دکتر محمدعلی رجبی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر در دوره آموزشی«فهم ذوق ایرانی؛ آشنایی با زیباییشناسی هنرهای ایرانی» در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی گفت: روح مشترکی در هنرهای ایرانی وجود دارد که آن را «ذوق ایرانی» نام میگذاریم. به گزارش روابط عمومی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ، دوره آموزشی«فهم ذوق ایرانی؛ آشنایی با زیباییشناسی هنرهای ایرانی»، با ارائه سیدحسین شهرستانی (زیباییشناسی هنرهای ایرانی)، دکتر محمدعلی رجبی (نگارگری)، مهندس حمیدرضا سپهری (معماری)، مقداد شاهحسینی (موسیقی)، دکتر حمیدرضا قلیچخانی (خوشنویسی)، دکتر مهدی محمدی (فرش) و دکتر مسلم نادعلیزاده (تعزیه)، از سیزدهم لغایت هفدهم شهریورماه همزمان به صورت برخط و حضوری در محل پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد. دکتر محمدعلی رجبی عضو پیوسته فرهنگستان هنر و هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه شاهد در نشست دوم که با موضوع «نگارگری» برگزار شد، با بیان اینکه روح مشترکی در هنرهای ایرانی وجود دارد که آن را «ذوق ایرانی» نام میگذاریم، عنوان کرد: ذوق ایرانی هم ریشه در حکمت دارد و هم مظاهری دارد که این مظاهر از نظر ساختاری دارای قوانینی مشترک هستند. وی افزود: به دلیل وجود این روح مشترک است که وقتی صحبت از زیباییشناسی میشود من میگویم که به یک اثر هنری از دو جنبه باید نگاه کنیم؛ یک جنبه ظاهری که به سمت ساختارهای نمایشی آن هنر میرود و یک جنبه باطنی که به اندیشهای برمیگردد که آن ساختار از دل آن بیرون آمده است. عضو پیوسته فرهنگستان هنر با اشاره به عنوان «ذوق ایرانی» نشستهای فصل سوم مدرسه درنگ عنوان داشت: استفاده از تعبیر ذوق ایرانی و جدا کردن ایران از عالَم با هدف خاصی صورت گرفته است؛ اگر نه ذوق، امر انسانی است که همه آحاد بشر حائز آن هستند. رجبی با بیان اینکه تفکر ایرانیها همواره تفکری توحیدی بوده و در هر دورهای وجود ما را بر سر موضوعی جمع ، آن را موشکافی و چیزی را از دل آن استخراج کرده است، ادامه داد: خود کلمه «هنر» ترکیبی از «هو» به معنای نیک و «نَرَ» به معنای نوع انسان بوده است، به همین به مقام هنرمندی، مقام نیکمردی و انسان نیک میگفتند. عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه شاهد افزود: خود کلمه هنر به ما میگوید که هنر چیزی نیست که در بیرون از وجود انسان دنبال آن بگردید بلکه هنر در وجود هنرمندی است که «نیک نفس» است. وی با بیان اینکه ذوق به دست آمدنی نیست بلکه وجود دارد، افزود: به همین دلیل است که میگویند هنرمند اول خودش را پاک کند تا ذوقش شکوفا و آماده پذیرش انواری شود که همان حقایق هنری است. رجبی با بیان اینکه برای درک ذوق ایرانی باید ابتدا سراغ مباحث باطنی رفت، گفت: درس اول، صدق و راستی است، حرفی که امروزه هنرمندان غربی نیز آن را میگویند هر چند منظور آنها صرفاً سیاست به کار نبردن در تولید اثر هنری است. رجبی در توضیح وضع قانون برای ظاهر توسط مسائل باطنی در هنر ایران، به مسئله صدق اشاره کرد و گفت: نتیجه به کاربردن صدق مثلاً در نقاشی این است که باید روی سطح کشیده شود چرا که