سميرا خوانساري- يكي از بركات زندگي آدمي، همنشيني و همصحبتي با حبيباني است كه موي در راه قرب به محبوب سپيد كردهاند و به شكرانه شريفترين خلايق بودن، انعكاس زيبايي روح حقيقت را به اقتضاي داشتههايشان به شرافت هستي افزودهاند.
مردان و زناني كه نسبت وجود خود را با پديدههاي خلقت سنجيدهاند و در پي يادگرفتن از آموزگار قادر هستي، تمناهاي بسياري داشته و با قلم عشق، به تابلوي ذهن و جان حبيبان بعد از خود، صورت دادهاند. حبيبالله آيتالهي، از جمله حبيبان محبوب سرزمين ماست كه بيش از نيم قرن در انعكاس حقيقت زيباي هستي به شيوههاي مختلف نقاشي، پژوهش، تاليف و ترجمه كوشيده و در خاطره هنر معاصر، هنرمندان نقشآفرين ديگري را با زبان و قلم خود صورتگري كردهاست. 8 ديماه 92، مراسم پاسداشت بيش از نيم قرن خلق و خلاقيت موثر حبيب اهل رنگ و حكمت، حبيبالله آيتاللهي، در فرهنگستانهنر برگزار ميشود. به بهانه اين نكوداشت فرخنده، دقايقي پاي صحبتهاي حبيبالله صادقي نشستيم و نقش ماندگار استاد آيتاللهي در ذهن و جان او بيش از پيش، برايمان مصور شد. گفتوگوي زير حاصل سالها دريافت شاگرد از همراهي با نگاه ارجمند استاد در ساحت هنر است.
در مورد دكتر حبيب آيتاللهي از سه منظر، به عنوان معلم، هنرمند نمونهساز و پژوهشگر براي ما بگوييد.
هنرمنداني كه اين سه ساحت را در زندگيشان داشتهاند، در تاريخ مدني و فرهنگي ما در صدر امور مينشينند.
صفات عاليهاي كه در وجود نازنين استاد عزيز و نورچشم ما، دكتر آيتاللهي وجود دارد، صفات بارزي است.
ايشان نمونه تام و تمام يك انسان آرماني است كه ميتواند نقش حكمي و حقيقتشناسانهاش را به شكلي ايفا كند. آرامش سخنش گويي پتك آهنيني است بر جوهر ندانستن. ايشان احياگري ديني را بسيار به ما يادآوري كرد و پرورش در بطن جامعه و موثربودن در مضامين و تحركات اخلاقي و اجتماعي مردم را هميشه به ما توصيه ميكند.
يكبار به استاد عرض كردم، شما زلزلهتان 10ريشتري است و هر جملهاي كه ميگوييد گويي بنيان ذهني را به هم ميريزيد و از نو آماده ساختن ميكنيد.
نگاه ايشان به هنر و هنرمند، چه ويژگيهايي دارد؟
دكتر آيتاالهي در حالي كه به سنت احترام ميكند، فرآيندهاي هنر مدرن را پيگيري ميكند. ريختشناسي صفحه كتاب تاريخ هنر، جزو ويژگيهاي ايشان است.
او در پالت دانشجويانش و ويژگيهاي خلقي و رفتاري آنها، مدام نكتههايي را گوشزد ميكند كه بسيار قابل توجه است. امروزه، در جهان تكسو و تكشماري كه غرب دچار نوعي نارسيسم شده است، وقتي معلمي استعداد برانگيختن و احياگري را دارا باشد، بسيار به روند آموزش هنر كمك خواهدكرد.
دكتر آيتاللهي به همه شئون و زواياي همه كساني كه در تاريخ هستند، بدون تعصب و با نگاه علمي، احترام ميكند. اين ويژگي هم از خصوصيات بسيار پسنديده ايشان است.
كمي از توجه ايشان به فرهنگ و زبان فارسي برايمان بگوييد.
گاهي اوقات كه كلمهاي را سهوا به لاتين ميگويم، ايشان واكنش نشان ميدهند. مثلا يكبار گفتم: استاد من فلان مطلب را از اين فولدر در آوردم. با زباني شيوا به من گفتند: شما معلم هستي و بايد زبانت، عقلت و دلت كنتور داشته باشد. بايد از جايگاه خودت حرف بزني و از برق ديگران چيزي ندزدي. چرا واژگاني كه نياز نيست، استفاده ميكني؟
يك روز در كلاس جملهاي بسيار ماندگار و تاريخي را از حضرت علي(ع) خطاب به من نقل كردند: اگر به خورشيد نگاه كني، كور ميشوي و اگر با خورشيد نگاه كني، همه جهان را ميبيني.
اين نگاه تاويلي نسبت به پديدهها و فرآيندها، نگاه بسيار عميقي است. ديدگاهي كه به من ياد ميدهد تا حيرتزده يك عنصر را نگاه نكنم و كنشي و واكنشي، مثل آن نشوم.
انتقال دانش و تجربه از نقطهنظر استاد آيتاللهي چگونه است؟ آيا يافتههاي خود را در اختيار نسل بعدي قرار ميدهند؟
از نظر ايشان جهان دو منطق دارد: تخلي و تجلي. اگر يافتههاي تحقيق، برونتابي داشته باشد و مكسر شود، درصدد يافتههاي بعدي ميروي و به تجلي ميرسي.
ايشان به من ميگفتند: صادقي نسبت به همه پديدهها و فرآيندها، هر دانشجو يك كهكشان است و يك سير تحول و تطور دارد. يادت باشد، هميشه هر دانشجو را يك جهان ببين و او را با نام،كد و شماره شناسنامه نگاه نكن. يافتههاي تحقيقش و بازخورهايش را به دقت توجه كن.
استاد آيتاللهي فضل بيشماري دارد و منشوري است كه حبيب صادقي يكي از اجزاي منكسر شدهاش است. من در حقيقت بوم نقاشي شدهاي از حبيب آيتاللهي هستم و هميشه ايشان را الگوي خود قراردادهام.
من از اساتيد بزرگي نظير «جواد حميدي» ، « محمود جواديپور» ، « مرتضي مميز» ، «محمود فرشچيان» و بيشتر از همه يوسف اساتيد « حبيبالله آيتاللهي» بيشمار تاثير پذيرفتهام.
تاثيرپذيري ايشان از هنر اسلامي و ايراني بيشتر بوده است يا از هنر مدرن؟
بعضي هنرمندان مشرق و مغرب را بربال ملائك طي ميكنند و همزمان حكمت اين دو عالم را مقايسه ميكنند و دلالت و داوري خوبي نسبت به موضوعات دارند. استاد آيتاللهي از جمله اين هنرمندان است.
از ديگر ويژگيهاي ايشان شناسايي در مورد نسل انقلاب است. به گونهاي كه از اوايل انقلاب، با نخبگان اين نسل مرتبط ميشوند و از اين رو در هنر انقلاب هم توفيقات زيادي كسب كردهاند.
نگاه علمي و عملي دكتر آيتاللهي به پديدهها و يافتهها چگونه است و اين دو ساحت را تا چه اندازه در زندگي هنري ايشان مي توان ديد؟
استاد آيتاللهي نگاه چندساحتي در زمينه هنر دارد. هميشه به من توصيه ميكنند كه در كارهايت نگاه از ماه تا چاه داشته باش. يعني يكبار از بالا، ماه را در چاه تماشا كن و يكبار ديگر از توي چاه به بالا نگاه كن.
تاليفات ايشان با ارجاعات علمي همراه بوده و يافتههاي تحقيقشان ميانه و نسبي است. دو گونه را طوري كنار هم ميآورد كه مخاطب انتخاب كند.
در كار عملي از نقاشان پيشرو است. به كوبيسم و كنتراكتيويسم توجه بسياري دارد، به كاندينسكي خيلي علاقمند است. طبايع مختلف هنر غرب و شرق را براي شاگردانش آناليز ميكند و تقسيم، رنگ و بافت را به آنها ميآموزد.
پردازش آيتاللهي به مضامين مختلف چگونه است؟ آيا همه مضامين را از يك زاويه نگاه ميكند يا بنا به فراخور موضوعات، قالبهاي مختلفي را در ذهن ميپروراند؟
طراحي را هميشه به من خاطرنشان كرد و درباره بهتر ديدن جهان پررمز و راز خداوند بسيار سفارش ميكند. ميگويد: هنرمند واقعي بايد جهان را از زواياي مختلف مشاهدهكند و بنا به نياز مضمون آنرا عيني، نشانهاي، فيگوراتيو و آنفيگوراتيو بنگرد و اگر جايي احساس كرد كه بايد نگاهش را عوض كند و مثلا از زاويه انتزاعي به موضوعي بپردازد، حرفش را در آن قالب ارائه كند.
در مورد كاربرد رنگها و تناسب در نقاشيهاي استاد و دانش ايشان در شناخت رنگها برايمان بگوييد.
يكي از ويژگيهاي استاد گرانقدر ما شناخت خوب رنگهاست. دكتر آيتاللهي را ميتوان استاد جامعالشرايط رنگها لقب داد. ايشان علاوه بر مباحث ديگري نظير خلاء، تباين، طراحي همزمان و تجريد در خصوص همنشيني رنگها مطالب ارزشمندي به ما ياد داد. بعضي از دوستان، در مورد رنگ به من محبتهايي دارند كه من تمامي اين توفيقاتم در زمينه رنگ را مديون حبيب آيتاللهي هستم.
در مورد آثارتان، چه رهنمودهايي تا به حال از ايشان شنيدهايد؟ اگر در اين خصوص خاطرهاي داريد، براي ما بيان كنيد.
زماني كه ميخواستم "تابلوي رقص اين چنين" را كار كنم، به استاد گفتم: من حبيبم و شما هم حبيب هستيد. مظهر حبيب در آيين ما حبيببنمظاهر است كه دور امام خود چرخيد و من دوست دارم در اين زمانه هم در مورد امام و رزمندگان اثري خلق كنم. ايشان بسيار استقبال كردند و در مورد اسپيرال و دايره برايم گفتند.
اين تابلو، در دو روز تاسوعا و عاشورا نقاشي شد و غروب شام غريبان به پايان رسيد. همان اثر من است كه تحتالحنك( دستار) عمامه حضرت امام به دور سر رزمندگان پيچيده شده و در حال حاضر در موزه هنرهاي معاصر نگهداري ميشود. دكتر آيتاللهي بعد از اين كار به من گفتند: صادقي هر سال شام غريبان نيت كن و يك كاري را شروع كن و تا 40 روز طراحي آن را انجام بده و سعي كن كه تا يكسال به اتمام برساني.
18 سال است كه اين توصيه را تحقق بخشيدم و تا به حال 17 تابلو نگارگري از زواياي مختلف فرهنگ عاشورا كار كردهام كه انشاءالله به ياري خدا در فرصتي آنها را در معرض نمايش در ميآورم.
آيا كاندينسكي را ايشان به ما معرفي كردند؟
خير. كاندينسكي از قبل هم در ايران شناختهشده بود. ولي، يكي از بهترين نقاشاني كه در معرفي بهتر او در ايران نقش مهمي داشت، دكتر آيتاللهي بود.
مواجهه استاد آيتاللهي، با نقدهايي كه در مورد آثارشان تاكنون مطرح شده، چگونه بوده است؟
بعضي تا صحبت از نقد به ميان ميآيد، تلقيشان اين است كه بايد شخص مقابل را تخريب كنند و او را تخته وايتبردي ميبينند كه ميتوانند هر چه دلشان خواست روي آن بنويسند. برخي هم نقد را به معني نقل يك دانش ميگيرند و فقط در مورد آن توضيح ميدهند.
حبيب آيتاللهي گاهي اوقات در برابر نقدهايي كه در مورد اثرش ميشود مقاومتهايي دارد ولي از آنجا كه با چشم مخاطب همراه ميشود و به گفتههايش گوش ميكند، اگر در حين بحث به نقطهنظر مخاطب برسد خيلي نرم، نتيجه را بيان ميكند.