به بهانه مراسم تجليل از استاد عباس كاظمپور، با دو فرزند هنرمند استاد معماري سنتي ايران، گفتوگو شد.
به بهانه مراسم تجليل از استاد عباس كاظمپور، با دو فرزند هنرمند استاد معماري سنتي ايران، گفتوگو شد.
سميرا خوانساري
رامين کاظمپور(1351)، اولین فرزندی است که در این خانواده با تربیت عالمانۀ استاد عباس کاظمپور به هنر کاشیکاری سنتی ایرانی رو کرده است. او كه از کودکی با نگاه هنرمندانه و بزرگمنشانه پدربزرگ و پدرآشنا شده، منش اخلاقی استاد ابراهيم كاظمپور در ذهناش ماناست و از آن با شعف و اشتياق ياد ميكند. مانند پدر و دیگر اعضای خانواده، نگاه صیقل خوردهای نسبت به پیرامون دارد و در عین فروتنی، با مباهات در مورد فعالیتهای پدر و خانواده باهنرش، به گفتوگو نشست.
رامین کاظمپور، با اشاره به نکتهای درباره سلوک اخلاقی و سیرۀ عملی پدربزرگ، سخناش را آغاز کرد و گفت: «استاد ابراهيم کاظمپور، پدربزرگ ما، که داماد استاد حسين كاشيتراش نیز بودند، همیشه حساب همه کسانی که با ایشان کار میکردند را روزانه میدادند و اعتقاد داشتند که باید در همان روزِ انجام کار، مزد به دست افراد برسد. ایشان آنچه باورداشتند را در تعاملاتشان با دیگران، رعایت میکردند و خیلی حواسشان به مسائل مالی بود.»
نوۀ استاد ابراهیم کاظمپور، کاشیکاری مسجد امام حسین(ع) و مسجد لالهزار را شاهکارهایی در هنر کاشیِمعرق دانست که با دستان توانای استاد ابراهیم و برادر كوچكترش، استاد اسماعيل، در میراث فرهنگ مردمانِ ایرانزمين، برای آیندگان به یادگار مانده است.
او درباره انتقال هنر در نسلهای پی در پی این خاندان اینگونه توضیح داد: «هنر، در خانواده ما از گذشته تا امروز، نسل به نسل منتقل شده و فنون و هنرهایی که سینه به سینه در این خاندان به فرزندان انتقال یافته، محدود به کاشی ِمعرق نیست و شاخههای دیگری از تزیینات وابسته به معماری را هم شامل شده است.»
فرزند هنرمند استاد عباس کاظمپور، درباره شکلگیری قطعات کاشیِ معرق گفت: « ما دركاشيِ معرق، قطعات تراشیده شدۀ کاشی را با رنگهای مختلف کنار هم قرار میدهیم و در مراحل بعدی نقوش گیاهیِ اسلیمی و ختایی و طرح گره را کامل میکنیم.»
او نگاه هنرمندانهاش درباره کاشیِ معرق را با این جملات کامل کرد: «کاشیِ معرق این حُسن را دارد که بر سطوح غیر مسطح، همچون بدنه گنبدها و گلدستههای کوچک و حتی مقرنسهای ظریف قرار میگیرد. معرق، كاشي ماندگار و اصيلي است و به نسبت كاشي هفترنگ، از نظر ارزش مثل يك فرش نفيس ابريشم است در مقابل فرشی کمرج، كمشانه و كمتراش.»
رامین کاظمپور، طراحی و شکلگیری نقشونگار زیبای كاشیهای معرق را اینگونه شرح داد: «اسليمی، ختايی، مجالس، مناظر، چهرهنگاری انواع غنچهها، همینطور گلها، پرندهها، گرهها، نقشهای انتزاعی و خطوط گوناگون تزیينی به ويژه خط ثلث و كوفی، نقشهایی است که در قدم اول یعنی طراحی مدنظر قرار میگیرد و برای اجرا در مراحل بعد آماده میشود. در طراحی اگر ظرافتها رعایت نشود و برای طرحزدن، زمان و دقت لازم در تركيب گرهها، اسليمیها و غیره صرف نشود، از کیفیت کار به همان میزان شتابزدگی و بیدقتی کاسته میشود.»
هنرمند حوزه كاشيكاري ایرانی در مورد مزيت كاشيِ معرق بر كاشيِ هفترنگي بیان کرد: «در مجموع، كار و فعلي كه روي كاشيِ معرق انجام ميشود، خيلي بيشتر است و يكي از هنرهايي كه همین امروز هم، هنرايراني را از كشورهاي ديگر متمايز ميكند، همين كاشيِ معرق است. چون معرق، خيلي زحمت دارد و بسيار ظرافت در آن به كار گرفته میشود و کشورهایی مثل چین نميتوانند به راحتي به آن وارد شوند.»
او در اینباره ادامه داد: « نقوش کاشی در تکنیک معرق و هفترنگ میتواند مشترک باشد؛ اما جهت برش کاشیِ معرق و طراحی متناسب با این تکنیک، که هنرمند برایش درنظر میگیرد، از اهمیت زیادی برخوردار است و باعث ارزشِ هنری بیشتر آن میشود.»
وقتی از رامین کاظمپور درباره کارهای انجام گرفته در سالهای اخیر با مدیریت و همیّت استاد عباس کاظمپور پرسیدم، ابتدا به كتيبه حرم مطهر حضرت سيدالشهدا(ع)، به طول تقريبي هفتصد متر اشاره كرد كه با معرق نفيس و با خط کوفیِ طلایی به شعاع دو متری ضریح آن حضرت كار شده است. او دیگر كاشيكاريِ معرق کارنامه کاری پدر در این سالها را حرمین شریف امام موسی کاظم(ع) و امام جواد(ع) در کاظمین دانست که با خط و حاشیه طلایی، در آن مکان مقدس نقشبندی شده است.
فرزند دیگر استاد که به مناسبت آیین بزرگداشت استاد کاظمپور با او به گفتوگو نشستم، حميدرضا كاظمپور (1359) بود. او يكي ديگر از فرزندانِ هنرمندِ استاد است كه در ابتداي اين راه، یعنی در دوران کودکی، از دستان مهربان و توانای پدر، مشق هنر آموخته است. او كه دکترای معماری از دانشگاه یوتیام مالزی دارد، از كودكي در كارگاههاي معماري و كاشيكاري پدر و پدربزرگش به آزمون و خطا مشغول شده است تا راه مردان بزرگ خاندان کاظمپور و کاشیتراش را ادامه دهد. کوچکترین پسرِ استاد عباس کاظمپور که به اعتقاد نگارنده، بیش از همه فرزندان چهره و خلقوخویاش شبیه پدر است، موفقيتهاي زيادي را در زمينه هنر معماری كسب كرده و از روزگار نوجواني در بسياري از مجامع و گروههاي هنري و علمي، حضور مؤثر داشته است.
وقتي در مورد هنر استاد عباسكاظمپور و مباحث مربوط به هنرمعماري و كاشيِ معرق سؤالاتم را مطرح كردم، با نگاه دغدغهمندانهاش نسبت به معماري سنتي به بحث وارد شد و همچون پدر با صداقت و صراحتِ تمام، موضوعات مختلفي را بيان كرد.
او توجه پدر به ممارست در هنر معماری و کاشیکاری را یکی از نکاتی دانست که اهمیت زیادی برای نسلِ هنرآموز دارد و این موضوع را از قول پدر نیز نقل کرد و گفت: «پدرم هميشه به ما ميگفتند که درس خواندنِ تنها، كافي نيست و مهارتِ كاري به شما اضافه نميكند و با اجراي كارها و ممارست است كه تجربه به دست ميآورید.»
حمیدرضا کاظمپور که در دانشكدة معماري و شهرسازيِ دانشگاه علموصنعت تدريس ميكند، تعلیمِ هنر معماری را بسیار با اهمیت ميپندارد. وی در اینباره تصریح کرد: «در حال حاضر وزارت علوم، معمارانِ سنتي را به عنوان استاد قبول نميكند و اين مسئله باعث ميشود كه آموزش اين هنر، دچار فقدان بعضي مباحث عملي شود. عليرغم اينكه كتابهاي ارزشمندي در حوزه معماري ايرانيــاسلامي وجود دارد؛ ولي اين دانش، فقط با مطالعه به دست نميآيد و به واقع، كسي اينگونه معمار نميشود. چون ساختار رشته معماري، با ساختار رشتههاي علمي تفاوت دارد و حتي براي ارتقا جايگاه يك استاد در رشته معماري، ايمپكت فكتور بدون اجرا و تجربه نميتواند اثر داشته باشد.»
حمیدرضا کاظمپور، درباره ایجاد کارگاه معماری سنتی توسط استاد عباس کاظمپور و دلایل پدر برای لزوم چنین کارگاهی توضيح داد: «پدر به راهاندازي كارگاهي فكر ميكردند كه تا حد ممكن كامل باشد و بتواند پاسخگوي تمام نيازهاي كار ساخت و مرمت بناهاي سنتي باشد و در حد توان خودشان، به اين هدف رسيدهاند. كارگاه امروز ايشان، نه تنها انواع مختلف ساختارها و تزیينات معماري سنتي را شامل ميشود؛ بلكه در هر گوشهاش كارگاه كوچكي است كه بخشي از اين هنرهاي از ياد رفته را احيا ميكند. در این کارگاه، به عنوان مثال، كارگاه آهنگري در يك اتاق كوچك برپاست كه كل نيازهاي آهنگري كارگاه پدرم را رفعورجوع میکند؛ یا دیگر ظرفیت این کارگاه، كارگاه چينيسازی است، که آن بخش هم از اهمیت بالایی برخوردار است و کمک بسیاری به کار کرده است.»
او در مورد نمونهاي از نوآوری استاد عباس کاظمپور در متن هنرِ امروز معماری سنتی بیان داشت: «يكي از معضلات همیشگی هنر کاشیکاری از گذشته، مسئله كاشيكاري گنبدها بود که در اثر بارشها و تغييرات دما، پس از مدتی دچار مشکل میشدند و نیاز به ترمیم و یا اجرای مجدد پیدا میکردند. پدرم برای حل این مسئله از راهکاری استفاده کردند که باعث ماندگاری خیلی بیشتر کاشیکاری گنبدها شد. استاد عباس کاظمپور، از فرمول خاكِچيني براي پوششهاي سنتي به جاي خاكِرس بهره گرفتند. ایشان جنس جديدي را برای این بناها به كاربردند كه ماندگاري بيشتري دارد و اين ايده بسيار خوبي بود كه ايشان وارد معماري سنتي كردند و خودشان هم به خوبي در بناها به انجام رساندند.»
حمیدرضا کاظمپور، بارها به همتِ بلندِ پدر در مدت زمان فعالیت هنری اشاره کرد و با مثالی درباره جدّیت و همیّت استاد عباس کاظمپور سخنش را شرح داد و این چنین گفت: «زماني به استاد از سازمان عتبات پيشنهاد شده بود كه ماكتي را براي كاربنديها و مقرنسها بسازند تا آنها در جلسۀشان مطرح كنند و در مناقصه شركت دهند. ايشان گفته بودند كه معماري من در حد ماكت نيست و از آن نميتوان به كيفيت واقعي بنایی که اجرا میکنم، رسيد. من اگر بخواهم ماكتی به این منظور بسازم، حتما نمونه کار واقعي اجرا خواهم کرد. استاد عباس کاظمپور، در عرض كمتر از 6 ماه، کاری که آنها میخواستند را ساختند كه هنوز در سولۀ كارگاه، گوشهاي از فضا را از آن خود كرده است.»
فرزند استاد عباس کاظمپور، که خود امروز در دانشگاههای متعددی تدریس میکند، غبطه خود را در مورد عدم بهرۀ دانشجویان معماری از اساتیدی همچون پدرش، اینگونه بیان داشت: «اگر آن زماني كه ايشان توان جسمي بيشتري داشتند، دانشگاه براي منتقلكردن تجربههايشان، كُرسيای در اختيارشان قرار داده بود، در حال حاضر شاگردان بيشتري به اين هنر، اشتغال داشتند و مردان و زنان بيشتري ادامه دهنده ظرافتهاي معماري ايراني بودند. پس، ایكاش در دانشگاهها براي معماران سنتي، درسهايي درنظر گرفته شود تا اين معماري از بين نرود. »
او در مورد سيرتحول کاشیِ معرق گفت: «کاشی هم مانند دیگر اجزاء معماری ایرانی، تحولات زیادی داشته. در دورههايی فقط به صورت كاشيهاي تكرنگ بوده كه به مرور تكه تكه كنار هم ساخته ميشد و كاشي مُعقلي را تشكيل ميداد. بعد هنرمندان ما به اين نتيجه رسيدند كه اين را از هندسه خارج كنند و دوراني كنند و اسليمي و ختايي بر روي كاشي به وجود آمد و در نهايت به شکل کاشیِ معرق اجرا شد.»
هنرمند معمار و فرزند استاد عباس کاظمپور درباره ارزيابي کاشیِ معرق در هنر امروز پاسخ داد :«در حال حاضر، دستگاههاي برش كاشي( واترجت) براي ما كاشيِ معرق ميتراشد؛ ولي بعد از سالها هنوز نتوانسته كيفيت خوبي در قالب كار تمام عيار كاشيِ معرق ارائه دهد و در جاهايي كه كار ميشود، در ظرف مدت زمان كمي ميريزد و ماندگاري كاشيِ معرق را هرگز نميتواند داشته باشد.»
او که دغدغة بسیاری درباره معماری سنتی دارد، درباره تعداد هنرمندانی که امروز در زمینه كاشيِ معرق فعالیت میکنند گفت: «در زمان کنونی، طراحي و اجراي کاشیِ معرق فقط توسط چند خانواده انجام ميشود و این تعداد هنرمند برای این هنر بسیار کم است.»
حمیدرضا کاظمپور که از کودکی در فضایی متأثر از میراث گذشتگان هنرِ ایران زیسته و خود از امتياز درجه يك هنري در رشته مرمت ابنيه تاريخي برخوردار است، توجه به میراث فرهنگی کشور را بسیار با اهمیت تلقي ميكند و لزوم آن را از چند جهت قابل اعتنا میداند. وی در این باره گفت: «امروزه، كشورهايي مانند امارات در حال ساختن ميراث فرهنگي براي خودشان هستند؛ ولي ما از ميراث ارزشمندمان به خوبي مراقبت نميكنيم. ما در بزرگترين نمايشگاه هزاره اكسپو 2000 در هانوفر آلمان در كنار طراح كار، خانم اعتمادي، و با حضور استاد عباس کاظمپوركار ميكرديم. در آنجا هر روز براي ما يك سورپرايز ويژه فرهنگي داشتند. به عنوان مثال يك روز بليت بازديد از موزه متروپليتن را ميدادند و روز ديگر هديۀ فرهنگي ديگري. به اين صورت هم به هنرمند میهمان انرژي بيشتري براي كار ميدادند و هم ميراث خودشان رابه رخ ما ميكشيدند.»
حمیدرضا کاظمپور با توجه به اهمیت این دست برنامهها برای معرفی بیشتر هنرهای سنتی ایرانی، درباره فقدان هنرمندان سنتی در معماری عنوان کرد: «به جرئت ميتوانم بگويم در حال حاضر در همه شاخههای معماري سنتي ایرانی، هنرمندِ خاكخورده مجري و طراح، پنجاه نفر هم نداريم.»
پسر هنرمند استاد عباس کاظمپور، وظيفه اصلي سیاستگذاران و نهادهای مجری اين قبيل برنامهها را تشویق و ایجاد فضاهایی برای رشد و بالندگی هنرمندانی با چنين ویژگیهايي قلمداد كرد و با بيان اين جملات سخنان خود را پایان داد: «سرمايههاي این كشور، کسانی مثل مرحوم استاد حسين لرزاده، زندهياد علياصغر شعرباف و استاد عباس کاظمپور هستند كه خدمات زیادی به هنر ایرانی عرضه كردهاند. اگر سرمايهگذاري درستي نكنيم و سياستگذاري مناسبي نداشته باشيم كه سودآور باشد و سروهای باصلابت دیگری را به ارمغان بیاورد، متضرر خواهيم شد.»
همراه رامين و حميدرضا كاظمپور، دو فرزند ديگر استاد عباس كاظمپور، مهران و راحله، قدم در مسير پرافتخار آباء و اجدادي گذاشتهاند و در فضاي امروز هنر كاشيكاري و معماري ايراني، از ميراث بزرگ و نامِ بلندآوازۀ خاندان كاظمپور صيانت و نگهباني ميكنند كه عمرشان زير سايۀ پدر درازباد و هنرشان مستدام.