|

«کیست اهل کجاست فرشچیان»، مجموعهای از سرودههای شاعران جوانی است که به ستایش استاد محمود فرشچیان پرداختهاند. این اثر در شهریور 1396، به انضمام سیدی صوتی از بازخوانی اشعار، از سوی مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری فرهنگستان هنر (متن) منتشر شده است.
به گزارش روابطعمومی فرهنگستان هنر، این کتاب که با مقدمهای از محمدعلی معلم دامغانی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، آغاز میشود، تلاشی است شاعرانه برای ستایش هنرمندی که بومش آینهای از آسمان بود. در ادامه مقدمه مزبور که در زمان حیات این نگارگر برجسته منتشر شده بود، به همراه اولین شعر که اثری از استاد معلم است برای مطالعه در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد:
جناب استاد فرزانه گرانسنگِ والا. هنرمند صاحبسبک متعهد به آنچه بالاتر از آن مرتبتی نیست. حضرت آقای محمود فرشچیان، عضو پیوسته فرهنگستان هنر، عمر و عزتشان پاینده باد که در فنون دلبری و دلنوازی، یگانه روزگارند. صمیمانه و بیتعارف گاه اندازه کسی از سلسله بنیآدم خصوصا از اهل هنر، حدود متعارف را میگذراند و به مرتبتی راه مییابد که به قول مشهور «لا تسئل» مپرس. استاد فرشچیان بیهیچ شائبه یکی از مصادیق این سخن است. اصولا چنانکه مشهور است: هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید/ بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه
عصر رسانه بر همه آشکار کرد که مردمان از ابتدای تاریخ تا به امروز در هر دورهای و به اقتضای آنچه در اندیشه داشتهاند، شیوهای را برای ابلاغ و تبلیغ سخن خویش برگزیده و آن سخن را چنان که بایست به مخاطبان آن رسد، «کدگذاری» کردهاند. شاعر و نویسنده پیام خویش را با کلمات ارسال میکنند، نقاش با طرح و رنگ پیغام خود را میگذارد. هنرمندان عرصه هنرهای تجسمی، شیوه خود را دارند و در زمان ما حتی عکاسان که لحظهها را به اصطلاح روز فریز میکنند و آنات را به سنگ سخت بدل میسازند اینگونه مطلب خود را به مخاطبانشان می رسانند. اينك گفت و گو در انواع کدها نیست، بلکه به تناسب مسئله، هنر گرانمایه نگارگری پیش چشم است و مورد نظر. صورتگر نقاش چین، رو صورت یارم ببین/ یا صورتی برکَش چنين يا ترك كن صورتگرى حقاً که استاد محمود فرشچیان همان است که حوالت به دیدار او و آثار او رفته است. محمود فرشچیان در يك كلمه نگارگر بهشت خدای متعال در زمین سوخته است. او طرح را چنان میشناسد و محاکات میکند که جز به قوه ولایت چنین هنری نمیتوان و سِحر رنگها و تاثیر آنها را به مصابتی میشناسد که حقیقت در عالم طبیعت طرح های خود را با آن رنگ ها آراسته است و طرح و رنگ محض چشم آدمیان است وگرنه سایر موجودات جز در موارد خاص از چنین سرمایه هایی بهره نمیگیرند و اما لطیفه والاتر، فرشچیان در جهان خاکی رنگها و نیرنگ ها دل در گرو عالم بی رنگی دارد. او راوی معراج است، روایتگر غدیر است، مرثیه خوان ظهر عاشور است. محمود فرشچیان هنر و اخلاق را کمندی می پندارد و نردبانی میخواهد که با آن بر بام بلند آسمان فرا توان رفت و از آن بلند جای به تماشای دو جهان ایستاد و برای عالمیان از هر دو عالم سخن گفت. هم اکنون فرهنگستان هنر به چاپ و انتشار مجموعه شعری از شعرای جوان سرزمین شعر ایران در وصف و تقدیر محمود فرشچیان برآمده است. این مجموعه در معنی و محتوا حکایتگر حقیقت نگارگری است که از همگنان به واسطه حقایق و دقایقی در گذشته و به جایی رسیده است که به زبان نقش و تصویر حکمت و فلسفه تدریس میکند و معارف دینی و مذهبی میآموزد. او را در آینه شعر شاعران خواهید دید که آنان پیام نقاشگران مرتبه روزگار ما را آن چنان که او پیغام کرده است فهمیدهاند و در باز خورد مسئله او را به صفاتی که از نقش و رنگ والاتر است و نه به جهان رنگ که به عالم بیرنگی تعلق دارد، ستودهاند. آنها میگویند که تو عزیزی زیرا روایتگر قصه عزیزانی. باش که در سایه هدایت و عنایت آنان از سعادت این عالم و عالم دیگر برخوردار گردی و نیکا کسانی که چون تو باشند و ما ستایشگر چون توئی برای بیداری تو و دلالت تو به عالم نوریم تا نگویند که کوریم و آنچه را که در روزگار ما روشن است و روشنگر در نمییابیم و نیافتیم. عمرت دراز باد و جان و روانت از خاکیان و عالم خاکیان به مدد افلاکیان بی نیاز باد ای خجسته مرد هنر ،آفرین قرین هنر باش تا آنگاه که جهان جهان است.
عشـق با جـان مرد و زن چه کنـد/ رنگ و جامه به طرح و تن چه کند جامه ستر است یا که عریانی ست؟/ رنگ پـرده است طرح را یا نیست؟ خامــه چیـنـیــان بـه میــنـاتـور/ نقـش پوشیـده میکشـد یـا عـور؟ پوشش زن به قصـد عشـوه گـری/ عین پرده اسـت یا که پـرده دری؟ عشـق شـولای عاشـق رسواسـت/ یا بـه خـود دزدِ جامه سـود اسـت زین نمط در بـلاد سـود و زیــان/ کیست؟ اهل کجاست؟ فرشچیـان اثــر ســـرمــه سـپــاهــانـــی/ چیست در چشم ها؟ چه می دانـی؟ در جهان فارغ از کهـان و مهــان/ چیست سامـان سرای نقش جهـان خویشکاری و جد و جودش چیست/ رمز مادی و زنـده رودش چیـسـت جلـوه چـار بـاغ و هشـت بـهشـت/ بیشتر یا که سیـر چشمه و کِشــت هفـت ملـت در او زِ گبـر و یـهـود/ کـافر و مـؤمـن و مسیحـی و بـود چـون تـوانند شـاد و خـرم زیسـت/ علت عیـش و نوش مـردم چیسـت در صـفاهـان چـرا به هـر عـهـدی/ مادران جـفـت جـفـت مـی زایـنـد کـودکـی پیــر خـفتـه در مـهـدی/مـرد آواز و گـفـت مـی زاینـد تــاج را بـنـگـــر و هــمــایـی را/ یا کـه شـهنــاز را کسـایـی را گـهـری تـا گـزیـن کـنـی زمـیـان/ فرجه کـن در جمـال فرشچیان در جـمــالـش کـمـــال را بـنـگـر/ با کـمـالـش جـمـال را بنـگـر عـنصـرش را بـری ز هر غَـش بیـن/ هنرش را چـو آب و آتـش بیـن نـقـش او آشـکـار و پـوشـیـده است/ آبی از چشـمه سار جوشیده است عین رنـگ است آب و بـیرنـگ است/ نیست و هست این چه نیرنگ است طرح و نقشش که سخت رنگین است/ رونـق چیـن و رشـک ماچیـن است حسن و خلقش که هر دو محمود است/ رمـز سودای هـر دوسـر سـود است ضمـن عرفان عبـادتـی دارد/ با ارادت سعــادتــــــی دارد راز تـوفیـق او ارادت اوسـت/ نیکویی در زمانه عادت اوسـت در ستیز زمان شکنجش کـم/ سال عمرش دراز و رنجش کم
محمدعلی معلم دامغانی
دریافت و مطالعه کتاب از طریق سایت مؤسسه متن امکانپذیر است.
|