
دكتر سجودي طي نشستي در سالن سينما تك مركز فرهنگي – هنري صبا و در حضور دكتر نامورمطلق، دكتر احمديان، دكتر پاكتچي، دكتر عباسي، دكتر نجوميان، و ساير مدعوين به سخنراني تحت عنوان« استعاره و نشانهشناسي» پرداخت.
دكتر سجودي طي نشستي در سالن سينما تك مركز فرهنگي – هنري صبا و در حضور دكتر نامورمطلق، دكتر احمديان، دكتر پاكتچي، دكتر عباسي، دكتر نجوميان، و ساير مدعوين به سخنراني تحت عنوان« استعاره و نشانهشناسي» پرداخت.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر دكتر سجودي در ابتداي صحبتهاي خود ضمن تشريح معني استعاره، آن را تنها عاملي دانست كه از طريق بافت ادبي خود مخاطب، موقعيت واقعي خود را درمييابد كه اين بافت ميتواند مرجع و نامي باشد. گاهي استعاره در موقعيت مرده و يا مستعمل به كار ميرود كه در اين صورت نيازي به سرنخ براي تفهيم ندارد، استعاره واقعي آن است كه قوه تخيل را به كار اندازد، در غير اينصورت استعاره نيست.
 وي براي تفهيم بيشتر معني استعاره گفت: « درجمله"چه گل زيبايي!" كلمه"گل" ميتواند خود "گل" باشد و يا استعارهاي از چيزي ديگر، كه استعاره در خود "گل" شكل نميگيرد، بلكه بحثي است كه به صورت يك مناسبت و فرآيند تجلي مييابد و در چنين فرآيندي است كه ميتواند نقش استعاره داشته باشد.»
وي در ادامه افزود: « نقش استعاره از خود استعاره مهمتر است ،چنانچه ريشه و مفهوم اين جمله را در آراء جرجاني به خوبي مشاهده ميكنيم. جرجاني ميگويد: استعاره در حكم بيان رابطه كليات و خصايص دو چيز بيان ميشود ، طرف اول هميشه وجه تشبيه است و بديهي است كه استعاره صرفاً نقل يك نام باشد و به عاريت گرفتن يك نام در استعاره از چيزي، انتقال مفهوم آن نيست و بيمعناست.»
دكتر سجودي براي بيان بهتر مفهوم ، به نظريات ارسطو و جرجاني و ياكوپسن پرداخت و گفت: « واقعيت نقش و فرآيند شكلگيري استعاره، براي توضيح بيشتر زبان ادبي، شكل برجسته شده زبان خودكار و يا روزمره است و زبان ادبي از طريق افزودن آرايههاي ادبي به زبان روزمره شكل ميگيرد. زبان ادبي از طريق خودكارشدگي به زبان روزمره بازميگردد كه در اينصورت اين زبان ديگر ارزش واقعي خود را ندارد.»
وي ضمن اشاره به اينكه استعاره از يك زبان ادبي به يك ابزار و يك نظريه زباني تبديل شده است، گفت:« از نظر ارسطو شكلگيري گفتار به زبان مجاورت و مشابهت به دنبال موضوع صورت گرفته است كه مجاورت روش مجازي را شكل داده و مشابهت روش استعاره را صورت داده است.
سطح ادبي ياكوپسن ميگويد كه استعاره و مجاز كاملاً تحت تاثير الگوي فرهنگي جوامع قرار دارند و تسلط قطب مجاز " در سرزمينهاي شرقي" بيشتر از استعاره است. و اين موضوع در بلوك غرب كاملاً برعكس است.»
ايشان تاثير استعاره در ساخت تبليغات داخلي را بسيار مهم و اساسي برشمرد و آن را نوعي بسط روايتي از جنس مجازي دانست. وي همچنين ادامه داد: « استعاره يك نقش است و در بافت تحقق پيدا ميكند ،ضمن اينكه صرفاً مربوط به ادبيات نيست بلكه يك ساز و كار زماني است.
 ياكوپن روانشناس و شعرشناس مجموعه نوشتههايي در قالب مصاحبهها و گفتگوهايي دارد كه به مفهوم استعاره و مجاز در مقام قطب شناسي اشارات جالبي دارد.
به نظر ياكوپسن استعاره را ميتوان درتئاتر جستجو كرد زيرا كه اين هنر اساساً هنري استعاري است، ولي سينما هنري مجازي است، زيرا در سينما قدرت مانور فيلمبردار و صحنههاي نمايش بيشتر است و درانتها نيز كار تدوين بهروي آن انجام ميشود. ولي در تئاتر هيچ يك از اين امكانات وجود ندارد و تمام اتفاقات در يك مكان است كه فشرده در قالب استعاري صورت ميگيرد. در واقع به نظر ياكوپسن ذات تئاتر استعاره است.»
دكتر سجودي افزود: « در يك تئاتر به واسطه وجه مجاورت مكان اجرا و بر اساس قرارداد، كيفيتهاي يك گفتمان را جانشين شخص ديگري ميكنيم، به طور مثال شخصي به جاي چند نفر ميتواند ايفاي نقش كند و يا براي نمايش دادن يك خانه فقط با آويختن يك پنجره با نخي نامرئي درگوشهاي از صحنه بسنده ميكنيم. درمجموع همه چيز فشرده بروي هم قرار دارند. ولي در برخي تئاترهاي سنتيمان مانند تعزيه، قراردادها با تئاتر غرب فرق دارد و تصور اجرايي آن متفاوت است و مبتني بر جانشيني مشابهت است.»
وي ادامه داد:« در سينما هم امكان تدوين استعاري وجود دارد ولي در تئاتر مجاز مرصل يكي از ابزارهاي اصلي در باورپذيري مبتني بر مجاز است. مجاز از كل به جزء رسيدن است. در سينما و تئاتر عناصر اشارهاي بر اساس استعاره و مجاز است.»
دكتر سجودي نقش استعاره را در نقاشي و عكاسي نيز خاطر نشان كرد و افزود : « استفاده از استعاره در اين دو بحث كار سادهاي نيست ولي امكانپذير است. چنانچه مناسبات همنشيني در مناسبات زباني نقاشي و عكس بسيار دشوار ميشود. در برخي عكسهاي آتليهاي ميبينيم كه عكاس با برقراري ارتباط و نشانهها موضوع را به صورت استعاري به بيننده ميرساند و تصويري از بحث نور و آبستره را به همراه دارد در اينگونه از كارها كاركرد نور و تاريكي نقش استعاره را دارد و ما با توجه به سلطه تاريكي و انتشار نور به صورت چرخشي در برخي مدلها ميتوانيم مفهوم استعاره را جويا شويم.»
دكتر سجودي در پايان سخنراني ضمن پاسخگويي به برخي سؤالات مطرح شده از سوي حاضران، صحبتهاي انجام شده را بيشتر طرح صورت صورتجلسه دانست و پاسخ آنها را به سخنرانيهاي آينده موكول كرد و با يك نتيجهگيري كلي از بحث صحبتهاي خود را با اين مطالب به پايان رساند:
1. استعاره بايد كوتاه باشد.
2. مجاز چيزي است كه بسط داده ميشود.
3. جايي كه ايهام است، استعاره هم است و اگر نباشد مجاز است .
4. استعاره مربوط به خود واژگان نيست بلكه يك نقش است.
5. استعاره واسطه به مشابهت و مجاز واسطه به مجاورت است.
|