اگر به نظر بیاید که حجم پیدا کرده است، هنرمند صداقت به خرج نداده و دروغ گفته، همین موضوع سبب میشود تا پرسپکتیوی که مبنای نقاشی غربی است، شکسته شود. وی اضافه کرد: شکستن پرسپکتیو، اصطلاحی به نام «نیهور» دارد که من اولین بار آن را از مرحوم پیرنیا شنیدم و به این معناست که ما اول باید واقعیت را نشان دهیم تا پلی به سوی حقیقت بزنیم که اصل موضوع ما در هنر است. رجبی افزود: در یک کلام پرسپکتیو، جهان از منظر من و نیهور، جهان از منظر حق است که ایرانی از قدیم همین را میگفته است که باید عالَم را در چشم حق ببینیم؛ مسئلهای که بر اساس تفکر توحیدی از قدیم در ایران بود و با آمدن اسلام، عمیقتر شد. رجبی با اشاره به تفاوتهای معماری هخامنشی با یونان و روم در زمان خودش اظهار کرد: در معماری دوران هخامنشی با اینکه نقوش روی سنگ است ولی انگار به آن چسبیده است و اصطلاحاً لایه لایه شده است و ما هر کدام را در یک سطح میبینیم که بعدها همین لایه لایه کردن به نگارگری ایرانی میآید ولی در معماری یونان و روم اینقدر نقوش برجسته به کار رفته که انگار میخواهند از سنگ بیرون بیایند. عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه شاهد افزود: با دیدن معماری هخامنشی، گرایش به سطح دیده میشود که به این ترتیب وقتی نقش وجود دارد و می خواهد گرایش به سطح پیدا کند، عنصر مجردی که از آن بیرون می آید، خط است. رجبی، خط را عنصر اصلی هنرهای تجسمی ایرانی معرفی کرد و ادامه داد: دلیل تقید به خط تفکر موحدانهای است که می خواهد حواشی و حجم ها را بزند و به «سطح» و در وهله بعد به «خط» برساند و دست آخر ما را به «نقطه» برساند. نقطه شکل نیست اما زمینه را در ما آمده میکند که آن نقطه اصلی را که حقیقت هنر است، ادراک کنیم. در ادامه این نشست، رجبی به «ورقه و گلشا» قدیمیترین کتاب دوره اسلامی اشاره کرد که در نقاشیهای آن به حداقل آنچه یک نقش نیاز دارد، اکتفا شده است. وی افزود: از بحث های مهم در نگارگری ما که بیشتر در زمان صفوی پیدا میشود، «نسب شریفه» است که می گوید در نگاه به هر چیزی، یک نسبت وجود دارد که آن را همانطور که هست به ما نشان میدهد که اگر بخواهیم پرسپکتیو را رعایت کنیم دیگر معنا نخواهد داشت. عضو هیئت علمی دانشکده هنر دانشگاه شاهد با بیان اینکه کمال الدین بهزاد نگارگری ایرانی را صاحب مکتب ایرانی کرد، اظهار داشت: کمال الدین بهزاد عارفی بود که علم هنر را میشناخت و از نظر هنری در اوج ظرافت و درک عالی رنگ و فرم بود و توانست عناصری را که از نقاشی های چینی وارد نقاشی ایرانی شده بود حذف کرده و هنر کلاسیک ایرانی را بنیاد بگذارد. وی نقاشی مفاهیم عرفانی را سختترین نوع نقاشی عرفانی معرفی کرد که بهزاد موفق به انجام آن شد؛ رجبی تصریح کرد: بهزاد با نظام دایرهای، نقاشی ما را وارد یک نوع رمزشناسی و سمبلیسم در نظام زیباییشناسی ما میکند که اوج این کار را آقای فرشچیان در زمان حاضر انجام میدهد. رجبی با بیان اینکه ظرافت و ایجاز از ویژگیهای هنر نگارگری است، ادامه داد: این از اصول زیباییشناسی ماست که همه چیز میخواهند تا به سمت تجرید حرکت کنند چون هنرمند خودش را تزکیه کرده است. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |