• پنج شنبه ٢٤ آبان ١٤٠٣
  • En

آرم فرهنگستان هنر
اخبار > چهارمین نشست نقد و بررسی کتاب‌های هنر معاصر با نقد دوکتاب


کمیته هنر معاصر پژوهشکده هنر برگزار کرد:
چهارمین نشست نقد و بررسی کتاب‌های هنر معاصر با نقد دوکتاب

 

در چهارمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی نقد کتاب‌های هنر معاصر که با همکاری کمیته هنر معاصر پژوهشکده هنر و خانه هنرمندان برگزار می‌شود کتاب‌های: "هنر معاصر؛ تاریخ و جغرافیا" از کاترین میه و "هنر معاصر" اثر جولین استلا براس با حضور مترجمان این دو کتاب، تحلیل و بررسی شد.

در چهارمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی نقد کتاب‌های هنر معاصر که با همکاری کمیته هنر معاصر پژوهشکده هنر و خانه هنرمندان برگزار می‌شود کتاب‌های: "هنر معاصر؛ تاریخ و جغرافیا" از کاترین میه و "هنر معاصر" اثر جولین استلا براس با حضور مترجمان این دو کتاب، تحلیل و بررسی شد.

به گزارش روابط عمومی  فرهنگستان هنر، در این نشست که عصر چهارشنبه هفتم بهمن‌ماه در تالار «استاد جلیل شهناز» خانه هنرمندان با حضور علاقه‌مندان مباحث پژوهشی- تحلیلی هنر معاصر برگزار شد ابتدا مجری برنامه در خصوص دو کتاب مورد بررسی و علت پرداختن به دو کتاب در یک نشست – که برای نخستین بار صورت می‌گیرد – توضیحاتی ارائه داد و به اختصار، مواردی از قبیل: مباحث و فصل‌بندی‌ها و نیز دیدگاههای نویسندگان کتاب و منظرها و خاستگاههای تئوریک آنها را برشمرد. آنگاه جمال عرب‌زاده مدرس دانشگاه هنر و فارغ‌التحصیل دکتری هنرهای تجسمی از دانشگاه استراسبورگ فرانسه که نگارش مقالات پژوهشی و ترجمه‌های متعدد در حوزه هنر معاصر جهان را در کارنامه خود دارد دربارة کتاب "هنر معاصر؛ تاریخ و جغرافیا" تألیف کاترین میه سخن گفت.

وی در ابتدا با اشاره به سفر این نویسنده به ایران در چند سال گذشته به معرفی جایگاه و پیشینه وی از دهه 60 میلادی در عرصه نقد هنری فرانسه و اعتبار و نام شناخته شده او در حمایت از هنرمندان این کشور بویژه در حیطه هنرهای مفهومی و مینی‌مال پرداخت و وی را از جمله پرسابقه‌ترین مدیران یک نشریه هنری با رویکرد تخصصی مطالعات هنر معاصر در اروپا (ART PRESS) شمرد که متفکرانی چون دریدا و سارتر در نشریه وی قلم زده‌اند. عرب‌زاده در ادامه به ساختار و صورت‌بندی مباحث ارائه شده در کتاب کاترین میه اشاره کرد و گفت: «کتاب دارای مثال‌های توصیفی فراوان و پرشمار است تا فهم مطلب را برای خواننده هموارتر سازد. کتاب را می‌توان به دو بخش کلی تقسیم کرد و با خواندن آن هرچه به جلوتر می‌رویم متوجه می‌شویم که نویسنده، مفهوم "معاصریت" را تنها در کیفیت خود اثر جستجو نمی‌کند بلکه آن را در نسبت و ارتباط با المان‌های دیگری همچون: زمان، مکان، منتقدان، مخاطبان و هنرمندان دسته‌بندی و تحلیل می‌کند. در این راستا نویسنده مثال‌های متعددی را از نمایشگاههای مختلف در زمان‌ها و موقعیت‌های مختلف می‌آورد تا باور متعارف ما را از هنر معاصر توسعه بخشد.»
وی افزود: «اساساً یکی از مهم‌ترین محورها و مؤلفه‌های کار کاترین میه کاوش در "ماهیت معاصریت" یک اثر هنری است و طرح این پرسش که: آیا اثری که امروز خلق می‌شود لزوماً می‌تواند یک اثر "معاصر" هم تلقی شود؟ پاسخی که او به این سؤال می‌دهد چندوجهی است: مخاطبان، نهادهای مؤثر در شکل‌گیری یک اثر هنری، نگاه انتقادی به حقیقت و ... .»

