محمد رضا مريدي دبير علمي همايش «اقتصاد هنر ايران» معتقد است: «توجه به اقتصاد هنرهاي تجسمي به دليل مكانيسم پنهان و پيچيده اين بازارهاست.» محمد رضا مريدي دبير علمي همايش «اقتصاد هنر ايران» معتقد است: «توجه به اقتصادهنرهاي تجسمي به دليل مكانيسم پنهان و پيچيده اين بازارهاست.»
مولود زندينژاد- همايش «اقتصاد هنر ايران» با همكاري فرهنگستان هنر، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان فارس و دانشگاه امام رضا(ع) مشهد، اسفند ماه 1393 به مدت دو روز در تهران و شيراز برگزار ميشود. اين همايش كه فراخوانش در آبانماه منتشر شد، با هدف دستيابي به موقعيت اقتصاد هنر ايران و چالشهاي آن برگزار ميشود و در آن از پژوهشگران براي توسعه مباحث نظري و مطالعات ميداني در اقتصاد هنر ايران در حوزههاي مختلف به ويژه اقتصاد هنرهاي تجسمي با تاكيد بر محورهاي مورد نظر دعوت شد تا با ارائه مقالات به راهكارهاي مناسب در اين راه بپردازند. در خصوص چگونگي برگزاري اين همايش و مباحث اقتصاد هنر به سراغ دکترمحمدرضا مريدي، دبير اين همايش، پژوهشگرجامعه شناسي و اقتصادهنر، استاديار دانشگاه هنر تهران و مدرس گروه اقتصادهنر دانشگاه رفتيم تا گفتگويي درباره مباحث اقتصاد هنر در ايران و اين همايش داشته باشيم. اين گفتگو را با هم ميخوانيم. اقتصاد فرهنگ و هنر چه جايگاهي درجهان امروز دارد؟ نگراني از كالايي شدن هنر، هميشه يك شك و ترديدي را نسبت به بحث اقتصاد هنر ايجاد كرده، به خصوص نظريهپردازاني كه با طرح مفهوم صنعت فرهنگ، به اين شك و ترديد ميافزودند؛ ولي امروزه ما به جاي بحث درباره صنعت فرهنگ، از صنايع فرهنگي صحبت ميكنيم. اصولا گذر از صنعت فرهنگي به صنايع فرهنگي گذر از بدبيني به يك نگاه خوشبينانهتر نسبت به بحث اقتصاد فرهنگ است و اگر بخواهيم اين مبحث را در كليت جهانياش در نظر بگيريم، به تدريج در گذر از صنعت فرهنگ به صنايع فرهنگي يا گذر از سالهاي 1960 به دهههاي 1980 كارگزاران اقتصادي هنر هم فعال شدند به گونهاي که دهه 1980 از پوياترين دهههاي اقتصاد هنر به شمار ميرود كه در آن حراجيهاي بينالمللي، گالريها، نمايشگاهها و ديگر كارگزاران فروش آثار هنري به بالاترين سطح فعاليتهاي خود رسيدند و هنوز هم برخي ركوردهاي فروش آثار در اين دهه تكرار نشدهاست. شكوفايي اقتصاد هنر در اين دهه دامنه مباحث نظري را بيشتر بازكرد و نظريههاي اقتصادهنر، منسجمتر شد و در اين دوره اساسا نظريهپردازني ظهور پيدا كردند كه با عنوان نظريهپرداز و پژوهشگر اقتصادهنر از دهههاي 1990 شناخته شدند كه اين به دليل موفقيتهايي بود كه دربازار فروش هنر به دست آمد. وضعيت اقتصاد هنردر ايران چگونه است و چه كارهايي در اين زمينه صورت گرفته است؟ ما در زمينه فروش آثار هنري فعاليتهايي از گذشته داشتيم و گالريهايي علاوه بر نمايش، كارفروش آثارهنري را نيز انجام ميدادند. اما به طور قطع بايد گفت فعاليت اقتصادي ما در زمينه هنر از زمان ورود آثار هنري ايران در حراجيهاي كريستيز دبي صورت گرفته كه سابقه آن به كمتر از يك دهه ميرسد. تا چند سال پيش عمده مباحث پيرامون اقتصاد هنر توسط مطبوعات دنبال ميشد و دانشگاه در اين زمينه عقبتر بود؛ يعني عمده اخبار و گزارشهاي مربوط به خريد و فروش آثار، دغدغههاي فروش و مسايلي از اين دست، تنها در مطبوعات به آن پرداخته ميشد اما اکنون از مباحث صرفا ژورناليستي خارج شدهايم و دانشگاهها نيز به مقوله اقتصاد هنر ورود پيدا كردند و در حال حاضر دو دانشگاه در ايران رشته اقتصاد هنر تاسيس کردهاند. اگرچه فعاليتها محدود است، اما جاي اميدواري است كه در آينده با وسعتي بيشتر در اين زمينه تلاش شود. در اقتصاد هنرسهم كدام هنر بيشتر است؟ آيا سينما، تئاتر و موسيقي هم در اين مقوله ميگنجند؟ وقتي شما در مورد تاريخ هنر بحث ميكنيد يعني بطور ضمني در مورد تاريخ هنرهاي تجسمي صحبت ميكنيد. تاريخ هنري كه ظاهرا شامل موسيقي و برخي ديگر از هنرها نميشود؛ البته هيچ الزامي نيست وقتي در مورد تاريخ هنر صحبت ميكنيد فقط درباره هنرهاي تجسمي باشد نه درحوزه موسيقي. اين اتفاق براي اقتصاد هنر هم افتاده كه وقتي راجع به آن صحبت ميكنيد به طور ضمني راجع به اقتصاد هنرهاي تجسمي صحبت ميكنيم. اين به اين خاطر نيست كه ما در حوزه سينما و موسيقي يا ديگر هنرها دغدغه فروش آثار را نداريم يا بيشتر دغههايمان درحوزه نقاشي و كارهاي تجسمي است؛ خير، اين يك كليشه تاريخ هنري است كه به هنرهاي تجسمي دلالت ميكند و فقط يك كليشه ذهني است. آيا اين مسئله به دليل ارزشهاي مادي اين هنرها نميشود؟ خير، اين به دليل مكانيسم پنهان و پيچيده اين بازارهاست. بازار موسيقي يك عرضه و تقاضاي آشكاري دارد كه بازار هنرهاي تجسمي ندارد. عرضه هنرهاي تجسمي در گالريهايي است كه دور از چشم و دسترس همه است و حتي بطور دقيق نميدانيد خريدار آنها چه كساني هستند، لزوما آدمهاي رسانهاي نيستند كه اين امر نشان از پيچيدگي و مكانيسم پنهان آن دارد كه به عنوان مثال در بازار موسيقي به اين شكل نيست. به همين دليل نظريهها توان خود را به حل پيچيدگي بازار هنرهاي تجسمي گذاشتهاند. مثلا سينما و تئاتر عرضه و تقاضاي آشكاري دارند زيرا مخاطبانشان، خريدارهايشان هستند ولي درحوزه نقاشي مخاطبشان لزوما خريدارانشان نيستند. به عنوان مثال يك نمايشگاه مخاطبان بسياري دارد اما همه كساني كه به بازديد آثار ميروند آيا خريدار آثار هم هستند؟ اما براي ديدن يك فيلم، تماشاي يك تئاتر يا شنيدن موسيقي اول بايد خريدار بود بعد بيننده؛ گرچه در حال حاضر در زمينه فيلم و موسيقي هم با مسئله كپيرايت و شبكههاي توزيع غير رسمي مواجهايم كه موجب ميشود خيلي از سازوكارهاي فروش از بين برود و بار مالي اجراهاي صحنهاي بيشتر و پيچيدهتر شود. به عبارتي بازارموسيقي، تئاتر و سينما مسائل و دشواريهاي خاص خود را دارد که بايد به آنها هم پرداخت. چگونه ميشود يك كالاي هنري را طوري ارزش مادي بدهيم كه خدشهاي به آثار هنري با عنوان يك كالاي مصرفي بوجود نيايد؟ در اقتصاد يك ارزيابي مالي از آثار ميكنيم نه ارزيابي هنر. در واقع يك ارزش اقتصادي داريم و يك ارزش فرهنگي و هنري که اين دو ارزش دقيقا با يكديگر همپوشاني ندارند يعني ممكن است چيزي از نظر اقتصادي ارزش داشته باشد كه از نظر فرهنگي بيارزش باشد البته همپوشانيهايي هم دارند ولي كاملا برهم منطبق نيستند؛ دشواري كار زماني است كه ميخواهيد از ارزش اقتصادي صحبت كنيد و مجبور به تقليل آن به شاخصي بنام قيمت هستيد. شاخص قيمت مبادلهاي دشواري كار را بيشتر ميكند. شاخص ارزشهاي فرهنگي معمولا داراي يك پايداري است در حالي که شاخص ارزش اقتصادي يعني قيمت ناپايداري دارد و به فراز و فرود بازار وابسته است. اين مساله دشواري را درشناخت بازار هنر بيشتر ميكند و اين سوال ايجاد ميشود كه چگونه اين ارزشگذاري اقتصادي با متغير و متلاطم بودنش ارزشهاي فرهنگي و هنري را به بازي ميگيرد؟ از همين رو برخي با تاکيد بر پايداري ارزشهاي فرهنگي، آنها را از ارزيابيهاي مالي بازار و قيمت كنار ميكشد؛ كناركشيدن را ميتوان دركلام هنرمند ببينيد که مدام تاكيد ميكنند براي فروختن، نقاشي نميكنند. زيرا هنرمند نيز از ناپايداري قيمت و ارزشگذاري اقتصادي خوب آگاه است و اثرش را از اين ارزيابي جدا ميکند. ما با فروش آثار ازطريق حراجيها در خارج از ايران برميخوريم كه مسير خود را در جهت تكامل طي كرده و در دنيا شناخته شدهاند؛ آيا ما هم ميتوانيم از اين حراجيها الگو برداري كنيم؟ و آيا اكسپوهايي كه تاكنون برگزاركرديم، توانسته عملكرد مناسبي داشته باشد؟ هركدام از اين بازارها سازوكار خود را دارند؛ اكسپوها و حراجيها خيلي باهم متفاوت هستند. بطور عام، ما سه سطح بازار داريم يك سطح بازار اوليه، بازار عمومي كه همه نقاشي كرده و ارائه ميدهند كه بصورت نمايشگاهي ارائه ميشود نه براي فروش. مانند ارائهها در فرهنگسراها، سراي محلهها و در نمايشگاههاي عرضه آثار فرهنگي؛ در اين مرحله ارائه كنندگان بسيار وخريداران كم هستند؛ عمده خريداران خانوادهها و حاميان شخصي هستند. بازار دوم درگالريها شکل ميگيرد؛ بعضي از اين هنرمندان كه كارهاي خود را در نمايشگاهها ارائه ميدهند، كارشان اجازه پيدا ميكند يا دعوت و فراخوانده ميشوند براي ارائه در گالريها كه رتبه بهتري دارند. در اينجا جنس مخاطبان، ارائه و قيمتگذاري تخصصيتر ميشود و به يك توازني ميان هنرمندي كه ارائه اثر ميكند و مخاطبي كه اثر را خريداري ميکند به وجود ميآيد که اين توازن را گالريداران انجام ميدهند. بعد آن مرحلهاي است كه اكسپو اتفاق ميافتد. اكسپو يعني دعوت ازهمه گالريها براي يك فستيوال فروش. اكسپو در سطح دوم اتفاق ميافتد. سطح سوم سطح بازار بينالملل است، همينطور كه در مرحله قبل بعضي از اين گالريها بعضي از آثار را از عرضههاي عمومي انتخاب ميكنند و به گالريهاي خود دعوت ميكنند در اين مرحله اين نمايشگاهگردانها هستند كه آثاري را از گالريها انتخاب ميكنند و به بازارهاي بينالمللي ميبرند. ورود به اين سطح از بازار سازوكار خودش را دارد. اول اين كه هنرمند بايد رتبههاي بينالمللي بگيرد و در فستيوال بينالمللي شركت كند و جايزههاي بينالمللي بدست بياورد. نوع خريدار در بازار بينالمللي فرق دارد اگر شما در مرحله اول و دوم با خريد براي مصرف مواجهيد، در بازار سطح سوم با خريد براي تجارت مواجه هستيد. در همايش «اقتصاد هنر ايران» تنها به هنرهاي تجسمي پرداخته ميشود؟ در همايش «اقتصاد هنر ايران»، منظورمان اقتصاد همه هنرهاست، اما بايد توجه داشته باشيم كه هر هنري بازار و ويژگيهاي خاص خود را دارد. بازار تئاتر، موسيقي، فيلم و هنرهاي تجسمي تفاوتهاي اساسي با يكديگر دارند و يكي از دشوارترين بازارها، بازار هنرهاي تجسمي است و شايد به همين خاطر است كه بخش زيادي از نظريههاي اقتصاد هنر معطوف به حل مسايل بازار هنرهاي تجسمي است. تاكنون به دبيرخانه همايش «اقتصاد هنر ايران» چند مقاله راه يافته است؟ تعداد دريافتي 173 چكيده به دبيرخانه همايش ارسال شد که 115 چكيده توسط اعضاي هيات علمي همايش مورد پذيرش قرار گرفت و 58 چكيده پذيرفته نشد. اکنون در حال دريافت اصل مقالات هستيم که مقالات خوبي هم به دبيرخانه ارسال شده است و اميدواريم مجموعه بسيار خوبي از مقالات را به صورت کتاب منتشر کنيم. توضيحاتي درباره چگونگي برگزاري اين همايش در تهران و شيراز بفرماييد. همايش با همکاري ميان فرهنگستان هنر، دانشگاه بين المللي امام رضا (ع) و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و به ميزباني اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي فارس برگزار ميشود. همچنين دانشگاههاي هنر تهران، تربيت مدرس، دانشگاه شيراز و نهادهايي چون صندوق اعتباري هنرمندان اين همايش را حمايت ميکنند. دبيرخانه علمي همايش در فرهنگستان هنر تهران و دبيرخانه اجرايي همايش در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان فارس فعال است. همايش در دو روز برگزار ميشود که روز اول آن تاريخ 9 اسفند ماه در تهران و فرهنگستان هنر و 10 اسفند در شيراز برگزار خواهد شد. ضمن دعوت از مقامهاي ارشد کشوري که مسئوليت سياستگذاري و برنامهريزي اقتصاد هنر در ايران را بر عهده دارند از پژوهشگران برجسته اقتصاد هنر ايران براي سخنرانهاي علمي دعوت شدهاست. همچنين از آقاي هانس ابينگ استاد دانشگاه روتردام هلند و خانم بنهامو استاد دانشگاه سوربن براي سخنراني دعوت شده است. درباره نشستهاي تخصصي كه برگزار ميشود، لطفا توضيح دهيد. بنابر اين است که همايش به اجرا در زمان مقرر محدود نشود، بلکه قبل و بعد از همايش نشستهاي اقتصاد هنر توسط دبيرخانه دنبال شود. نشستها تاکنون در شهر مشهد با عنوان «نظاميارانهها و حمايتهاي دولتي از هنر در ايران» و در شهر شيراز با عنوان «سازوکار حراجيهاي هنر و تاثير آن بر هنر ايران» برگزار شده است و در شهرهاي اصفهان و تبريز نيز اين نشستها دنبال خواهد شد. برگزاري نشست فرصت بيشتري را براي گفتگو ميان پژوهشگران فراهم ميسازد تا طرح مساله کنند و شبکه روابط ميان علاقهمندان مطالعه اقتصاد هنر را بيشتر سازند. اين رويکرد باعث ميشود که دبيرخانه بتواند در طول سال به کار ادامه دهد. در حال حاضر استان فارس پذيراي دبيرخانه دائمي اقتصاد هنر است و استمرار در فعاليتهاي دبيرخانه در فرهنگستان هنر نيز ادامه خواهد داشت. اميدواريم اين پيوستگي منجر به برگزاري مستمر نشستها تخصصي و برگزاري همايش در سال بعد گردد. علاقهمندان براي پيگيري برنامههاي همايش به آدرس اينترنتي آن (www.arteconomocs.ir) مراجعه کنند. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |