مولود زندينژاد- توجه به اقتصاد هنر و ورود به عرصههاي جهاني يكي از دغدغههاي اين روزهاي متوليان فرهنگي و هنرمندان است. خوشبختانه ورود به عرصههاي هنري و گرايش جوانان به هنر پس از انقلاب اسلامي بسيار مورد توجه واقع شد و رشتههايي از هنرهاي ايراني كه رفته رفته ميرفت تا به دست فراموشي سپرده شود، با ورود جوانان علاقهمند به عرصههاي هنري مجددا رونق يافت. اما در اين راه مشكلات و مسايلي براي توسعه آن و ورود به اقتصاد جهاني وجود دارد كه به نظر ميرسد توسعه پايدار، برنامهريزيهاي مدون و مداومي را ميطلبد. فرهنگستان هنر به عنوان يكي از متوليان فرهنگ و هنر سعي دارد تا با گفتگو و تبادل فكري هنرمندان به بررسي اين امر بپردازد و زمينه را براي برنامهريزيهاي آتي مهيا نمايد.
«محمد باقر آقاميري» از هنرمندان برجسته كشورمان در رشته نگارگري است كه براي بررسي آسيبشناسانه اين رشته هنري با وي گفتگويي داشتيم.
چگونه به دنياي نگارگري وارد شديد؟يكي از علاقهمنديهايي كه دوران كودكيام را تشكيل ميداد، نقاشيهايي بود كه در كتابهاي تاريخ توسط اساتيدي چون پرويز كلانتري، زمان زماني و ... وجود داشت. همچنين ديدن مجلات هفتگي اميد ايران، روشنفكر، اطلاعات هفتگي و ... كه هر هفته يك كار زيبايي از آثار نگارگري را به صورت رنگي در ميانه صفحات مجله منتشر ميكردند؛ اين آثار از كارهاي استادان بزرگي چون حسين بهزاد، محمد علي زاويه، هادي خان تجويدي، محمود فرشچيان، حسين الطافي و ... بود. در دوره دبيرستان كه ديدگاه من نسبت به اين هنر روشنتر و علاقهام بيشتر شد، از روي آنها تمرين و مشق ميكردم و اين كارها انگيزهاي شد تا رفته رفته به اين دنيا ورود پيدا كنم.
از چه زماني و در محضر چه استاداني به آموزش نگارگري پرداختيد؟در مسابقات كشوري دانشآموزان در سال 1346 موفق به كسب مقام اول شدم و اين امر موجب شد تا به صورت جديتري در اين عرصه فعاليت داشته باشم و در محضر استاداني چون زنده ياد «محمد علي زاويه»، «نصرت الله يوسفي»، «محمود فرشچيان» ، «حسين الطافي»، «بهمن بروحني» و شيدل به آموزش نگارگري، تذهيب ، گل مرغ و نقاشي آكادميك بپردازم.
به نظر شما براي ورود در عرصه نگارگري چه ويژگيهايي لازم است؟عشق و علاقه يكي از اركاني است كه هر هنرمندي بايد آن را داشته باشد و ورود بدون عشق به اين عرصه امكان ندارد، اما آنچه موجب موفقيت هر هنرمندي ميشود داشتن تخيل هنري، استعداد و پشتكار است. در هنر نگارگري با مفهوم و معنا سرو كار داريم و بايد با ادبيات، عرفان، تاريخ و فلسفه آشنايي داشته و به طور مداوم به مطالعه بپردازد. كسي كه خالي از ذهن باشد نميتواند ايدههاي بكر و خوب داشته باشد و كاري متمايز ارائه نمايد.
چه سبك و مكتبي را به هنرجويان خود توصيه ميكنيد؟معتقدم هنرجويان بايد با تمامي مكاتب نگارگري آشنا شده و از آنها بهرهمند شوند. در گذشته بيشتر نگارگران مكتب هرات و تبريز را ميپسنديدند؛ اما من از هنرجويان خود ميخواهم در ابتدا مكتب صفوي يا اصفهان كه آسانتر از ديگر مكاتب است مطالعه و كار كنند و سپس به معرفي ديگر مكاتب ميپردازم.
