• دوشنبه ١٦ مهر ١٤٠٣
  • En

آرم فرهنگستان هنر
اخبار > اميراينانلو، معرق را از دايره تكرار خارج كرد


بهمن آزموده:
اميراينانلو، معرق را از دايره تكرار خارج كرد

 

بهمن آزموده: « اميراينانلو، تحولي رو به جلو در معرق به وجود آورد و آن را از دايره تكرار خارج كرد. »

بهمن آزموده: « اميراينانلو، تحولي رو به جلو در معرق به وجود آورد و آن را از دايره تكرار خارج كرد. »
سميرا خوانساري- دقت در آثار نمايشگاه رستاخيزچوب، ما را به هم‌صحبتي با يكي از پيشكسوتان هنرتجسمي ترغيب كرد و براي همراهي با دنياي هنري مهران اميراينالو و اهميت نوآوري‌هايش در معرق از زاويه نگاه بهمن آزموده به تماشاي آثارش در مركزهنرپژوهي‌نقش‌جهان نشستيم. آزموده كه خود هنرجويان بسياري را به مرتبه هنرمندي رسانده، تحول رو به جلوي اين هنرسنتي را به واسطه تلاش اميراينانلو و هنرمنداني مي‌داند كه سنت را مَركب هنر مي‌دانند و نه هدف آن.

ويژگي معرق‌هاي اميراينانلو در چيست؟

آقاي اينانلو، حرکت نوینی در هنري كه فقط به صورت دایره‌وار در حال تکرار بود، ايجاد كرد و بدعتي نو در معرق گذاشت. از آن به بعد هم، شاگرداني را تعليم داد و سبب شد تا معرق در حال حاضر از آن شيوه سنتي قبلي رها شود و اين يك تحول مثبت و روبه جلو در اين هنر به حساب مي‌آيد. در گذشته معرق ما زمينه پلي‌استري داشت، جناب اينانلو به دليل ضعف پلي‌استر و ترك‌خوردگي‌هايي كه به دليل گرما و سرما براي معرق‌ها ايجاد مي‌شد، زمينه را از چوب كار كرد البته تنها اين تحول كافي نيست و باز هم زمان آن رسيده كه معرق شاهد نوآوري‌هاي ديگري باشد و نبايد به همين بسنده كنيم.

در گذشته ايرادي كه به هنر سنتي ايراني گرفته مي‌شد، نداشتن پرسپكتيو در آثار قدما بود، در مورد تفاوت هنرپيشين و هنرامروزي قدري توضيح مي‌دهيد؟

در آثار قديمي چهره‌ها و اشياء خيلي خطي ترسيم مي‌شدند، ولي در آثار هنرمندان معاصر مانند آقاي اينانلو، با رنگ‌بندي‌هايي كه ايجاد شده، پرسپكتيوهاي خوبي را مشاهده مي‌كنيم و از حالت‌هاي مسطح خارج شده‌ايم.

آيا معرق اميراينانلو درجرگه هنرهاي رئال قرار مي‌گيرد یا سبک دیگری دارد؟

بله؛ در اين که رئال است شکی هم نكنيد. يك‌سري جوانها هستند كه اين قبيل كارها را پست‌مدرن و پست‌امپرسيون ارائه مي‌كنند. ولي متاسفانه عده‌اي با آن مخالف هستند و دعوايي بر سر سنت وجود دارد. ما مي‌گوييم، سنت مَركب ماست و نه هدف‌مان. متاسفانه در بعضي داوري‌ها، سنت را هدف مي‌دانند و در برابر بعضي نوآوري‌ها، موضع‌گيري مي‌كنند. به عنوان مثال، همان‌طور كه از پشتوانه بانك مركزي مي‌توانيم پول چاپ كنيم، از پشتوانه هنري سرزمين‌مان هم مي‌توانيد الهام بگيريم و كار به روز انجام ‌دهيم كه اين خودش زمان مي‌برد. الان، نياز به ساده‌شدن و انتزاع در بعضي هنرها، داد مي‌زند و اين خودش ظرفيت‌هايي را ايجاد مي‌كند كه بايد به آنها توجه داشت.

اگر امروز بخواهيم براي معرق‌هاي نوين مترادفي بنويسيم، آيا در معناي قديمي هنرمعرق تفاوتي ايجاد مي‌شود يا همان تعريف كفايت مي‌كند؟

در تكنيك تفاوت پيدا كرده ولي معرق، همان است و وقتي به اين آثار نگاه مي‌كنيم، آن را به روزتر و مدرن‌تر مي‌يابيم. مثل نقاشي كه وقتي امپرسيونيسم آمد، همان نقاشي بود ولي تحول و جرياني رو به جلو همراه خود داشت. در معرق طوري شده بود كه انگار همه از روي دست هم نگاه مي‌كردند ولي اين‌گونه نوآوري‌ها باعث حركت در اين هنر شد.

آيا شیوه «تفكيك‌رنگ» ريشه‌اي هم دارد؟

به نظر من، ماچيز خلق‌الساعه نداريم، ولي آن فضا و حسي كه ايجاد شده، بسيار در كار هنري اهميت دارد و براي بنده قابل‌تقدير است. الان با امكاناتي كه از نظر علمي و صنعتي پيش آمده، مي‌توان در خيلي كارهاي چوب، هم‌رنگي را مشاهده كرد ولي كسي كه به اينگونه كارها مي‌پردازد، بيشتر در جرگه صنعت‌گران قرار مي‌گيرد تا هنرمندان. صنعت از دست و مغز، كمك مي‌گيرد ولي وقتي دل و حس به آن اضافه مي‌شود، هنر زاده مي‌شود.

نكته ديگري در مورد هنر آقاي اينانلو و اين نمايشگاه وجود دارد كه بخواهيد براي ما بيان كنيد؟

من گلايه‌اي از برخي نامهربانی‌ها دارم. چرا هنرمنداني از اين دست، فضايي برايشان فراهم نمي‌شود كه در كشور خودشان فعاليت كنند؟ چرا امروز آقاي اينانلو در عمان زندگي مي‌كند؟ وقتي ژاپن و خیلی از کشورها را نگاه می‌کنیم، از هنرمندان خود حمایت می‌کنند ولی اینجا خیلی از هنرمندان با گمنامی و عسرت مواجه‌اند. بدون تعارف بگویم، ما در صنعت وابسته‌ایم ولی می‌توانیم به هنر و ادبیات‌مان بنازیم و افتخار کنیم که مثلا ما مفرغ‌های لرستان را داریم، ما هنر ساسانی داریم، تیموریان، صفویان و ... هر كدام براي هنر ما به گونه‌اي ارجمندي داشته‌اند تا به دست ما رسيده است. نسل ما چه می‌خواهد بگوید؟ آيا فضاي مناسبي براي حركت و نوآوري برايش فراهم است تا مايه‌اي براي مباهات آيندگان شود؟ بسياري از هنرمندان ما، چون تامین نبوده‌اند، ناگزير به مهاجرت شده‌اند. متاسفانه چندتن از سرآمدان معرق و شيشه‌گري ما از كشور رفته‌اند و اين يعني بي‌توجهي به سرمايه‌هاي فرهنگي كشور. حداقل بايد شرايط و امكاناتي در اختیار هنرمند قرار بگيرد که بتواند شناخت و یافته‌هایش را به شاگردان خودش منتقل کند.
در آموزش هنرتجسمي ما، بايد توجه بيشتري به طراحي صورت گيرد و ضعف عمده اكثر دانشجويان ما، در اين نكته است. دانشجویی که طراحی را در حد ابتدایی بداند، معلوم است که هیچ‌وقت شکوفا نمی‌شود و به خلاقیت دست پيدا نمي‌كند.

براي اطلاع از اخبار فرهنگستان هنر به كانال ما در تلگرام بپيونديد: https://telegram.me/artacademy

 
 
 

زمان انتشار: چهارشنبه ١٢ اسفند ١٣٩٤ - ١٠:٢٧ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;