دومين روز همايش خوشنويسي گردهمايي بزرگ مكتب شيراز در سالن سينما تك موسسه فرهنگي- هنري صبا با سخنراني ميثم حسنخاني، پروين مرتضايي، سوسن بياني، مجيد غلاميجليسه و مهديصحراگرد برگزار شد.
دومين روز همايش خوشنويسي گردهمايي بزرگ مكتب شيراز در سالن سينما تك موسسه فرهنگي- هنري صبا با سخنراني ميثم حسنخاني، پروين مرتضايي، سوسن بياني، مجيد غلاميجليسه و مهديصحراگرد برگزار شد.
به گزارش روابط عموميگردهمايي مكتب شيراز، در ابتدا، ميثم حسنخاني در ارائه مقاله خود با عنوان حكمت رنگ و نقش در تذهيب سوره حمد، دليل ماندگاري نقشمايهها و آرايهها در آثار مكتوب و نسخههاي خطي را چيزي جدا از نمايش نقش ظاهرشان بيان كرد و گفت:«اين مهم زماني درك ميشود كه جزئيات دروني،حرفها و اشارات راز گونه آنها گشوده شود».
حسنخاني، براي دستيابي به اين مهم به بررسي درونگرايانه جايگاه نقش و رنگ در تذهيب سوره حمد پرداخت و با انتخاب يك نسخه قرآن خطي مربوط به مكتب شيراز (قرن نهم هجري) و دوران حكمراني «اسكندر سلطان» درصدد انطباق متافيزيك نقش و رنگ تذهيب اين نسخه با تفاسير عرفاني سوره حمد برآمد.
حسنخاني با اشاره به اينكه بسياري از اديان، مسبب پيدايش شكل خاصي از هنر بودند كه در نوع تجلي و ظهور با آن دين انطباق كامل داشته گفت: «تاثير پذيري در آثار بوجود آمده در دوران اسلامي، بهويژه در بناها و ابنيههاي اسلامي، به وضوح نمايان است. از نمونه هنرهاي مرتبط با تمدن و دين اسلام كه داراي شكلي متفاوت با مشابهات خود در تمدن و اديان گذشته است، ميتوان به هنر تذهيب قرآن اشاره كرد».
وي خاطر نشان كرد: «اين هنر، مستقيما تحت تاثير تفكر قرآني ظهور يافته و هنري منزه يا به تعبيري قدسي است».
اين پژوهشگر در بخش ديگري از سخنان خود در انطباق سه رنگ طلا، لاجورد و فيروزهاي با سه وصف«الله»،«رحمن» و «رحيم» ،گفت:« لاجورد نمادي از شب و رحمت بي كران خداوندي است، فيروزه اي فرصت و زماني است كه شامل حال بندگان خاص قرار ميگيرد و طلا تجلي خداوند در نام مباركه «الله» است.»
وي با اشاره به برخي تفاسير ديگر، رنگ طلايي را نماد وصف نام «الله» يا لاجوردي را نماد رحمت بي كران خداوندي و نوعي تجلي و ظهور خداوند دانست و ادامه داد:« خاصيت رنگ طلايي مجرد و منحصر به فرد بودن آن در بين رنگهاي ديگر است كه در تذهيب نيز بايد پس از مرحله اجرا، مهره زده شود تا جلاي خود را نمايان سازد. همچنين« الله» اولين نامياست كه خداوند با آن آغازگر است.»
حسنخاني، تصريح كرد: «طلايي در بين رنگ هاي ديگر بيشترين سطح را ميپوشاند و چون در ميان چرخه رنگ و طيف رنگهاي بين سياه تا سفيد قرار ندارد، ميتواند خصوصيات همه رنگها را دارا باشد و در كنار هر رنگي به كار رود.»
پس از سخنان حسنخاني، پروين مرتضايي نيز درباره تجلي هنر خوشنويسي در ديوان غزليات سعدي گفت: مضمون سازي هميشه با اصطلاحاتي كه مرتبط با كاغذ، نسخه، قلم، بياض، دفتر، سفينه، سطر، كلك و ...در شعر فارسي از گذشته مرسوم بوده است،همراه بوده.»
مرتضايي با اشاره به رواج اين موضوع در قرن هفتم، علت آن را گسترش خوشنويسي در اين دوره و به كار گرفتن اصطلاحات آن در بين عموم مردم دانست و گفت:« در اين ميان، سعدي كه شعرش آينه تمام نماي فرهنگ و هنر جامعه ايراني است، از اين مسئله بركنار نبوده است و با بهره گيري از واژگان مرسوم خوشنويسي به مضمون آفريني هنري پرداخته است.»
مرتضايي در ادامه از علاقه شاعر به استفاده از واژههاي «قلم»، «اوراق»، «ورق»، «خط»، «كلك» و «سهوالقلم» نام برد و تصريح كرد: «شاعر با بهره بردن از اين واژگان و ايجاد پيوند معنايي ميان َآنها، تصاوير و مضامين بديع خلق كرده است و اين هنر شعري شاعر، آگاهي وي را نسبت به هنر خوشنويسي نشان ميدهد.»