توسعه هنر نگارگري در كشور را چگونه ارزيابي ميكنيد؟من نسبت به هنرمندان جوان در اين عرصه راضي و دلخوشم، اين قشر چه به لحاظ كمي و چه به صورت كيفي رشد قابل ملاحظهاي نسبت به گذشته داشته، اما آنچه اين روند را تسريع ميكند و باعث ميشود كه جوانان نسبت به هنرهاي اصيلي چون نگارگري روي آورده و اين هنر را حفظ و پشتيباني كنند، حمايت سازمانها و ارگانهاي دولتي است كه متصدي امور فرهنگي و هنري كشور هستند مانند فرهنگستان هنر، وزارت ارشاد، سازمان ميراث فرهنگي و ... است.
منظورتان از حمايت چيست، سازمانها چگونه ميتوانند از اين قشر هنرمندان حمايت كنند؟به اعتقاد من متاسفانه در كشور ما تبليغات بر روي هنرهاي مدرن متمركز شده تا هنرهايي چون نگارگري، تذهيب و ... ضمن آنكه ما در بعد جهاني نيز نياز به تبليغ بيشتري داريم. به عنوان نمونه يكي از كشورهاي عربي هر ساله بيينالي برگزار كرده و از مذهبان ما نيز دعوت ميكند تا در اين بيينال شركت كنند ولي متاسفانه به عنوان نمونه يكي از آثار استادكاران تذهيب در آنجا به قيمت 20 ميليون تومان فروخته شد كه ارزش واقعي آن 500 ميليون تومان بود. هنرمندان براي ادامه راه و كارشان نياز به حمايتهاي مالي دارند و هيچ راهي به جز فروش آثار نيست، هنري كه با ريزه كاريهاي فراوان با صرف وقت و هزينه ارائه ميشود بايد فكري براي عرضه آن در بازارهاي جهاني داشت. چرا نميتوانيم در خود ايران با برگزاري نمايشگاههاي بينالمللي اين آثار را عرضه كنيم؟ اين راه حلها را چه كسي بايد ارائه دهد و مسئوليت اين امور را چه كسي بر عهده دارد؟ ما نگارگران خوبي داريم اما حامي نداريم. بسياري از نگارگران حتي براي چاپ آثارشان به صورت كتاب دچار مشكل هستند و نياز به حمايت دارند.
فعاليت انجمن نگارگران چگونه است و اين انجمن از سوي چه كساني حمايت ميشود؟انجمن نگارگران يك ارگان تجاري نيست بلكه يك فضاي كوچك فرهنگي است كه هيچ حامي ندارد. اين انجمن بيش از هشت سال است كه به صورت خودجوش و خودكفا فعاليت ميكند و بيش از 300 نفر هم عضو دارد و رياست آن را نيز من به عهده دارم، اما حتي فاقد يك ساختمان براي انجام كوچكترين كارهاي اداري است. هركسي براي امور اداري نياز به نامه يا تاييديهاي براي بيمه، گواهي تدريس، ارزشيابي هنري، بازگشايي آموزشگاه و ... داشته باشد به منزل من مراجعه ميكند و در همين مكان كارهاي آن را انجام ميدهيم. اين انجمن هيچ برنامه مدوني براي توسعه ندارد و اگر حامياني چون فرهنگستان هنر و يا ميراث فرهنگي داشته باشد كه براي آن برنامهريزي مدوني پيش بيني نمايد، بولتن ، مجله و كتاب منتشر كند؛ نمايشگاه برگزار نمايد و برنامههايي از اين دست داشته باشد، اين انجمن ميتواند بازوان پرتواني براي مراكز فرهنگي و هنري و همچنين هنرمندان اين رشته محسوب شود.
نظرتان درباره برنامههايي كه از سوي نهادها و مراجع فرهنگي در حوزه نگارگري برگزار ميشود، چيست؟ به عنوان نمونه عرض ميكنم كه ما ميآييم بيينال برگزار ميكنيم اما فراخوان آن به موقع منتشر نميشود يا تبليغات پيرامون آن بسيار نامناسب صورت ميگيرد و با تمام شدن جشنواره و بيينال هم همه چيز تمام شده و به دست فراموشي سپرده ميشوند و سراغي از هنرمندان گرفته نميشود. يا برگزاري بزرگداشتها بسيار امر پسنديدهاي است اما به نظر من هر ساله از تعداد معدودي هنرمند نامي و اسم و رسم دار تجليل ميشود و ممكن است در يكسال از يك هنرمند در چندين و چند برنامه تجليل شود، حال آن كه هنرمنداني در گوشه و كنار كشور باشند كه در رديف استادان نامي كشور هستند ولي حتي نامشان هم در جايي ذكرنشده است؛ ضمن آنكه در كنار هنرمندان پيشكسوت فراموش نكنيم جواناني حضور دارند كه نياز به تشويق و معرفي توسط مراجع هنري دارند و انتظار ميرود جايي مانند فرهنگستان هنر كه سياستگذاريهاي كلان كشور را در دست دارد با برنامهريزي مناسب، ارائه راهكارهاي جديد و همراهي و همفكري خود، ميتواند به معضلات اين قشر رسيدگي كند.
وضعيت نگارگري در عرصههاي آكادمي و دانشگاهي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟خوشبختانه چندي است كه نگارگري وارد عرصه و چرخه دانشگاهها شده و اين امر قابل ستايش است اما در آنجا نيز به اين رشته آنطور كه شايسته است پرداخته نميشود، به عنوان نمونه برنامههاي درسي بسيار سنگين است و دروس فرعي كه هيچ سنخيتي با نگارگري ندارد، آنقدر زياد است كه دانشجو نميتواند به كار اصلي خود بپردازد و تجارب هنري شايستهاي را در عرصه نگارگري كسب نمايد، در واقع دانشجو از علاقه اصلي خود دور ميشود. همچنين بايد از استاداني استفاده كرد كه در حد و اشل خاصي قرار بگيرند كه متاسفانه تعدادشان در دانشگاهها اندك است و نميتواند به نيازهاي هنرجويان پاسخ دهند.
نقش هنرمندان در توسعه، حفظ و پايداري هنر را تا چه حد موثر ميدانيد؟هنرمندان كار تجاري انجام نميدهند آنها با عشق كاركرده و سر پا ايستادهاند، اما بايد پذيرفت كه هنرمندان هم دغدغههايي در زندگي شخصي خود داشته و براي ادامه زندگي، نيازهاي مالي دارند. كار هنري درآمد زا نيست و به همين دليل بايد به طوري كمبودها را بايد جبران كرد. امروزه ناشرين نقش همان سلاطيني را بازي ميكنند كه در 500 سال پيش وجود داشتند و به سفارش كار براي نشر كتابهاي هنري ميپردازند كه البته با معضل گراني كاغذ و هزينههاي چاپ، متاسفانه اين حمايتها نيز اندك اندك حذف ميشود. سازمانها و نهادها كمتر به خريد آثار هنري ميپردازند و اگر در نهادهايي كه معمولا با ميهمانان خارجي سروكار دارند،مراجعه كنيد متوجه ميشويد، تابلوهاي نصب شده در اين مكانها معمولا كاري از هنرمندان خارجي است و در اينجا اين سئوال مطرح ميشود كه چگونه و كجا بايد هنرمان را به ساير كشورها نشان دهيم؟ و متاسفانه اگر اين روند ادامه يابد هنرمندان جوان ناچارا رفته رفته به سمت و سوي ديگري سوق داده ميشوند و سرنوشت هنري ما به خطر ميافتد.
چندي پيش سفري به كره جنوبي داشتيد ماحصل سفر چه بود؟اين سفر از سوي سفارت ايران در كره و رايزني فرهنگي ايران و به دعوت از مركز هنري كره صورت گرفت سفر بسيار خوب و پر باري بود. در اين سفر يك هفتهاي نمايشگاهي از آثارم را به نمايش گذاشتند؛ همچنين كارگاه سه روزهاي براي تشريح نگارگري ايران و سخنراني در پايان آن برگزار شد كه خوشبختانه مجموعه برنامهها بسيار پربار بود و مورد استقبال قرار گرفت. به اعتقاد من برنامههاي اينچنيني ميتواند در معرفي هنر سرزمينمان بسيار مفيد باشد و ما را در رسيدن به توسعه اقتصاد هنر كمك نمايد.
و حرف پاياني شما ؟ايران سرزمين هنرمندان است با داشتن فرهنگ و هنري اين چنين غني ميتوان در مقابل تهاجم فرهنگي ايستاد. چرا جوانان ما بايد به سمت وسوي هنرهاي بيپايه غرب بروند زيرا متوجه نيستند كه ايران داراي غنيترين فرهنگ و هنر در جهان است بسياري از اين كشورها ما را الگو قرار ميدهند و از هنرهاي ايراني تقليد ميكنند ولي خودمان به ارزش واقعي آن پي نبرديم بايد هنرمان را بيشتر جدي بگيريم و براي آن سرمايه گذاري بيشتري داشته باشيم. هزينههايي كه در اين راه خرج ميشوند بايد با حساب و كتاب بيشتري صورت گيرد.
- استاد «محمدباقر آقاميري» از جمله نگارگران برجسته کشورمان و رئيس انجمن نگارگري ايران است كه در سال 1329 درياسوکند از توابع شهرستان گروس بيجار متولد شد. وي تحصيلات ابتدايي خود را در زادگاهش گذراند و با مهاجرت به تهران در دبيرستان دارالفنون به ادامه تحصيل پرداخت. وي از همان کودکي عشق سرشاري به نقاشي داشت که اين عشق و علاقه پس ازدوران نوجواني با شاگردي نزد استادان بنام و با تحصيلات دانشگاهي در داخل و خارج از کشور شکل پخته تر و آکادميکي يافت. در سال 1353 به دانشگاه هنر وارد شد و موفق به اخذ دوره كارشناسي در رشته نقاشي شد. آقاميري پس از مدتي به دانشگاه هنر ساتمپتون انگلستان رفت و در رشته گرافيك ادامه تحصيل داد. و در سال 1368 از شوراي علي فرهنگ و هنر موفق به دريافت مدرك درجه يك هنري، معادل دكترا در رشته نقاشي ايراني شد.
آقاميري نخستين نمايشگاهش را در سن 22 سالگي در كشور مجارستان برگزار كرد و پس از آن نمايشگاههاي متعددي در ايران و ساير كشورهاي جهان برپا كرد. وي در سال 1361 در ميان هنرمندان كشورهاي اتريش، سوئد، كانادا و كامرون نامزد جايزه صلح نوبل شد.آقاميري در سال 1365 در نمايشگاه جهاني الجزاير شركت كرد و از ميان 36 كشور شركت كننده موفق به دريافت نشان طلاي اين نمايشگاه شد.
يكي از نقاط برجسته اين هنرمند فرهيخته آن است كه علاوه بر نگارگري در خوشنويسي نيز دستي نيكو داشته و داراي مدرك عالي است وي از شاگردان زنده ياد استاد حسين ميرخاني بود. همچنين وي به موسيقي نيز علاقه دارد و نزد استاد «محمود محمودي» به فراگيري فلوت و قرهني پرداخت و از روي آواز استادان مشقهاي بسياري كرد.
ازجمله کارهاي چشمگيراستاد آقاميري که تحسين همگان را برانگيخته تحقيقات وطراحي هاي نوآورانه وبديعي است که وي در زمينه فرش انجام داده است . تغيير طراحي قالي درشهرقم درسال 1364 از فرم محلي به صورت فرمهاي صفوي از جمله دستاوردهاي وي به شمار ميرود. درواقع بکارگيري فرمهاي اسليمي و ختايي به شکل مکتب صفوي در نقوش قالي دربافتههاي قم ملهم ازطرحهاي بديع وي به شمار ميرود.