  عربزاده در ادامه به کارکرد موزه‌ها از دیدگاه نویسنده اشاره کرد و یادآور شد: «او پیدایش موزه های هنر معاصر را در بستر کارکردی که متفاوت از موزه‌های هنر مدرن هستند بررسی می‌کند و در واقع از دید او موزه‌ها نخستین پایگاههایی هستند که هنر معاصر فتح می‌کند چرا که به ژانری محدود نمی‌شوند.»

مترجم کتاب در ادامه به ترسیم تفاوت میان هنر معاصر و هنر مدرن از منظر نویسنده پرداخت و اظهار داشت: «کارکرد جدی موزه‌ها با هنر مدرن همراه بودهاست. کسانی که هنر مانه را پیشرو می‌دانستند درست است که آن را غیر اخلاقی یا غیر زیباشناسانه – مطابق معیارهای متعارف – ارزیابی می‌کردند اما در هر حالت آن را یک "نقاشی" می‌دیدند اما خصوصیت هنر معاصر آن است که به ژانر خاصی منحصر و محدود نمی‌شود و همین در آغاز مهم‌ترین معضل موزه‌ها برای نگهداری آثار محسوب می‌شد.»

عربزاده ادمه داد: «مسأله بعدی که نویسنده به آن می‌پردازد منسجم و حرفه‌ای‌تر شدن نهادهایی است که در کار سامان‌بخشی و عرضه تولیدات هنری هستند و چرخه اقتصادی آن را شکل می‌دهند.
در ادامه نویسنده به موضوع جغرافیای هنر معاصر می‌پردازد. او معتقد است هنر معاصر هنر گشوده‌ای به مفاهیم و کنش‌های هنری مختلف است و طیفی وسیع و متنوع از هنرها را پوشش می‌دهد. به عنوان مثال هنر آفریقایی مبتنی بر آیین‌های بومی و قومی در کنار هنر اروپایی که بر این اساس ارجاع به هنر بومی یا پریمیتیو در هنر معاصر از موضع یک هنر صورت می‌گیرد و نه چون گذشته در شکل اسناد مردم‌شناختی. مؤلف در ادامه بحث گسترش شبکه هنری بیینال‌ها و بازارهای هنر را در امتداد جهانی شدن این روند و رویکرد بررسی می‌کند.»

عرب‌زاده آنگاه به تبیین مباحث بخش دوم کتاب پرداخت: «بخش دوم کتاب در کلیت خود، هنر معاصر را میراث‌دار هنر مدرن می‌داند و در بخش آخر نیز به مفاهیم مهم برای مدرنیست‌ها اشاره می‌کند. مواردی همچون: نسبت ماده و مدیوم هنری و مرگ، معنویت از دست رفته، نسبت حقیقت و خیال در هنر معاصر و ... . میه معتقد است : هنر معاصر به اصل زندگی نزدیک شده و به نوعی بازنمایی زندگی و حقیقت گردیده و این هشدار و زنگ خطری است که واقعیت زندگی و هنر رفته رفته با هم یکی شوند و کشش و کنش هنرمند کاملاً تسلیم و مقهور واقعیت زندگی شود. اینجا است که هنر یا برده بازار می‌شود یا ابزار سیاست.»

نگاه به هنر جدید با زاویه دید مارکسیستی

در ادامه نوبت به علی گلستانه (منتقد و پژوهشگر هنر معاصر ایران و مباحث تئوریک هنر جهان) رسید تا نقطه‌نظرهای خود را پیرامون اثر مورد بحث و مواضع نویسنده تشریح کند.

گلستانه سخن خود را با بیان مشابهت‌های استلا براس و فردریک جیمسون نظریه‌پرداز پست‌مدرنیسم آغاز کرد و گفت: «هر دو نفر به دنبال یک کلان روایت و معنای واحد در آشوب نظریه‌ها و مفاهیم متکثر و ناهمگون هستند و تحلیل می‌کنند که هم تولید فرهنگی و هم مناسبات اجتماعی و سیاسی در یک کلان روایت قابل توضیح است. استلا براس هنر معاصر را با فروپاشی شوروی در 1989 همزمان می‌داند و نسبت به آنچه که: ترویج صادرات استانداردهای هنری از نیویورک عنوان می‌کند موضع انتقادی دارد و معتقد است اقتصاد هنر یا اقتصاد آزاد در وجه کلان و بزرگ‌تر با فعالیت و کنش آزادانه هنر به طور مستقیم در ارتباط است و تولید هنر بدون تکیه بر یک اقتصاد قدرتمند و قوی بنیان هرگز ممکن نیست. نکته دیگر این است که هنر در جامعه سرمایه‌داری همواره به عنوان یک عرصه کاملاً متمایز از فرهنگ توده طرح می‌شود یعنی اگر محصولات فرهنگ توده به قصد عرضه به عوام تولید می‌شود در مقابل، تولیدات هنری خلاقه به طور آزادانه و بدون سانسور و ممیزی عرضه می‌شود و فاقد آن محدودیت و کنترل‌شدگی است. او در این مورد از اجرای هنرمندی در یک بیینال جهانی مثال می‌آورد که در پوست سگ رفته بود و مردم را گاز می‌گرفت. استلا براس معتقد است که این آزادی دنیای هنر در جوامع سرمایه‌داری، کارکردی کاملاً ایدئولوژیک دارد و با استناد به یکی از مباحث پیر بوردیو می‌گوید: هنر به مصرف‌کنندگان و مخاطبان محدود خود این اطمینان را می‌دهد که هر چند دنیای امروز آکنده از فساد و زد و بند و خشونت و بی‌رحمی و دروغ و وحشیگری است ما تولید و مصرف‌کنندگان هنر از این قاعده مستثنی هستیم. ضمن آن که حیطه آزاد فعالیت‌های هنری برای دولت‌ها این تضمین را می‌آورد که نوعی از آزادی در جهان امروز قابل احراز است که می‌تواند از محدودیت‌ها و اجبارهای کلی حاکم بر این جهان مصون باشد. او می‌گوید آثار هنری می‌توانند آرمانشهرهای کوچکی بسازند که در آن مخاطبان آزادانه با هم و با آثار در تعامل باشند و رابطه و همکنشی کاملاً آزادی را با هم تجربه کنند و این امکان یک کنش سیاسی واقعی را فراهم می‌سازد که هرگاه از دل این فضا قدم بیرون گذاریم دیگر قبول سلطه برای ما دشوار خواهد بود.»

گلستانه در ادامه در تبیین مواضع نویسنده ادامه داد: «استلابراس در ادامه به تشریح مواضع منتقدان فرهنگ سرمایه‌داری و خاستگاه فکری آنان پرداخت: «منتقدانی که به مسائل و بنیادهای اصلی سرمایه‌داری امروز اعتراض دارند از دل این فضاها بیرون نمی‌آیند و مواردی فرعی و حاشیه‌ای همچون حق آزادی برهنگی برایشان مهمتر به نظر می‌رسد. بنابراین شکلی از آزادی عرضه می‌شود که هم ناقص است و هم محدود. سومین محور که استلا براس در نقد "منطقه آزاد هنر" طرح می‌کند این است که نشانه‌های فرهنگی ترکیب می‌شوند و مرزها فرو می‌ریزند. در این هم‌آمیزی مرزها و نشانه‌ها بیان دیگری از در هم شکستن مرزها در نظام بازار آزاد را جلوه‌گر می‌یابیم که تمام هویت‌ها را در دل خود ادغام می‌کند و این درهم‌آمیختگی نشانه‌های فرهنگی بخش دیگری از درهم‌آمیختگی فرهنگ‌ها و ارزش‌ها در نظام بازار آزاد است که آنچنان به زبان اصلی و مسلط تولید هنری امروز تبدیل شده که هنرمندانی که نمی‌خواهند از این بیان استفاده کنند همانند بازمانده‌های دورانی عجیب و ناشناخته جلوه می‌کنند.»

علی گلستانه در بیان غیر عقلانی شدن هنر در جهان امروز از دید نویسنده خاطرنشان کرد: «هنر بعد از 1989 و آغاز دوران پس از جنگ سرد یک دوره رونق اقتصادی را پشت سر می‌گذارد که تولیدات هنری تلخ دهه 80 جای خود را با آثاری زیبا، نمایشی و مسحورکننده عوض می‌کنند و بازار هنری نیز به این تولیدات و محصولات درخشان و پرزرق و برق روی خوش نشان می‌دهد و از اینجاست که به تبدیل تولیدات هنری به تولیدات توده مردم و نزدیک شدن به تولیدات صنعتی و دنیای کالاها می‌رسد.»
او این چنین نتیجه می‌گیرد که: «اگر این بازمانده آن ایده پست‌مدرنیستی درهم آمیختن ژانرهای والا و پست باشد درهم آمیختگی هنر با تولیدات عامه مردم شکل انحراف یافته این ایده است. با نزدیک و نزدیک‌تر شدن تولیدات هنری به تولیدات فرهنگ عامیانه، عرصه هنر همچنان والایی و تقدس خود را حفظ می‌کند و رازآمیز و جادویی می‌ماند.»

اين پژوهشگر در ادامه به استدلال‌های چهارگانه نویسنده در اینکه هنر امروز هنری غیرعقلانی و غیر قابل شناخت است اشاره کرد و افزود: «اولین دلیل از دید او آن است که ما معیارهایی برای تشخیص ظاهر اثر هنری از اثر غیر هنری داریم. دوم اینکه آثار هنری مشابهاتی دارند. سوم اینکه جهان هنر قاطعانه جلوی ورود بعضی آثار را می‌گیرد و سرانجام چهارم اینکه ما هر روز شاهدیم که در فرهنگ عوام عناصری از هنر گرفته شده و وارد تبلیغات و دنیای مصرف می‌شود و این باعث هرچه آشناتر شدن مردم با عناصر و نشانه‌های هنری می‌شود.»

نکته بعدی که وي به آن اشاره کرد بحث تکثرگرایی و چند فرهنگی بود. وی در این بخش یادآور شد: «جشنواره‌هایی که در جهان سوم برگزار می‌شود ترویج زبان هنری کشورهای پیشرفته صنعتی و مبتنی بر معیارهای سخن‌پردازی زبان جهانی هنر است که همان زبان مسلط نظام اقتصاد جهانی است. در نهایت او بر این نکته تأکید می‌ورزد که بین ادعاهای هنر جدید و کارکرد واقعی هنر در جهان امروز یک تناقض وسیع وجود دارد و از این تناقض می‌توان به نفع تبدیل هنر به یک مبارزه سیاسی بهره جست. هنگامی که میان مناسبات تولید و ابزار تولید تناقض ایجاد می‌شود مقدمه یک انقلاب است.»

گلستانه سخن خود را با این جمله و نتیجه‌گیری از نویسنده کتاب جمع‌بندی و به پایان رساند: «هنر باید از ژست و موضع بی‌کارکرد بودن و فقدان کاربردی شدن بیرون بیاید و کاربردی شود. نزدیک کردن هنر به یک کنش واقعی سیاسی و اینکه از قالب هنر بودن صرف بدر آید و خودش را نفی کند و تبدیل به یک کنش مستقیم سیاسی شود که از آن نمادها و نشانه‌ها تهی باشد یک روند مثبت خواهد بود.»

گفتنی است سلسله نشست‌های تخصصی نقد و بررسی کتاب‌های تازه انتشار یافته در حوزه هنرپژوهی معاصر ایران و جهان با حضور مؤلفان، مترجمان و عموم علاقه‌مندان مباحث نظری – تحلیلی هنر همچنان تداوم خواهد داشت.







 
 
 

زمان انتشار: شنبه ١٠ بهمن ١٣٩٤ - ١٥:٠٨ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;