مهران اميرياينانلو، مبدع سبك «تفكيك رنگ» معتقد است: معرق ايراني با قدمت چند هزارساله در بازارهاي جهاني از جايگاهي خاص برخوردار است.
مولود زندينژاد- مهران اميرياينانلو، مبدع سبك «تفكيك رنگ» معتقد است: معرق ايراني با قدمت چند هزارساله در بازارهاي جهاني از جايگاهي خاص برخوردار است.
نمايشگاه «رستاخير چوب» آثار معرق استاد مهران اميري اينانلو، عصر شنبه 20 ديماه در مركز هنرپژوهي نقش جهان افتتاح شد. نمايشگاهي كه به دليل تفاوت، زيبايي و خاص بودن آثار، مورد توجه و اقبال زيادي از سوي مخاطبين قرار گرفت. در پي اين نمايشگاه گفتگوي اختصاصي با اين هنرمند انجام شد كه با هم ميخوانيم:
معرق هنري ايراني است يا در ديگر كشورها نيز وجود دارد؟
معرق هنري است كه تقريبا در تمام نقاط جهان وجود دارد و ايتاليا مركز اين هنر در اروپا شمرده ميشود. بيشتر تحقيقاتي هم كه در مورد پيشينه تاريخي آن صورت گرفته متاسفانه توسط پژوهشگران غربي انجام شده است به همين دليل منابع كافي در اين زمينه در كشور خود نداريم. اما چند سال پيش در جريان حفاريها و اكتشافاتي كه در شهر «سوخته» منطقه زابل صورت گرفت، يك «شانه» معرق كاري كشف شد كه متعلق به 5 هزار سال پيش است و از نمادهايي استفاده شده كه خاص اين شهر بوده، يعني امكان اينكه بازرگاناني آن را آورده باشند نيز وجود ندارد؛ از طرفي روش كار هم به سبكي است كه قدما به كار ميبردند كه در اين روش داخل چوب توسط مُقار كنده ميشد و سپس قطعه در داخل آن جاي گذاري ميشد و اين بيانگر قدمت اين هنر در كشور ما است. در صورتي كه امروزه روش كار به اين ترتيب است كه در روي كار و سطح كاملا صاف چوبها جايگذاري ميشوند، شبيه يك پازل كه قطعات روي كار چيده ميشوند. حال سخن اينجاست كه اگر اين قطعه تاريخي در يك كشور غربي يافت ميشد براي آن تبليغات فراواني ميكردند، اما متاسفانه ما در اين زمينه به همين كه اين شانه تاريخي چند هزار ساله كشف شده، بسنده كرديم. نمونه ديگري بقعه شيخصفيالدين اردبيلي است كه يكي از دوستان آنجا كار عكاسي انجام داده، ميگويد كه مقبره معرق كاري شده كه همانطور كه ميبينيد، متاسفانه تحقيقات كمي در اين مورد صورت گرفته است.
لطفا بفرماييد شما از چه زماني هنر معرق را آغاز كرديد؟
ما به صورت خانوادگي و حرفهاي نقاشي ميكنيم. خواهر و برادرانم همه نقاش هستند. از سال 1367 كه وارد دانشكده هنر شدم با كار معرق آشنا و در محضر استاد ويزايي اين هنر را به صورت آكادميك و حرفهاي آموزش ديدم.
پس هنر معرق از گذشته به صورت آكادميك تدريس ميشود؟
معرق از سال 1365 نه به عنوان يك رشته تخصصي بلكه به صورت يك واحد درسي وارد رشته صنايع دستي شده بود كه با گذراندن اين واحدها به اين هنر علاقهمند شدم و آن را به صورت حرفهاي ادامه دادم. در حال حاضر فكر ميكنم در سطح ديپلم و فوق ديپلم اين هنر آموزش داده ميشود. اما شيوه اصلي آن به صورت همان روش استاد و شاگردي است و اگر كسي بخواهد به صورت تخصصي تر به اين هنر بپردازد حتما بايد از محضر استادي بهره ببرد.
بعد از اينكه معرق را آموختيد، نقاشي را رها كرديد؟
در سال 1371 نقاشي و معرق را با هم تلفيق كردم تا قبل از آن شما معرق را فقط به صورت كارهاي مينياتوري ميديديد، بعد از آن سعي كردم نقاشي و تكنيكهايش را در اين زمينه وارد كنم. به عنوان مثال در نقاشي از توناليته رنگها براي سايه روشن كارها، دادن حجم و ... استفاده ميشود كه آثار معرق هم از همين شيوه بهره بردم و مثلا از توناليته رنگ قرمز چوب عناب تيره به سمت روشن براي سايه روشن كارها استفاده كردم كه اين همان كاري بود كه در نقاشي انجام ميدهيم و توانستم از روش «تفكيك رنگ» در معرق استفاده كنم و اين كار را در سال 1372 در انجمن مخترعان و مبتكران به نام خود به ثبت رساندم كه در مراحل اوليه كار به صورت آزمون و خطا و كپي از آثار نقاشي هنرمندان انجام ميشد و رفته رفته سعي كردم از عكاسي، طراحي و چيدمان طرحهايي كه در ذهنم داشتم، استفاده كنم.
بسياري از تابلوهايي كه در نمايشگاه ديده ميشود با سوژه پرندگان است علت خاصي براي انتخاب اين سوژه داريد؟
به حيوانات مخصوصا پرندگان علاقه زيادي دارم و به نظرم فيگورهاي زيبايي براي كار هستند. همچنين در معرقكاري چند مورد وجود دارد كه فعلا توان اجراي آن وجود نداشت كه در ابتدا براي من هم بسيار سخت بود؛ مثل انعكاس زير آب، روي آب يا جريان آب كه به لحاظ اجراي معرق تاكنون انجام نشده و در اين آثار سعي كردم همه اينها را نشان دهم. همينطور نشان دادن موي حيوانات مثل اسب يا شير كه آناليز آن در كار بسيار مشكل است، البته ممكن است معرق كاري باشد كه در گذشته شير كار كرده باشد، ولي مقصودم آن شيوه كار موي شير نيست به طور كلي آناليز كردن موي حيوانات بسيار سخت است؛ يكي از دلايلي هم كه پرنده را براي آثارم انتخاب كردم اين است كه در معرق كاري پَر پرندگان به شكلي است كه خودش به اثر حالت آناليز ميدهد و به لحاظ تكنيكي نيز اجراي آسانتري داشته و زيبايي خاصي را به اثر ميدهد.
در مورد آثاري كه در اين نمايشگاه داريد، توضيح دهيد.
در اين نمايشگاه 18 اثر به نمايش درآمده كه حدود 4 يا 5 تاي آن كپي از نقاشيهايي است كه هنرمندان ديگري كار كردهاند، اما مابقي آثار كاملا اصلي و اورژينال است. به اين معنا كه از جاهايي عكاسي كردم يا از طراحي و چيدمان اشياء براي سوژههاي آثارم استفاده كردم. همه اين تابلوها در 2، 3 سال اخير كار شدهاند و آخرين آثاري هستند كه معرق كاري كردم.
آثار معرق كاري كه در اين نمايشگاه به نمايش درآمده رنگ نشده، اما در عين حال حالت پرسپكتيو به كار داده آيا اين به معناي همان «تفكيك رنگها»ست كه توسط شما به ثبت رسيده و نمونه آن در جاهاي ديگر دنيا وجود نداشته است؟
در معرق كاريهاي سنتي آثار غالبا پوليستر و زمينه كار مشكي است و در برخي موارد حتي چوبهايي مثل آكاژور با روشهاي شيميايي رنگ ميشد كه خود رنگ مشكي و چوبهاي رنگ شده با يكديگر همخواني نداشتهاند. اما معرق در تمام دنيا با رنگهاي اصلي چوب اجرا ميشود. اما شيوهاي كه من در سبك كاريام از آن بهره بردم در واقع تفاوتهايي است كه در جزنگري و كلنگري ميان تفكر هنري غرب و شرق وجود دارد. اينكه ما معمولا تمام جزييات را در آثارمان مورد توجه قرار ميدهيم اما در غرب آثاري كه خلق ميشود، بيشتر شكل كلي است كه در معرق از خود بافت چوب استفاده ميشود. البته در اجراي آثارم اصراري به جزيي نگري ندارم، بلكه ناچارم، چون موضوعات آثارم به گونهاي است كه نميتوانم از آن چشمپوشي كنم. اين شيوهاي كه در آثارم استفاده كردم و اين سبك ابداعي همان تفكيك رنگهاست كه قبلا اشاره شد كه آن را به ثبت رساندم.
چه تفاوتي ميان كار اورژينال در معرق با كپي آن وجود دارد؟
شما وقتي از روي نقاشي كار ميكنيد خيلي راحتتر است، چون يك كار دو بعدي را ميخواهيد تبديل كنيد به يك كار دوبعدي ديگر، اما در مقابل اثري سه بعدي و تعميم آن به معرق كارتان را به طور كلي به وجهي ديگر تبديل ميكند وچگونگي اجرا به صورت معرق بسيار نكته اساسي است كه لازمه دقت نظر زياد است تا بتوانيد آن فضا را همانگونه كه هست به نمايش بگذاريد. حتي اگر يك نقاش بخواهد از روي عكس تصويري را خلق كند آنرا پالايش و آماده ميكند چون يك عكس و تصوير به مراتب پيچيدگيهاي خاص خود را دارد.
در مورد اشعاري كه براي عناوين آثارتان انتخاب كرديد، توضيح بدهيد.
اين اشعار توسط يكي از هنرمندان جوان كشورمان آقاي عليرضا اسفندياري سروده شده كه خودشان چند سال پيش كار معرق را پيش من آموزش ميديدند كه وقتي اين آثار را كار ميكردم با ايشان صحبت ميكردم و آثارم را ميديدند براي هر كدام از اين آثار چند شعر ميسرودند كه آن شعري كه مورد نظر هردو ما بود براي عناوين آثار انتخاب كردم؛ يعني تمام اين اشعار خاص اين آثار سروده شده است.
بازارهاي جهاني در رابطه با آثار معرقكاري چگونه است؟ آيا در زمينه اقتصادي براي اين هنر كاري صورت گرفته است؟
متاسفانه در ايران كار خاصي براي فروش آثار صورت نگرفته به عنوان مثال كاري كه در ايران بين يك تا دو ميليون قيمتگذاري ميشود، در نمايشگاه مسقط حدود بيست ميليون تومان به فروش ميرسد و اين مسئله نشان ميدهد كه در جريان فروش آثار هنري موفق نبوديم در صورتي كه در بازارهاي جهاني از جايگاه بالاي برخورداريم. مسئله به بيتوجهي و يا عدم درك ايرانيها نسبت به آثار هنري نيست بلكه بايد متخصصين و برنامهريزان با توجه به شرايط اقتصادي مردم برنامه راهبردي ارائه دهند.
و حرف آخر...
آنچه كه من در آثارم تاكيد دارم اصلي بودن كار است و اين به نظرم اتفاق بزرگي در حوزه معرق كاري است. بايد عرض كنم در اين ده سالي كه از ابداع سبك «تفكيك رنگها» ميگذرد، متاسفانه كسي از اين سبك استفاده نكرده يا لااقل من نديدم اجرا شود. به هر شكل كپيكاري از ارزش كار ميكاهد و فقط ميتوان از آن به عنوان اجراي يك تكنيك و فن، ياد كرد نه به عنوان يك هنر.
نمايشگاه رستاخيز چوب تا اول بهمن در مركز هنر پژوهي نقش جهان پذيراي علاقهمندان است.