آن تاكيد كرد و گفت: «هركدام از اين نشانهها، رهنموني به لايههاي مختلف متن است.»
دكتر كامراني با توجه به فضاي موجود در هنر قاجار بافت اين تصوير را تك صدا دانست و دكتر رئيسي با اشاره به تقابل سنت و مدرنيته، آن را دوصدايي معرفي كرد. اما دكتر نامورمطلق تمام امكانات موجود در تصويررا براي نشان دادن يك تك صدايي غالب عنوان كرد و گفت: «خيلي جاها نبايد متني به موضوع نگاه كنيم.»
در خاتمه دكتر راكعي در جمعبندي مباحث مطرح شده اظهار داشت: «با توجه به فرامتن موجود خوانش اين متن يك تك صدايي است كه كامل نشده و نتوانسته به هدف برسد.»
راكعي در بخش ديگر دربارةايدههاي باختين و افكار اجتماعيش گفت: «ما ميتوانيم ايده را از باختين بگيريم و به جاهايي برسيم كه خودشان مسير تكامل ايده باشند. از طرفي مجبور نيستيم هميشه خودمان را با آن ايدهها تطابق دهيم.»
وي پيرامون آراء باختين در حوزة ادبيات نيز خاطرنشان كرد: «باختين، با توجه به واقعيتهاي زمان خودش، شعر را تك صدايي ميديد؛ ولي ما چندصدايي ميبينيم. من در جستجو و پرسش از منتقدان متعدد متاسفانه فقط از يك نفر شنيدم كه ميتوان در رمان معاصر چند صدايي را مطرح كرد. يك منتقد ديگر هم بر اين باور بود كه تنها در آثار زويا پيرزاد ميتوان نمونههايي از چندصدايي را ديد. حال آنكه پيرامون چندصدايي در شعر با اقبال بيشتري روبرو هستيم.»
|
|
|
|
|
زمان انتشار: يکشنبه ١٧ آذر ١٣٨٧ - ٠٩:٥٩ | نسخه چاپي
...در حال ثبت نظر نظر شما ...در حال ثبت نظر خروج
|