دكتر سوسن بياني، عضو هيئت علميدانشگاه تهران، ديگر سخنران اين همايش بود كه با عنوان «جلوه خط در آثار فلزي مكتب شيراز» به ارائه مقاله خود پرداخت .
اين پژوهشگر باستان شناس، عوامل متعددي را در شناسايي هر سبك و تمدن مورد ارزيابي قرارد داد؛ اما به خط به عنوان مهم ترين عامل اشاره كرد و گفت:«شناخت خط در راس همه هنرها قرار دارد؛ چرا كه به نوعي، ديگر هنرها از جمله كتابت را تحت تاثير قرار ميدهد.»
بياني مكتب هنري و خلاق در فلز كاري سدههاي هفت، هشت و نهم هجري قمري در خطه فارس را برگرفته از شيراز دانست و اظهار داشت: «اين هنر، با سابقه ديرين تاريخي كه از عهد هخامنشيان آغاز و در دوران ساسانيان به اوج شكوفايي رسيده بود، توانست با حمايت خاندان «اينجو» در نيمه اول سده هشتم هجري و سپس «آل مظفر» بار ديگر احيا شود. آثار فلزي به يادگار مانده از اين دوران، نشان از پيشرفت چشم گير و خلاق اين هنر دارد، كه همپاي هنر كتابت و خوشنويسي به شمار ميرفت.»
دكتر بياني، در اثبات وجود عنصر فلز از گذشتههاي بسيار دور، به كتيبه اي در نزديكي قلعه مرج در نزديكي شهر بابك و مس و ذخاير فلزي موجود در آن حوالي، اشاره كرد و پس از بررسي آن نتيجه گرفت؛ يك حوزه وسيع و يك تشكيلات بزرگ كه عهدهدار پشتيباني بوده، براي ساخت و ساز آثار فلزي در ناحيهاي از شهر شيراز وجود داشته.
اين پژوهشگر، سخنان خود را با ارائه تصاويري از مسكوكات ضرب شده، فرمان و منشور و بخشيدن خلعت، به عنوان مهم ترين مستندات رسميت يافته و نشان دهنده سير تحول خط، ادامه داد. وجود خط در آثار معماري، سنگ قبرها و.... ديگر نمونههايي بودند كه بياني به تفسير آن ها پرداخت.
او در خاتمه قرن هاي هفتم، هشتم و نهم را لحظه پايدار تاريخ هنر ايران دانست چرا كه نمونههاي فلز كاري در اين عصر، علاوه بر استاندارد شدن، تبديل يه يك پديده تبليغاتي ميشود.
دومين روز از همايش خوشنويسي مكتب شيراز، در بخش پاياني خود به ارائه دو مقاله اختصاص داشت. نخست مجيد غلاميجليسه، به موانع متعددي از جمله عدم فهرست نويسي همه نسخ خطي ايراني و اسلامي، عدم دسترسي به فهرستهاي منتشر شده نسخ در دنيا، عدم اطلاع از مكتوبات قدما در موزهها و مجموعههاي شخصي و عدم توجه فهرست نگاران به ويژگيهاي هنري نسخ خطي كه از مهمترين مشكلات پژوهشي در اين حوزه هستند، پرداخت.
غلامي جليسه در ادامه از جاي خالي نگارش تاريخ جامع خوشنويسي ايراني – اسلامي و بررسي ويژگي خطوط در عصرها و مكانهاي مختلف، بررسي سير تطور خوشنويسي و تهيه تذكره خوشنويسان به عنوان راه كار حل اين معضالات در حوزه خوشنويسي نام برد.
وي، شيراز در قرن هفت تا نهم هجري، را مأمن مناسب و پناهگاه دانشمندان و بزرگاني در عرصه ادب و هنر دانست كه به دليل تأسيس مدارس ديني متعدد، به ويژه قرن هشتم، نتايج گران باري داشته است.
او همچنين، در جمع بندي سخنان خود به مجموع تهيه 108 نسخه در شيراز طي اين سه قرن، اشاره كرد.
مهدي صحراگرد، آخرين سخنران اين نشست نيز درباره« نقش كاتب در سطر بندي و صفحه آرايي مصحفهاي مكتب شيراز» گفت: «نخستين انديشه كاتبان وحي، كتابت متن قرآن به زيباترين صورت ممكن بود كه به پيدايش، وضع قواعد و گسترش قلمهاي مختلف خوشنويسي منجر شد.»
وي افزود: «اقدام ديگر كاتبان در كتابت اين متن شريف، سر و سامان دادن به چگونگي قرارگيري سطور در صفحه است. از جمله اقدامات كاتبان در اين دوره سطربندي به روشهاي گوناگون، اعم از قلم نوك آهني و مسطر و سطاره جدول است كه سطر بندي را منظم تر ميكرد. ديگر اقدام كاتبان روش خاصي از صفحه آرايي است كه پس از قرن هشتم، در ايران رواج يافت و آن كتابت متن باد و خط مختلف مثل ثلث يا محقق جلي و نسخ خطي است كه باب تازهاي را در آرايش مصحفهاي ايراني گشود.»
|