نشست تخصصي نقد و بررسي موسيقي شمال خراسان، روز سهشنبه ششم مهر در فرهنگستان هنر برگزار شد.
نشست تخصصي نقد و بررسي موسيقي شمال خراسان، روز سهشنبه ششم مهر در فرهنگستان هنر برگزار شد. به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، اولين نشست از سلسله نشستهاي تخصصي موسيقي با عنوان «نقد و بررسي موسيقي شمال خراسان» با سخنراني استاد «علي معلم دامغاني»، دكتر «منصوره ثابت زاده» ،«مژگان چاهيان» و «محمد رضا نيكبخت» در فرهنگستان هنر برگزار شد. در اين نشست علي معلمدامغاني، رييس فرهنگستان هنر در ابتدا درباره واژه خراسان توضيح داد و گفت: «خراسان يكي از كَله فريادها، دو بيتيها و فهلوي و متعلق به همه ايرانيان است. چه خراسانيان چه منطقه حكمتانه و همدان و چه آن سوتر؛ چرا كه همه از خراسان آمدهاند حتي اگر بابا طاهر همداني باشد. خراسان به زبان پهلوي ساساني به قولي خورآيان است يعني جايي كه طلوع است و خورشيد بر ميآيد، چنانكه خورشيد وجود هر شخصي از تولد شروع ميشود و تا غروب ادامه پيدا ميكند؛ پس بايد از تولد شروع كنيم و از طلوع. خراسان هم طلوع است و هم تولد. اولين پرستندگان كه در واقع هنوز هم نشانههايي از آنها در ميان ما و همه جهانيان است در خراسان بودهاند يعني جايي كه خورشيد بر ميآمدهاست». رييس فرهنگستان هنر در ادامه با اشاره به همخواني در بين انسانها گفت: «اكنون در كليساها، موسيقي كُر وجود دارد و در بين ما، قرآن يا كران، كه اين حكايت همخواني و همخوانان است؛ كه كسي به عنوان سرآهنگ، آيهاي را ميخواند و ديگران با او تكرار ميكردند. اين سرود خواني هنوز، هم در بين اهل كليسا و هم به صورت ترتيل و تلاوت و همخواني بين ما مسلمانان جاري است و جاري خواهد بود». وي درباره لزوم وجود راويان در اقوام صحبت كرد و گفت: «رودخانههايي كه از ازل ميآيند تا ابد ادامه دارند و اقوام نيز راوياني دارند كه از آفتاب و روشنايي و صبح ميگويند و درعين حال گاهي از غروب هم خبر ميدهند تا در ميانه، انسانها متعادل باشند. در واقع آدمي ميان مرگ و زندگي است و اين فرصت، فرصت شايان توجهي نيست؛ پس بايد عدهاي باشند كه نصيحتگر عوام باشند. استاد معلم در ادامه افزود: «در خراسان جديد يعني خراسان كُرمانجي كه در حال حاضر به آنها بخشي ميگويند؛ بخشيها راويان همه نيكيها و پند دهندگان مردم و نهي كنندگان از همه بديها بودند. در واقع اينها همان عاشيقها هستند و عشق آباد هنوز در خراسان است. اما صداي ساز و آواز عاشيقها را از آذربايجان و جاهاي دورتر از آن ميشنويم كه هنوز به حساب فرهنگ و آهنگ به ما نزديكاند، چون ما هستند و تفاوتي نميكنند. در خراسان بخشي هستند، در آذربايجان عاشيقاند، آن سوتر راوياند و اسمهاي گوناگوني دارند؛ اما خويشكاري و فعل و فعاليتشان يادكرد ارجمنديهاي گذشتگان و پند كساني است كه حضور دارند؛ گاهي هم ترسانيدن از عاقبت كار است كه نوعي بيداري ايجاد كنند. در واقع ميتوان گفت اين راويان، آخوندهاي محلي مردم هستند كه گاهي به آنان اوزان ميگويند؛ جايي ايشان و جايي اوسان ناميده ميشوند. اينها با ساز و آوازشان افسون ميكنند و بسياري از حقايق را براي نسل امروز بيان ميكنند. رييس فرهنگستان هنر با اشاره به امكانات ثبت و ضبط امروز نسبت به گذشته گفت: «راويان امروز كه صدايشان ضبط ميشود به آيندگان هم ميرسد. در گذشته اين صداها شايد به آيندگان نميرسيد؛ اما بخشيان امروز اين شانس را دارند كه صدايشان به آيندگان برسد. پس بايد قدر خود را بدانند و ماهم قدر اين ارجمندان را بدانيم چرا كه آنچه شايسته ميراث نياكان ماست؛ در اختيار اين بخشيهاست كه اين امانت بزرگ را حمل ميكنند». در ادامه استاد معلم به واژه فرهنگ اشاره كرد و گفت: «فرهنگ از دو بخش فر و هنگ تشكيل شده است كه هنگ نه تنها در فرهنگ است كه در آهنگ نيز هست. هنگ يعني هِنجار و هِنجار يعني مسيري كه ما طي ميكنيم. آب در هِنجار خود راه را طي ميكند. هِنجارها اگر در طبيعت باشند، زيباترند. هِنجارهاي انساني خيابانهاي مستقيم و كانالهاي مستقيم هستند كه خير كثيري ندارند و اندك اند؛ درحالي كه آب خودش كانال خود را ايجاد ميكند. اگر مسير آب را ببينيد، در واقع مثل حركت مار است. جادههاي قديم هم مثل حركت مار و آب است كه اينها حركات غريضي هستند و هِنجار اصلي اين است. ما براي اينكه بفهميم كانالها يا خيابانهايي كه انسان ايجاد ميكند درستتر است يا همان كوره راههاي روستايي و رودخانهها؛ بايد به موسيقي رجوع كنيم. موسيقي به يك صورت، هنگ است و در آن موسيقي اصواتي ايجاد ميشود؛ چه با دهان آدمي و چه با انواع سازها كه نزديكترين سازها به انسان سازهاي بادي هستند. سپس سازهاي ديگري كه خود ما هستند. مثل دوتار كه خود ماست. دوتار ، دوتار است و يك زخمه. انسان هم يك زن و يك مرد است وقتي عقد هم ميشوند يك زخمه است كه آهنگ جديد را آغاز ميكند. ساز هم اين گونه است. دو سيم و يك گره. قالي هم به همين صورت است دو تار و يك گره. در واقع همه جهان دو و يك گره است و اين را ميشود اصل هنر محاسبه كرد و ادامه داد». وي در ادامه درباره واژه آهنگ گفت: «هنگ اگر هِنجار باشد و به حساب كانالهاي انساني و خيابان ارزيابي شود، خيابان راستي است از ازل تا ابد كه هيچ نوع تفريحي ندارد و هيچ خيري هم از آن حاصل نميشود. در ادبيات قديم «آ» اگر بر سر كلمهاي ميآمد آن را منفي ميكرد. آهنگ يعني ضد هنجار. درحالي كه بعضيها تصورشان اين است كه آهنگ يك هِنجار معمولي است از جنسي كه انسان ايجاد ميكند مثل خيابان يا كانال؛ در حالي كه آهنگ از اين نوع نيست.اگر شما فرض كنيد نت «دو»را با دهان يا ساز شروع كنيد و تا ابد ادامه دهيد نه لذت بخش است و نه زيبا.اين بايد مثل رودخانه و جاده پيچ و تاب داشته باشد. يعني «دو» «ر» «مي» «فا» «سل» «لا» «سي» تا آخر و اين ميشود آهنگ. پس آهنگ يعني ضد هِنجار. هِنجاري كه آدميزاد ميسازد و نه از طبيعت ميآموزد. همه شهرهاي طبيعي روي هِنجار ساخته شدهاند.يعني اول رودخانه جاري شد و سپس شعبات مختلفي شد و مردم فهميدند كجا سيل است كجا نيست. كجا آب هست و كجا آب نيست؛ اما شهرهاي امروزي خيابانهاي راستي است كه خيلي هم دلچسب نيست. اگر طولاني باشد خسته كننده است و اگر كوتاه باشد شما به مقصد نميرسيد و مدام بايد با شكستن خيابان به غرب و شرق و شمال و جنوب برويد و اين بيشتر تكلف است؛ درحالي كه زندگي طبيعي تكلف ندارد. به هر حال آهنگ، ضد هِنجار است و آهنگ بين نتهاي مختلف يك پيچ و تاب و صداي موزون است و رقص صداست، كه ميشود آواز. وگرنه اگر آواز در جاي خودش مستقر بايستد اصلا لذت بخش نيست و آزار دهنده هم هست. علي معلم دامغاني سپس با سپاس از زحمات خانم مژگان چاهيان، كارشناس ارشد موسيقي، براي پژوهش درباره موسيقي شمال خراسان گفت: «شخصيت ديگري كه در اينكار زحمت كشيده است خانم چاهيان است كه دركليپي با عنوان آواز كوه يا آواز كوهستان از قصه ياد كرده است. از آنجاييكه خراسانيها اين نوع آواز خود را كَله فرياد ميگويند. بعضي ها تصور كردند، كله فرياد همان دوبيتي يا فهلوي است در حاليكه كله اگر در انسان سر است در كوه راس است. خانم شايگان نه تنها اشتباه نكرده كه درست رفتار كرده است.كله در كوه قله است و سر در كوه راس است يعني صدايي كه از بلندي ميآيد و صدايي كه بلند ميآيد. اين در واقع عنواني است كه ايشان انتخاب كرده يا ترجمه كرده است كه امثال من هم متوجه شوند. كه اين مايه سپاسگزاري است. چون اصولا اهل فرهنگ مسائل را براي ديگران سادهتر ميكنند. در ادامه اين نشست «حاج سهراب محمدي» يكي از دوتارنوازان برجسته و صاحبنام شمال خراسان به اجراي مقامها و قطعاتي پرداختند. پس از اين اجرا دكتر «منصوره ثابتزاده»، عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي و پژوهشگر موسيقي نواحي ايران به ارائه سخنراني خود با عنوان «موسيقي رقصي كُرمانجهاي شمال خراسان، انواع و ويژگيها» پرداخت. وي ضمن ابراز خرسندي از برگزاري سلسله نشستهاي موسيقي نواحي ايران در فرهنگستان هنر، گفت: هر كسي براي انجام كاري بايد انگيزهاي داشته باشد تا كاري را انجام دهد. انگيزه انجام اين كار در من، ريشه در گذشتهام دارد. من به عنوان كسي كه اجدادش از منطقه سبزوار است و از افتخاراتم اين است كه شجره خانوادگيام به سربه داران ميرسد؛ انگيزه كافي براي انجام اين پژوهش را داشتهام و اين پژوهش حاصل سي سال تلاش بي وقفه من است كه دركنگره يونسكو در آتن نيز ارائه دادم. وي افزود: براي تحقيق و پژوهش درباره نغمهها و رقصهاي سنتی و محلی ایران به دفعات به نقاط مختلف ايران و همچنين به كشورهايي مثل ازبکستان، آذربایجان و تاجیکستان سفر كردم تا موسيقي حركتي را جمعآوري كنم. ثابت زاده، درباره موسيقي جشني شمال خراسان گفت: موسيقي جشني در مجموعه موسيقيهاي كرمانجي، از مهمترين و اصليترين شاخهها محسوب ميشود.موسيقي حركتي يك بخش مهم از موسيقي جشني ما است كه در هر منطقهاي كه موسيقي جشن با حركت توام است، مورد استفاده قرار ميگيرد. موسيقي كُرمانج به لحاظ موسيقي حركتي بسيار غني و شاد است و بازگو كننده روحيه مردم كرمانج است. وي افزود: مردم كُرمانج از شادترين و پر حركتترين ايلات ايران به شمار ميروند. جشنها نزد اين ايل بزرگ ايراني در موسيقيهاي تغزلي و نيز انواع موسيقيهاي رقصي متبلور شده است كه شباهتي به همتاهاي خود در ساير مناطق كُرمانج نشين اطراف ايران، نظير كرمانجهاي گرجستان، تركيه و عراق ندارد؛ اما از نظر پوشش ميتوان شباهتهايي نزد كرمانج هاي همسايه ايران پيدا كرد، اما رقصهاي كرمانجهاي شمال خراسان و نوع پوشش از موسيقي و حركتهاي بوميان شمال خراسان الهام گرفته است. ثابتزاده در ادامه گفت: مجموعه موسيقي رقصي با سرنا و دهل و قوشمه و دايره اجرا ميشود كه برخي بدون متن آوازي و برخي ترانه است كه با اشعار تغزلي اجرا ميشود. وي افزود: رقصها در مراسم شادي و سرور كُرمانج، از پايههاي اساسي اين مراسم به شمار ميرود كه به گونهاي آئيني و به عنوان ضرورت ايلي، تمامي افراد،اعم از زن و مرد و خردسال و كهنسال در آن شركت ميكنند و آن را جزو وظايف ايلي خود ميشمارند. اين نوع موسيقي نزد طوايف مختلف تفاوتهايي دارد؛ ولي هسته اصلي آنها نزديك به 20 نوع را شامل ميشود كه در برخي از مناطق به فراموشي سپرده شده است. اين پژوهشگر موسيقي در ادامه گفت: در بررسي موسيقي حركتي به زبان و لباس بايد توجه كرد زيرا بخشي از اين انگارههاي حركتي لباس است. مسئله لباس كرمانجها بسيار مهم است و از نظر من لباس آنها تلفيقي از لباس بوميان شمال خراسان است كه يكي از زيباترين لباسهاي ايراني را تشكيل ميدهد كه در آن رنگهاي روشن و خيلي تند به كار رفته است. ثابت زاده سپس رقصهاي كُرمانجي را به رقصهاي «دوري يا دورهاي»، «قرسهاي يا منفرد» و «رقص ساير اقوام» تقسيم بندي كرد و به توضيح هر يك پرداخت. وي رقصهاي «دوري» را از يك تا 12 قرسه تقسيم بندي كرد و گفت: رقصهای دوري يا دورهاي، سلسله وار و به طور زنجيرهاي با ريتم و ملودي آرام همراه است و با ضربات دست يا قرسه انجام ميشود. اين رقصها با رقصهاي دايرهاي مناطق كردستان متفاوت است؛ اما از نظر مفهومي و فرهنگي شباهتهايي با هم دارند. رقصهاي زنجيرهاي هم از رقصهاي دوري است كه در كردستان هم رواج دارد. اين نوع رقصها با ملودي هاي آرام شروع ميشوند و همه اينها مانند پيش درآمد رديف يك پيش درآمد دارند مانند انواع سحريها كه حالتهاي آييني، مقدس يا نيايشي دارند كه در ابتداي شروع يك جشن، اين نوع نيايش را اجرا ميكنند و بعد به حركت ميپردازند. ثابت زاده نوع دوم رقصهاي كُرمانجي را «قرسه اي يا منفرد» ناميد و گفت: رقصهاي قرسهاي يا منفرد مربوط به خاندان باقري و قراخاني هستند. كه در اصل جزو رقصهاي كُرمانجي نبودهاند و بعدها از نواحي ديگر وارد رقصهاي كرمانجي شده است. اين پژوهشگر موسيقي در ادامه گفت: سومين بخش از تقسيم بندي رقصهاي شمال خراسان «رقص ساير اقوام» است كه به نظر من اين به تاثير از چوب بازي هاي شرق خراسان وارد بازيهاي منطقه شمال خراسان شده است كه حركاتشانهم به همان شكل است . اين پژوهشگر موسيقي، سخنانش را با تقاضا از مسئولين براي عنايت ويژه به بخش حركتي موسيقي ايران پايان داد. در ادامه «استاد حسين ولينژاد» مقامهايي را با نواختن دو تار و روايت اجرا كرد و سپس كليپي ساخته مژگان چاهيان باعنوان «فرياد كوهستان» براي حاضرين به نمايش درآمد. پس از آن «مژگان چاهيان»، كارشناس ارشد آهنگسازي از دانشگاه هنر تهران، ديگر سخنران اين برنامه، سخنراني خود را با عنوان «بررسي و تحليل تكنيكهاي مقامهاي آوازي لو و هرايي» ارائه داد. مژگان چاهيان در ابتدا درباره دو مقام «لو» و «هرايي» گفت: لو و هرايي دو نوع مقام آوازي با متر آزاد در موسيقي شمال خراسان هستند كه با فرهنگ آن منطقه نسبتهاي معيني دارند و از اجزاء فرهنگي آن منطقه به شمار ميآيند و داراي جنبههاي اساطيري، فرهنگي و تاريخي بي شماري هستند. وي هدف از اين پژوهش را علاوه بر جمع آوري و حفظ موسيقي شمال خراسان، دانستن اين نكته عنوان كرد كه آيا ميتوان مقامهاي لو و هرايي را در موسيقي معاصر مورد بهره برداري قرار داد؛ به گونهاي كه ويژگيهاي خود را از دست ندهند. وي سپس به تعريفي از واژه كُرمانج به نقل از فاروق صفيزاده پرداخت و گفت: «کُرمانج که کوتاه شده «کُرد» (kurd) است و دیگر «مان» (man) که همان مانایی (mannay) است؛ یکی از قبایل ماد بودهاند که در سده نهم پیش از زایش در زاگرس فرمانروایی کردهاند و در هنگام تشکیل فرمانروایی ماد به مادها پیوستهاند». چاهيان در ادامه گويش كُرمانجي را به پنج گروه «كُرمانجي»، «سوراني»، «زازاكي»، «كلهري» و «هورامي» تقسيم كرد و گفت بيشترين تعداد سخنوران كردي به گويش كرمانجي صحبت ميكنند. اين پژوهشگر موسيقي افزود: ترانههاي كردي خراسان داراي قالبي متفاوت با ديگر ترانهها هستند كه «سه خشتي» يا سه بيتي ناميده ميشوند. سه خشتي سه عنصر دارد كه شامل وزن سه خشتي، قافيه سه خشتي و تكرار در اشعار ميشود. وزن اين اشعار هجايي است و معمولا در هر خشت، شش يا هفت هجا وجود دارد و كوتاهي و بلندي هجاها مطرح نيست و گاهي يك خواننده ممكن است براي اينكه وزن را رعايت كند هجاي كوتاه را بلند يا هجاي بلند را كوتاه بخواند. قافيههاي سه خشتي در گذشته يكسان بودهاند، اما امروزه ميتوانند قافيههاي متفاوت داشته باشند. وي افزود« نكتهاي كه در اين اشعار زياد ديده ميشود، تكرار بعضي از واژهها است كه دو دليل دارد . يكي درست كردن وزن آن و ديگري تاكيد بر مفهوم آن واژهاي كه تكرار ميشود. چاهيان در ادامه گفت: سازهايي كه در خراسان شمالي رايج هستند اول دو تار و سپس قشمه است و بعد از آن سازهاي ديگر ،كه دوتارِ بخشهاي مختلف با هم متفاوت هستند. اين آهنگساز، مقامهاي سازي و آوازي موسيقي شمال خراسان را به دو بخش مقامهاي «كُرمانجي» و «تركي» تقسيم كرد و گفت اين دو مقام بايد از هم تفكيك شوند كه با هم اشتباه گرفتهنشود. وي افزود: مقامهاي كُرمانجي به مقامهاي متر آزاد، شامل:« لو» و «هرايي» و مقامهاي آوازي با متر مشخص، شامل «جعفر قلي» (حقانه) و «الله مزار» تقسيم ميشوند و مقام رقص يا بازي كه شامل «يك قرسه»، «دو قرسه»، «سه قرسه»، «پنج قرسه»، «شش قرسه»، «دوازده قرسه»، «اناركي»، «چپ و راسته»، «بلوچي»، «سربازي»، «جان مه»، «چوب بازي»، «شلنگي»، «مادماتي»، «اصغر جان»، «هلههله»، «مجسمه»، «بجنوردی»، «اَلا گوز» و «بشکنبشکن» كه اكثر اين مقامها به عنوان مقام سازي استفاده ميشوند. درباره مقام لو و هرايي بيشتر ميتوانيم بگوييم كه مقام آوازي هستند كه توسط ساز، هم اجرا ميشوند؛ اما بيشترين تكنيكي كه در اين نوع موسيقي به كار ميرود تكنيك آواز است. چاهيان در ادامه به مقامهاي تركي اشاره كرد و گفت: مقامهاي اصلي تركي «شاختايي»، «گرايلي»، «تجنيس» و «نوايي» هستند اما مقامها و آهنگهاي تركي ديگري نيز در اين منطقه وجود دارند كه «زارنجي»، «كوراوغلي»، «حسين يار»، «دوندهباي»، «جولان» از آن جمله هستند. وي سپس با نشان دادن اسلايدهايي به بررسي و تحليل ويژگيهاي فني و تكنيكي مقامهاي لو و هرايي پرداخت. مژگان چاهيان در پايان سخنانش گفت: من پس از اين پژوهش دريافتم، با رعايت برخي از اصول و تكنيكها ميتوانيم از موسيقي كرمانجي و مقامهاي لو و هرايي در موسيقي معاصر بهره ببريم. آخرين سخنران اين برنامه «محمدرضا نيكبخت»، نوازنده و پژوهشگر موسيقي شمال خراسان بود كه همزمان با نواختن دوتار به معرفي سبك برادران بخشي «علي و حمرا گل افروز» پرداخت. اين پژوهشگر موسيقي گفت: در شمال خراسان به سه زبان صحبت ميشود، زبان فارسي كه بعضي به آن «تاتي» ميگويند كه فارسي محلي است، تركي و كُرمانجي كه بخشيها همگي به اين سه زبان بومي منطقه تسلط دارند. وي افزود همان طور كه لهجههاي مردم با توجه به منطقه جغرافياييشان در شمال خراسان تغيير ميكند، لحن دوتار نيز عوض ميشود، يعني دوتار و سبك نوازندگي و آواز خواندن همراه آن، در جاهاي مختلف كاملا متفاوت است. وي سپس به اجراي قطعه «نوايي» به سبك شيروان پرداخت و در ادامه به معرفي برادران بخشي يعني «علي» و «حمرا گل افروز» پرداخت و گفت: برادران گل افروز يعني دو بخشي افسانهاي «حمرا بخشي» و «علي بخشي» فرزندان «علي اكبر بخشي» بودند و نسلشان به «عربعلي بخشي» ميرسيد . وي افزود «حمرا بخشي گلافروز»، روايتگر پرشور و پر هيجان و دوتار نوازي بود كه در روايت داستان همتا نداشته است و «علي بخشي گلافروز» برادر كوچكتر نيز به لحاظ تكنيك و گستردگي مقامات و آهنگ ها بي رقيب بوده است و از تمام نوازندگاني كه من ميشناسم سبكي متفاوت دارد. وي افزود عموما ساز بخشيهاي شيروان از نوع بم و در قوچان از نوع زير است و در سبك مضراب زدن نيز باهم تفاوت دارند. برادران گلافروز نيز از اين قاعده مستثنا نيستند. اين پژوهشگر و نوازنده در ادامه به ويژگيهاي سبك اين هنرمندان پرداخت و گفت: از ديگر ويژگيهاي اين سبك ميتوان به تك سيم نوازي با انگشتِ اشاره از پايين به بالا، سكوتها و ايجاد تعليق در اجرا و روايت اشاره كرد. وي در پايان سخنان خود، قطعه اي به همراه روايت اجرا كرد. براي دريافت اطلاعات بيشتر اين برنامه اينجـا كليك كنيد.
براي اطلاع از اخبار فرهنگستان هنر به كانال ما در تلگرام بپيونديد: https://telegram.me/artacademy
|
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر: | |
![]() |
![]() |
![]() |