مهران اميراينانلو: « معرق را تنها به هموطنم آموزش ميدهم، چون بعضی از هنرهایی که خاستگاهش ایران بود، به سبب آموزشها به راحتی تخريب شد. » مهران اميراينانلو: «معرق را تنها به هموطنم آموزش ميدهم، چون بعضی از هنرهایی که خاستگاهش ایران بود، به سبب آموزشها به راحتی تخريب شد.» سميرا خوانساري- مهران امیراینانلو (1346) از درختان كمك ميگيرد، نه تنها براي زمينه معرقهايش، بلكه براي ايجاد تناليتههاي مختلف رنگي. او درختان را براي خلق اثر معرق خود به صف ميكند و با شيوه «تفكيك رنگ»، آفرينشي از دل آفريدهها به جهان هديه ميكند. آیا ایماژهایی که در شعرهای كنار آثارتان وجود دارد، در ذهن شما هم بوده است؟ در درجه اول، حسي نسبت به تصويري كه انتخاب كردهام و كار كردهام، دارم. بعد که آن را با علیرضا اسفندیاری در میان میگذارم، گاهي اوقات حس او نیز، با من مشترك است و گاهي هم با حس او تفاوت دارد و استنباطهایمان فرق میکند. زماني كه كودك بودم، رفتگرها برگهاي چنار را كپه ميكردند و آتش ميزدند، بويي كه برگهاي چنار آتشزده براي من داشت، خيلي جذاب بود. وقتي با عليرضا اسفندياري در مورد اينگونه فضاهایی که در هنگام ایجاد یک اثر به دنبالشان میگردم، صحبت ميكنم، برایم لذتبخش است. البته باید اعتراف کنم که گاهیاوقات، شعری که سروده میشود از خود کار بهتر است. از چه زماني به معرق علاقهمندي پيدا كرديد؟ در دانشگاه، رشته صنايعدستي، وقتي واحد درسي معرق را گذراندم، بيش از گذشته به اين هنر علاقهمند شدم. البته اين را هم بگويم كه بين معرق و سفال مردد بودم و هنوز هم سفال را دوست دارم ولي چون ميبايست انرژيام را روي يك شاخه متمركز میکردم، آن را كنار گذاشتم. شيوه «تفكيكرنگ» جرقه اوليهاش از كجا بود و چگونه به آن رسيديد؟ هميشه به دنبال نوآوري بودم و خيلياوقات براي چيزي تلاش ميكردم كه در نهايت پي ميبردم كه كس ديگري قبل از من آن را انجام داده است. ولي «شيوه تفكيك رنگ» چون گاهي نقاشي هم كار ميكردم، از اين جا به ذهنم رسيد که تنالیتههای والورهای رنگی آبرنگ را با رنگهای مختلف چوب امتحان كنم و از رنگهای متنوع انواع چوب برای سایهروشن کمک بگيرم. در ابتدا كارهايم خيلي ساده بودند و به شكل امروزي كار نميكردم ولي كمكم چيزهاي بيشتري در حين كار برايم ملموس شد و به نكتههاي ديگري هم رسيدم. چه رنگهایی با کدام چوبها براي اين شيوه قابل استفاده است؟ به عنوان مثال، برای رنگ قهوهای از چوب درخت گردو میتوان استفاده کرد؛ از چوب عناب، برای رنگهای زرد و قرمز و یا برای ایجاد رنگ زرد از چوبهای نارنج، عناب و زرشک میتوان کمک گرفت. همچنین برای رنگ خاکستری از چوب افرا و عَرعَر و پرتقال بهره میگیرم. آثارتان را در گروه سبك خاصي دنبال ميكنيد؟ من بيشتر طبيعت كار ميكنم و در قيدسبك خاصي نيستم ولي «تفكيكرنگ» دست ما را براي ايجاد اثر در هر سبكي باز ميگذارد. آیا پسزمینه تمامچوب توسط شما متداول شد؟ معرق از ابتدا تمامچوب بوده و به روش جايگزيني انجام ميشده ولي كمكم زمينه پلياستر متداول شد. به عنوان مثال، برای به تصویرکشیدن آسمان، پلیاستررنگی میریختند و یا قطعات فلزی مثل سپر را به کمک فلزات نشان میدادند که به نظر من، بیشتر شبیه کلاژ میشود تا معرق. همچنين حاشیهای که فریم خورده در قبل از دهه هفتاد، اصلا وجود ندارد؛ سیلِر و کیلِری هم که روی کار میپاچيم، آنزمان متداول نبود. آیا در کشوری که در حالحاضر زندگی میکنید، آموزش هنرمعرق هم میدهید؟ خیر. از ابتدا که با این دوستان عربزبان وارد مذاکره شدم، اين نكته را قید کردم. در حالحاضر، آموزش معرق را چه از راه دور و چه از نزديك، فقط به هموطنم ميدهم. به دليل اينكه بعضی از هنرهایی که خاستگاهش ایران بود، با همین آموزشها به راحتی تخريب شد و بعضي از كشورها، صنايعدستي را با كيفيت نازل در بازارجهاني عرضه ميكنند كه اين كار، لطمه بزرگي به اينگونه هنرها ميزند. به نظر شما چرا رغبت کشورهای حاشیه خلیحفارس به آثار هنری ما زیاد است؟ این کشورها، آثار ایراني را بسیار دوست دارند و هنر ما برایشان بسیار جذابیت دارد. اگر ما در بستهبندی صنایعدستی بتوانیم بهتر ظاهر شویم، قطعا بازار بهتری را در این کشورها خواهيم داشت.
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |