به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره زندهیاد استاد حسین لرزاده، عضو جاوید فرهنگستان هنر و از بازماندگان آخرین نسل معماران سنتی، در شانزدهمین سالگرد درگذشت ایشان، یادداشت، آثار و نماهنگی منتشر شد. مولود زندینژاد- هرجا كه دستهای عاشق صاحبذوق هنري باشد، چشمان پر تمناي خسته از هياهو و فضاي مهآلود شهري را به دنبال خود ميكشاند، تا در آن آرام گيرد. خصوصاً عشقي كه براي خالق باشد، مخلوق را به وجد ميآورد. شايد به همين واسطه است كه اماكن زيارتي ميتوانند اين آرامش را به وجود آورند، چرا كه اين عشق، هنري آفريده كه درون انسان را متحول ميسازد و ارتباط بين خالق و مخلوق را آسانتر ميكند. گذشته از اماکن زیارتی، حتی معماری شهری برجایمانده از گذشته، حس زندگی، شور و احساس را به بیننده القا میکند و توانمندی معماران سنتی را به رخ میکشاند. صد افسوس که بسیاری از معمارانمان را ناشناخته از دست دادهایم و هیچ از آنها نمیدانیم و تنها میتوانیم آثار بهجامانده از آنها را به تحسین بنشینیم. حال در نقطهای از زمان ایستادهایم که باید با چشمان بازتر به اطراف نظر کنیم و قبل از کوچ این عاشقان آنها را بشناسیم و بشناسانیم. گرچه زمان از دسته رفته را نمیشود به راحتی بازیافت، میتوان حال را دریافت. با هم زندگی و آثار یکی از این عاشقان را مرور میکنیم. حسین بن محمد معمار، معروف به لرزاده، از جمله عاشقان معماری معاصر بود که باید بیشتر درباره او دانست. او به سال 1285 شمسی در تهران متولد شد. پدرش، استاد محمد لرزاده از معماران نامي دوره قاجار و همكار حاجحسن صنيعالديوان بود. پدر مردی دنیادیده بود و دوست داشت تا حسین مشق بیاموزد و حساب و کتاب بداند. این بود که وی را در هفتسالگي به مكتبخانه «ميرزا حسن» در نزديكي چهارراه حاجرضا (خيابان بلورسازي) و بعد از آن براي مدتي به مدرسه ديگري (مقابل منزل محتشمالسلطنه) فرستاد تا به آزمون استعدادهايش درآید. البته منزل پدری، خود مکتبخانهای برای درس و بحث معماری بود که حسین لرزاده در خاطراتش از آن چنین یاد کرده است: «خانه مسکونی ما در کوچه قلمستان از محلات طراز اول شهر بود و رجال آن زمان در آنجا سکونت داشتند. آن زمان خانه ما محل رفتوآمد بسیاری از معماران بود که برای تلمذ نزد پدر میآمدند. اما فضا برای کلاس درس کوچک بود و هرچه میگفتند به مکان بزرگتری نقل مکان کنید، پدرم سر باز میزد تا در نهایت با پافشاری استاد حسین ینگهدنیایی در نزدیکی بازارچه نایبآقا و سرابِ وزیر، خانهای خریداری کرد که یکی از اطاقهای آن مخصوص کلاس شد. شاگردان پدر ميآمدند و مشق معماري ميكردند؛ از علي مازندراني گرفته تا استاد مهديخان. حاجرضا هم ميآمد، استاد حسين ينگهدنيايي هم بود. استاد رجب معمار، استاد علي گردله، استاد مهدي داييعلي، استاد ابوالقاسم آبباريكه، استاد مهدي همداني، استاد اكبر و استاد ميرزا هم ميآمدند که از پیشکسوتان فن معماری بودند.» حسین لرزاده در چنین فضایی رشد کرد و علاوه بر درس و بحث مدرسه، روی رسمها و گرههایی که پدر بر او تکلیف میکرد، شب را به صبح میرساند و از خردسالی با رسم گرهکشی و هندسه و نقاشی آشنا شد. او بالاخره دوران ابتدایی را در مدرسه دارالفنون به اتمام رساند و سپس به دبیرستان سلطانی واقع در پل اميربهادر وارد شد و اندکی نگذشت که بعد به شعبه مجسمهسازی مدرسه کمالالملک وارد شد، اما بعد از یک سال و اندی به محضر سيدمحمدتقي نقاشباشي رفت و شاگردي كرد. او در این زمان رموزی را که از پدر آموخته بود همراه فنونی کرد که در مدرسه کمالالملک آموخته بود و به این ترتیب در نقاشی نیز مهارت یافت و نقاشیهایش ساختمانها و عمارتها را مزین میساخت تا جایی که نامش شهره شد و او را برای طراحی سردرِ بانک تجارت (بانک ایران و انگلیس) برگزیدند. پس از آن کمکم کارهای معماری را توسعه داد و ساختمان شرکت نفت جنوب (جنب سَردرِ باغ ملی)، رسمیبندی دارالفنون و تعمیر عمارت محروقه مجلس شورای ملی را برعهده گرفت. به سال 1311 استاد لرزاده را برای ساختمان آرامگاه فردوسی در توس فراخواندند و بنای یادبودی را که به شکل اهرام مصر استخوانبندی شده بود تخریب کردند تا مقبرهای به سبک ایرانی توسط لرزاده بنا شود که وی ابتدا ماکتی را ساخت تا تصویب شود و سپس کار را آغاز کرد و در مدت هجده ماه آن را به پایان رساند: به شمسی شد اتمام آرامگه هزار و سهصد از پیاش سیزده وی در خاطراتش چنین بیان کرده است: «یکی از برکات کار عمارت آرامگاه حکیم فردوسی برای من این بود که بنده در این مدت دو استاد به خود دیدم. یکی استاد عمادالکتاب و دیگری استاد حکمت روحانی صدر اصفهانی (پدر سید موسی صدر) که در این مدت از درس آن معظمله نیز بهره میبردم.» عشق لرزاده به کارش او را واداشت تا کارهایی را که به او سپرده میشد با چیرهدستی به انجام رساند و در رسم و گره و کاسهسازی از سرآمدان روزگار شود و آثار گوناگونی را به یادگار از خود به جای گذارد که از آن جمله میتوان به قسمتهایی از تزیینات کاخ مرمر، کاخ اختصاصی رامسر، گنبد و قسمتهایی از مجموعه سعدآباد، و مدفن خانوادگی لرزاده اشاره کرد. لرزاده در یکی از اشعارش ذکری از ۸۴۲ مسجدی میآورد که در ساختشان نقش داشته است. ازجمله این مساجد میتوان به مسجد اعظم قم، مسجد امام حسین(ع) تهران، مسجد لرزاده، مسجد شهید مطهری (مسجد سپهسالار)، مسجد انبارگندم، مسجد سنگی، مسجد امام سجاد(ع)، مسجد عمار، مسجد فخریه، و... اشاره کرد. او همچنین مرمت صحن و سراي متبرك حضرت اباعبدالله الحسين(ع) را در کارنامه خود دارد. سید محمد بهشتی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، در مراسم بزرگداشت چهارمین سالگرد درگذشت استاد حسین لرزاده که در سال 1387 در مرکز هنرپژوهی نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شده بود، نبودِ زبان مشترک فرهنگی و ناتوانی در برقراری ارتباط و گفتوگو میان آثار گذشته را به عنوان مهمترین بلای معماری معاصر عنوان کرد و نارضایتی ما از وضع موجود را به دلیل فقدان همین زبان دانست. او مرحوم لرزاده را جزو معدود هنرمندانی شمرد که هرگز دچار این بلا نشد. حسین لرزاده در دوران عمر پربار خود موفق به كسب افتخارات بسياري در عرصه هنر معماري بود، كه از آن جمله ميتوان به مدال فردوسي در سال 1313 (به مناسبت هزاره حكيم فردوسي و به منظور طراحي و ساخت ساختمان مقبره حكيم توس) اشاره كرد. همچنين نشان درجهيك فرهنگ و هنر در بزرگداشت نامآوران علم و ادب و هنر در سال 1381 از جمله آنهاست. لرزاده نه تنها معماری چیرهدست و توانمند بود بلکه شاعر و ادیب نیز بود. او در خاطراتش از مرمت صحن و سراي متبرك حضرت اباعبدالله الحسين(ع) چنین گفته: «در مورد نقشهبرداری و تجدید بنای ایوان مطهر سیدالشهدا و اشتیاق به آستانبوسی آن درگاه ملکپاسبان سروده شد؛ اما هزار حیف که پس از فرستادن مقداری سنگ و ستونها دگرگونی به وجود آمد و نتوانستم آنچه در نظر بود اجرا نموده باشم... ناچار دل خود را به این سروده خوش نمودم.
خوش آن روزی که بینم روی آن شاهی که میدانی ببوسم خاک پایش را سحرگاهی که میدانی بگو با مدعی، کویش نمکزاریست بیپایان که خواهد پاک شد در آن سگ راهی که میدانی از این خدمت ببالم بر خود اما سخت محزونم سُرایم من اگر بیتی شبانگاهی که میدانی کنون در خدمت جاوید ثارالله مشغولم همیخواهم ز وجهالله آگاهی که میدانی گدای خوشهچین معمار عاصی را اجازت ده بپا سازد به کاخ عشق خرگاهی که میدانی...» زندهیاد حسين لرزاده پس از سالها فعاليت اثربخش هنري در روز 23 شهريور 1383 به سوي جهان باقي شتافت و فردای آن روز در مقبرهای که خود ساخته بود، آرام گرفت.
* بخشی از این یادداشت برگرفته از: کتاب ماجرای معماری سنتی ایران در خاطرات استاد حسین لرزاده؛ از انقلاب تا انقلاب، به کوشش حسین مفید و مهناز رئیسزاده، تهران: مولی. برای دیدن آلبوم تصویری نمونه آثارزندهیاد استاد حسین لرزاده اینجا کلیک کنید. برای مشاهده سایت این هنرمند بزرگ، اینجا کلیک کنید. نماهنگ استاد را نیز اینجا تماشا کنید. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |