• پنج شنبه ٣٠ اسفند ١٤٠٣
  • En

آرم فرهنگستان هنر
اخبار > نقد اخلاقي و زيبايي شناسي بررسي شد


نقد اخلاقي و زيبايي شناسي بررسي شد

 

در هم‌انديشي هنر و اخلاق محسن كرمي مقاله خود را با عنوان «نقد اخلاقي و نقد زيبايي شناختي؛ دفاع از انحصار رويكردها در سه رويكرد» ارائه كرد.


در هم‌انديشي هنر و اخلاق محسن كرمي مقاله خود را با عنوان «نقد اخلاقي و نقد زيبايي شناختي؛ دفاع از انحصار رويكردها در سه رويكرد» ارائه كرد.

به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، دومين سخنران از بخش اول هم‌انديشي هنر و اخلاق محسن كرمي، دانشجوي دكتري فلسفه هنردانشگاه علوم تحقيقات تهران بود كه مقاله خود را با عنوان «نقد اخلاقي و نقد زيبايي شناختي؛ دفاع از انحصار رويكردها در سه رويكرد» ارائه كرد. کرمی در ابتداي سخنان خود توضيح داد: دفاع از خدایین‌گرایی در نسبت میان هنر و اخلاق، استبرای این است که بگويم خدایینی‌گرایی چیست و چرا از آن دفاع مي‌کنم؟ بهتر این است که توضیح بدهم که شاکله بحث چیست؟ و من از کدام گزینه‌ها این گزینه را انتخاب کردم؟

وي نقد اخلاقي هنر را پرمناغشه‌ترين بحث شمرد و افزود: شاید بشود گفت قدیمی‌ترین بحث در فلسفه هنر و به تعبیری مناغشه برانگیزترین بحث در فلسفه هنر همین بحث نقد اخلاقی هنر بوده است. بسیار گفته شده که فلسفه هنر از دل آن نقد‌هایي که افلاطون بر هنر وارد می‌کرد، زاده شده است.

كرمي چهار موضع متصور بر نقد اخلاقي هنر را عنوان كرد: در نسبت میان ارزش‌هاي اخلاقی و ارزش‌های زیبایی شناختی و به تبعیت از آن نقد اخلاقی و نقد زیبایی شناختی، می‌توان 4 موضع گرفت. که یکی از آن مواضع را دفاع مي‌کنم.

اين دانشجوي دكتري فلسفه هنر به تفسير كوتاه از اولين موضع پرداخت و گفت: موضع اول همان چیزی است که افلاطون طرفدار آن بود. اما شخصا به نظر می‌رسد در این نسبت دادن اصالت اخلاقی است که هم آثار هنری و هم امور اخلاقی را فقط و فقط با معیارهای اخلاقی می‌سنجید؛ یعنی فقط اخلاق اصالت دارد و معنای آن این است که چیزی به نام ارزش‌هاي زیبایی شناختی وجود ندارد.

كرمي به موضع دوم اشاره كرد و افزود: موضع دوم به تعبير اصالت زيبايي اشاره دارد و در مقابل موضع اول چیزی است که می‌توان گفت: اولين طرفدارش تولستوی است. در پي اين آراء، فقط و فقط ارزش‌های زیبایی شناختی هستند که معیار ما را تشكيل مي‌دهند. يعني هم برای داوری در باب هنر، هم داوری در باب اخلاق که فریدریش ویلهلم نیچه (Friedrich Wilhelm Nietzsche) فیلسوف، شاعر، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی، طرفدار این نظریه بود. نيچه در اخلاق هم از اخلاق زیبایی‌شناختی دم می‌زند و معتقد بود كه اعمال باید زیبا باشد تا اخلاق باشد و در واقع، اخلاق را مجموعه قراردادهایی می‌دانست که قدرتمندان برای مهار ضعفا وضع کردند. موضع دوم اصالت زیبایی است که زیبایی شناختی را حقیقی می‌داند و اخلاق را قراردادی.

وي به سومين موضع پرداخت و ادامه داد: اما موضع سومی در دوره جدید به خصوص در قرن 19م. شکل گرفته که به آن خدایینی‌گرایی می‌گویند كه به خصوص از دوره ایمانوئل کانت (به آلمانی: Immanuel Kant) قوت می‌گیرد و کسان دیگری هم طرفدار آن می‌شوند که معتقد بود: هنر و اخلاق دو ساحت متفاوتند؛ اخلاق یک ساحت و هنر هم ساحت دیگر از زندگی بشراست. ارزش‌های اخلاقی برآمده از نظام و هنجارهای اخلاقی هستند و برای هنر هم چیز دیگری است و هر کدام خدایین‌اند و به هم ربطی ندارند و من می‌خواهم از این موضع سوم به معنای خاصش دفاع کنم.

محسن كرمي در تشريح موضع چهارم گفت: اما موضع چهارمی وجود دارد که نوئل کرول (Noel Carroll) نظریه‌پرداز هنر و سینما و روزنامه‌نگار در راس همه در این دو، سه دهه اخیرا دفاع می‌کنند. طرفداران اين موضع میگویند: نه موضع اول اصالت اخلاق، نه موضع دوم اصالت زیبایی و نه سومين موضع که می‌گوید این دو به هم ربطی ندارند. گاهی این دو به هم مربوط می‌شوند یعنی گاهی ارزش‌های اخلاقی ارزش‌های زیبایی شناختی می‌شوند و گاهی رضیلت‌های اخلاقی نقص‌های زیبایی‌شناختی می‌شوند. میخواهم از این موضع سوم به معنای خاصش دفاع کنم در مقابل آن سه موضع دیگر برای این که از این موضع دفاع کنم دو راه برای من وجود دارد یکی این که بگویم خود این خدایینی‌گرایی چرا قابل دفاع است، یعنی چرا هنر و اخلاق دو ساحتند و کار دوم این که اشکال کنم به رقبا وقتی می‌گوییم چهار احتمال وجود دارد و نشان دهم سه تای دیگر اشکال دارند.

اين پژوهشگر فلسفه هنر ادامه داد: خدایینی‌گرایی خود سه مرحله را طی کرده است در حدود این 200 سال اخیر از مرحله سوم می‌خواهم دفاع کنم مرحله اول خدایینی گرایی که به آن خدایینی گرایی ریشه نگر یا افراطی می‌گویند و از مدافعان بزرگش اسکار وایلد (Oscar Fingal OFlahertie Wills Wilde) و کلایو بل (Clive Bell) بود که آنها سخنشان این بود که ساحت اخلاق با ساحت زیبایی شناختی، ارتباطی با هم نداشته و هیچکس حق ندارد آثار هنری را نقد اخلاقی کند. در موضع دوم نقدهای جدی به موضع اول وارد شد و کسانی مانند مارتن نوسبا، نوئل کرول، بیرسکات نقدهای جدی به موضع اول وارد کردند و آن وقت یک موضع جدیدی شکل گرفت به نام خدایینی گرایی معتدل، در واقع از آن قسمت دوم دست کشیدند و گفتند که هنر واخلاق دو ساحتند، اما آثار هنری در حقیقت وجوه اخلاقی دارند که یکی اخلاق گراست و حق دارد نقد اخلاقی کند، اما نکته اینجاست که نقد اخلاق ربطی به نقد زیبایی شناختی ندارد. یعنی اگر اثری از نظر نقد اخلاقی قوی بود، لزوما به لحاظ زیبایی‌شناختی قوی نیست و برعکس.

وي با مثالي از مواردي كه ذكر كرد ادامه داد: به عنوان نمونه در مواردي كه توضيح دادم، می‌تواند اثری باشد مانند فيلم «پیروزی اراده» لنی ریفنشتال (Leni Riefenstahl)كه به لحاظ زیبایی شناختی همه تصریح کردند که در اوج یکی از قویترین آثار مستند تاریخ سینما است، اما به لحاظ اخلاقی بسیار پایین است. چون در مدح هیتلر است و آن را در حد مسیح نشان می دهد. به نظرم می‌توان موضع سومی هم اتخاذ کرد که بپذیرم هنر و اخلاق دو ساحتند اما بجای این که بگوییم این دو به هم ربطی ندارند و فقط ما بر نقد زیبایی‌شناختی تاکید کنیم، اتفاقا باید توصیه کنیم که آثارهنری که پایه و مایه هنری دارند را حتما نقد اخلاقی هم کرد.

محسن كرمي به دفاع از موضع سوم پرداخت و تاكيد كرد: برای این که از این موضع دفاع کنم و بگویم که اخلاق و هنر، دو ساحت هستند، بهتر است كه بگويم متعلق نقد اخلاقی با متعلق نقد زیبایی‌شناختی با هم متفاوت هستند. اینکه شیوه این دو نيز متفاوت است به لحاظ وجود شناختی متعلق نقد زیبایی‌شناختی دو چیز می‌تواند باشد یا جواهر جسمانی هستند یا رویدادها.

وي به تشريح جواهر جسمانی پرداخت و افزود: جواهر جسمانی چیزهایی هستند که در عالم وقتی می‌خواهیم به آنها اشاره کنیم، لازم نیست که چیز دیگری را در ضمن آنها بياوريم. مثلا کیفیات چیزهایی هستند که وقتی می‌خواهیم به آن اشاره کنیم مثل رنگ آبی باید به جوهری اشاره کنیم تا آن وقت کیفيت هم در ضمن آن وجود داشته باشد. جواهر جسمانی به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ یکی جواهر طبیعی مانند کوه، گُل و مواردي از اين دست است که می‌توانیم در مورد زیبایی آن صحبت کنیم. اما جواهر جسمانی صناعی شق ديگر آن است که انسانها آن را می‌سازند مثل نقاشی، پیکره که اینها هم می‌توانند مورد نقد زیبایی‌شناختی قرار بگیرند.

مولف مقاله «نقد اخلاقي و نقد زيبايي شناختي؛ دفاع از انحصار رويكردها در سه رويكرد» به رويدادها پرداخت و گفت: رويدادها مي‌توانند مورد نقد زیبایی‌شناختی قرار بگیرند و آن نيز به دو دسته تقسم می‌شود. یکی آنهایی که انسان در آن دخالت دارد و آنهایی که انسان درآن دخالت ندارد. رویدادهایي که انسان در آن مدخلیتی ندارد مثل آبشار ولی آن دسته که انسان مدخلیت دارد، دوباره به دو دسته تقسیم می‌شوند. یکی رویدادهایی که بر انسان اثر نمی‌گذارند یعنی انسان در آن رویدادها انفعال دارد مانند عطسه کردن، یکه خوردن، ترسیدن و دیگری این که رویدادهایی که انسان در آن مدخلیت دارد و انسان برآن اثر می‌گذارد مثل آواز خواندن، رقص، ادبیات.

وي به تفاوت رویدادها با جوهرها اشاره و ادامه داد: تفاوت رويدادها و جوهرها در این است که رویدادها همه اجزائ آن در یک آن قابل جمع شدن نیست (مانند باران). در ظرف زمان جمع می‌شود، اما جواهر در یک آن همه اجزاء قابل جمع است (مانند آب). ادبیات و شعر هم در ظرف زمان معنا پیدا می‌کند. و می‌بینیم که گستره نقد زیبایی‌شناختی بسیار زیاد است. متعلق نقد اخلاقی نمي‌تواند متعلق نقد زيبايي‌شناسي باشد. مثلا جواهر جسمانی چه طبیعی باشد چه صناعي، اخلاق درباره آنها حرفی ندارد، اما رویدادهایی که انسان در آن مدخلیت نداشته باشد، اخلاق نمی‌تواند بحثی کند، چون برای انسان و اعمال انسان است. درباره افعال انسانی، حیطه بر اخلاق تنگ‌تر می‌شود، چون در میان افعال انسانی هم می‌توان سه دسته افعال را از هم تفکیک کرد. چون افعالی هستند كه بعضي ارادی و برخي ديگر غیر ارادی‌اند.

محسن كرمي در پايان مقاله خود به تشريح بيشتر كارهاي ارادی و غير ارادي پرداخت و تصريح كرد: يك دسته از اعمال ارادی و اضطراری‌اند يعني از بین دو گزینه یکی را انتخاب مي‌کند که اخلاق باز هم در اینجا حرفی برای گفتن ندارد. گاهی ارادی اکراهی هستند کسی مجبور نکرده ولی شرایط طوري پیش رفته که انجام بدهد مثل خوردن گوشت میت که اخلاق باز هم در این جا حرفی برای گفتن ندارد. تنها چیزی که می‌ماند اعمال ارادی اختیاری است که در اینجا لااقل دو گزینه که خود انتخاب می‌کنم. می‌بینید که این دو از لحاظ متعلق نقد خیلی با هم متفاوت‌اند، ولی در انتها بجایی رسیدیم که اشتراکی بین این دو وجود دارد. در این جا به نظر می‌رسد که باز مشکل وجود دارد ما در اعمال ارادی اختیاری هم که می‌خواهیم نقد اخلاقی کنیم چه مبنای ما اخلاق وظیفه، اخلاق نتیجه يا اخلاق فضیلت باشد. در اين سه، تقریبا به صورت عمل و نحوه اجرا کاری نداریم. آیا عمل بیشترین خیر ممکن را برای بیشترین انسان‌ها فراهم کرده یا نه؟ آیا با نیت‌های خوب این کار را انجام داده یا نه. همانطور که مشاهده می‌کنیم این دو به لحاظ روش هم با هم متفاوتند.
براي اطلاع از اخبار فرهنگستان هنر به كانال ما در تلگرام بپيونديد: https://telegram.me/artacademy

 
 
 

زمان انتشار: دوشنبه ٢٤ اسفند ١٣٩٤ - ١٥:٣٢ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




اخبار
;