نشست تخصصي بررسي يافته هاي جديد گنبد سلطانيه در مجموعه هنرپژوهي نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شد. نشست تخصصي «بررسي يافتههاي جديد مرمت گنبد سلطانيه» در مجموعه هنرپژوهي نقش جهان فرهنگستان هنر برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، در اين نشست كه عصر روز سه شنبه برگزار شد، «ماركو جيوواني برامبيلا» دكتراي معماري و شهرسازي پلي تكنيك ميلان، استاد دانشگاه هاروارد، پنسيلوانيا و UCLA به ارائه يافتههاي جديد در مرمت اين بناي ارزشمند پرداخت. اين محقق، شهرسازي دوره ايلخانان مغول در دنيا را بي نظير دانست و توضيح داد:«وقتي به شهر سلطانيه نگاه ميكنيم، هميشه مربع ديده ميشود، پس از حفاري هاي بيست سال گذشته مربع سيصد متري با برج و بارو يافت شد كه ميدانيم از دوران مغول اين فرهنگ چيني و مغولي به ايران آمد. طي ده سال در اين محيط مربع شهري با برج و بارو ساخته شد. در آن زمان شهر تبريز محيطي به وسعت 25 كيلومتر داشت و تمام احتياجات آن زمان را از نظر تجاري و اقتصادي برطرف ميكرد. اين كه در فاصله كمي از آنجا سلطانيه ساخته و پايتخت انتقال داده مي شود، بيشتر به علايق شخصي الجايتو باز ميگردد. وي با توضيح اين كه غير از اين قلعه مربع دور گنبد آن هر چه بوده دور ان بوده از بين رفته است درباره بناهاي داخل قلعه توضيح داد:« در عكس هاي هوايي 50 سال گذشته مربعي ميبينيم كه دور آن خندقي وجود داشت و در محدوده آن مقدار زيادي تپه و تل و ... موجود بوده كه بر اثر حفاري هاي غير قانوني از ميان رفته است. همچنين ميدانيم مسجد بسيار بزرگي در آنجا بوده است كه در خارج شهر واقع بود. پس از حفاري هاي باستاني شناسي بازاري در آنجا كشف شد اما اين روزها يا زمين هاي اطراف بنا به كشت و كار كشاورزي تبديل شده است يا آثاري از آن باقي نماده است.» وي سپس با نمايش تصاويري از گنبد سلطانيه اشاره كرد: «بر طبق آخرين عكس و طراحيهايي كه جهانگردان مختلف از گنبد سلطانيه داشته اند توانستيم به طرحي دست بيابيم كه حدود 10 متر ديوار برج و بارو در اطراف بنا بوده است. 35 سال پيش طي يكي از برنامه هاي مرمتي، گوشه يكي از برج ها پيدا شد. حفاري ها ادامه داشت و قسمت ديگري از ديوار را يافته شد. با حفاري هايي كه 18 سال قبل توسط دكتر ميرفتاح انجام شد تمام اين برج و بارو در آمد. نكته مهم در اين باره شهرسازي و نزديك شدن به المان شهرسازي داخل قلعه است. بر اساس يافته ها دو دروازه در شمال و جنوب بنا موجود است كه مربع را به دو قسمت تقسيم كرده است. براي اين كه تجسمي از فضاي 300 متر در 300 متري بنا داشته باشيم سعي كرديم با علم به فرهنگ آن زمان بنا ها را در قسمت هاي مختلف قلعه سلطانيه جايگزين كنيم مثلا باغي كه تاج الدين براي خود در گوشه آن درست كرده بود را تصور كنيم و وقتي اين جايگزيني را انجام داديم كمبود فضا به وجود آمد.» دكتر برامبيلا با ذكر اين كه در تمام معماري مغول و چين در ورودي در جنوب قرار داشته است توضيح داد:«در سلطانيه در ورودي در شمال قرار داردكه الماني ايراني ست و وارد معماري آنها شده است. وقتي از دروازه 90 درجه ميگرديم وارد فضاي هشتي ميشويم،پس از آن وارد حياطي ميشويم كه بعد از آن اين ستون ها حالتي بسيار شاهانه و سلطنتي ميگيرند كه در معماري ايران بسيار بي نظير است و جايي در ورودي كاخ به اين عظمت نميشناسيم. نزديك شدن به سلطان در آن زمان پروتكلي داشت كه اين حالت بسيار عظيم كه فرد را مجبور ميكند از كريدور بگذريم بينظير است. ستون هاي كاخ داراي جزييات دقيقي هستند كه فضاي بسيار اشرافي را در ورود به گنبد ترتيب ميدهند. اما موضوع كمي گيج كننده در كاخ اين است كه بعد از ستونها به حياطي ميرسيم كه در آن ديواري قرار دارد. برجي داخلي به ارتفاع دوونيم متر در آنجا وجود دارد كه با بازسازي ها ما به اين نتيجه رسيديم كه بايد راهي در آن ادامه داشته باشد.. در اثر حفاري ها به ديوار كوچكي با ته ستون هاي بزرگي در جنوب آن رسيديم و به اين نتيجه رسيديم كه بعد از آن ديوار باز ميگردد و راهرويي يا خياباني ميشود كه دور ان ميچرخد و بعيد نيست اين ته ستون هاي بزرگ درگاه عظيمي باشد. وقتي دو ديوار ادامه داشته باشد حالت برج در برجي به وجود ميآيد كه در معماري ايلخاني آن زمان منحصر به فرد است. وقتي در نزديكي ساختماني فضاي بسته داريد يعني فرد وارد شده را مجبور ميكنيد تا هركس كه وارد مي شود به ديوار برخور د ميكند و دور آن بگردد و وارد شود كه اين روش با روحيه ورود به فضاي داخلي قصر ها در زمان ايلخانيان كه ورود از جنوب بوده تطبيق ميكند.» استاد دانشگاه هاروارد به تشريح دروازههاي اين بنا پرداخت و ادامه داد: اما مطلب بسيار جالبي كه در مورد دروازههاي اين بنا وجود دارد اين است كه به عنوان نمونه دروازه جنوبي هيچ ارتباطي به دروازه شمالي اين بنا ندارد و ستونهاي اشرافي كه در اين مسير تعبيه شده است راه اصلي ورودي به غرب اين بناست. درب جنوبي يا دروازه جنوبي نيز مانند يك دروازه عملي يا خصوصي است كه يا دروازه خصوصي است كه منحصر به افراد خاص بوده يا بيشتر براي كار مورد استفاده قرار ميگرفته است يعني اجناس از اين دروازه ورود پيدا ميكرده و حالت عملياتي آن نمود بيشتري دارد.» وي به نشانههايي منحصر به فردي كه به عنوان الگوي ساخت اين بناست اشاره كرد و افزود:«اين مسئله محدوده مرفعي كه ما در غرب داريم كه در شكم آن منطقه ديگري وجود دارد از المانهاي كميابي است كه در معماري ايلخاني يا در هر جاي دنيا ميشناسيم و بايد حفاري شود كه بدانيم چهارچوب آن و ساختمانهايي كه در دل اين بنا شكل گرفته داراي چه خصوصياتي بوده است. » سپس «ماركو جيوواني برامبيلا» به وجود خندقهايي كه در اطراف اين بناست اشاره كرد و ادامه داد:«وجود خندق از نظر تاريخي به اثبات رسيده ولي متاسفانه كساني كه اطلاعاتي درباره آن دادهاند شفاهي و بسيار ضد و نقيض است. اما ميشود از اطلاعات جنبي و موجود درباره خندقهايي كه در آن زمان حفر ميشد، احتمال داد كه عرض اين خندق 17 متر بوده اما درمورد عمق آن هنوز اطلاعات دقيقي در دست نيست اما در مقايسه با خندقهاي موجود در آن زمان تقريبا عمقي برابر 4 يا 5 متر داشته است. » وي به تشريح انواع خندق به لحاظ معماري و ساخت آن پرداخت و افزود: «ساخت خندق به دو گونه بوده است يكي از آن دو، آب با ديوارهاي بنا تماس مستقيم داشته و ديگري خندقي كه فضايي ميان خندق و ديوار وجود داشته و خندق دور يك فضايي را ميگشت و در گنبد سلطانيه از روي نقشه بايد از نوع دوم بوده باشد و حتما در ورودي مستقيما به روي خندق باز نميشده و بايد فضايي وجود داشته باشد كه روي آن حركت كند.» اين محقق به شيوههاي نوين تحقيق اشاره كرد و ادامه داد: «اگر با علم امروز به تحقيقات و بررسيهاي خود بر روي اين بنا ميپرداختيم، احتمالا با شيوه ديگري عمل ميكرديم.» وي به سوالاتي كه در مورد ساخت اين بنا وجود دارد اشاره كرد و تصريح كرد: «يكي از سوالاتي كه در مورد اين بناي عظيم وجود دارد، آن است كه ساخت آن از كجا الهام گرفته شده است؟ طبيعتا ساختمانها و بناهايي بوده كه شاهان مغول آن را ديدهاند و شكي در آن نيست كه مقبره ساماني و مقبره سلطان سنجر از جمله اين بناها به شمار ميروند و ميتوان شباهتهايي نيز به لحاظ روحيه و خواستها در آن يافت ولي وقتي ما اين بناها را در يك اِشِل معماري مورد بررسي قرار ميدهيم، به لحاظ تكنيك معماري، ايستايي و سازه هيچ ربط و ارتباطي نميتوانيم ميان اين بنا و ديگر بناهاي موجود در آن دوران بيابيم. وي ادامه داد: «پس از مطالعاتي در دهه 70 در اروپا متوجه شدمي، هر گنبدي كه داريم رانشهايي دارد كه بايد از آن جلوگيري كرد. اطلاعات سيستمهاي گنبدهاي دنيا عوض شده و در مورد حلقه بتوني كه گذاشته شده است تمام اروپا در سالهاي 60 و 70 گنبد را به عنوان نيمدايرهاي ميديد و براساس كتابهاي مدارس و مطالعاتي كه شد گفتند گنبد گنبد است و رانشهايي توليد ميكند و گنبد هرچه قوسش كمتر باشد مقدار رانش آن نيز به همان ميزان كم است. مطالعاتي نشان داد در گنبدهاي تخم مرغي مقدار رانششان آنقدر كم است كه نسبت به سيستمي كه رانش را ميگرفتيم تاثيري ندارد و ديدگاه ما عوض ميشود و اين رينگ بتوني كه گذاشته خريداري بيمه و خود گنبد به صورت هوگويي ديده نشده و حلقهاي كه گذاشته شده جنبه مثبت و منفي دارد و جنبه منفي آن اين است كه اين ساختمان يكپارچگي دارد واز اين لحاظ خوب است. » وي با توجه به تحولات در سيستمهاي ايستايي و فهميدن ساختمانها توضيح داد:« عملا سيستم ايستايي اين ساختمان يك سيستم هشت ضلعي كه ستونها به سمت بالا ميرود كمتر و كوچكتر ميشود تا جايي كه يك مناري از آن ميماند و يك ستون بزرگي فضاهاي داخلش كنده ميشود و به مرور زمان که ساختمان بالا می رود ستون ها خالی میشوند و کوچکتر می شوند تا حدی که فقط مناری از آن باقی می ماند. ما سعی کردیم برای فهمیدن خودمان آن را به این صورت ارئه دهیم یعنی یک ستون بزرگی که آرام ارام فضای داخلش کنده می شود تا میرسد به زیر جایی که باید رانش های خود گنبد باشد در عمل چیزی وجود ندارد و باید بگویم بعضی از این فضا ها کارایی ندارند یعنی عملا معمار آن زمان با علم این که ساختمان را سبک کند این فضا ها را کنده و باز کرده تا تمام سیستم فضایی ساختمان را سبک کند چرا حقیقتش را نمیدانسته ولی فرهنگش را می فهمیدیم . سبک کردن خودش لطفی دارد آن هم این که وزنی را روی ساختمان اضافه نمیکند.» اين پژوهشگر با اشاره به اين كه سلطانیه فنداسیون و پی ندارد توضيح داد:« زمانی که ساختمان شروع به بالا رفتن میکند فضاهای باز را میبینیم و این دیوار ها بار بر نبودند یعنی اگر این دیوارها را بردارند ساختمان از جایش تکان نمیخورد، چون سیستم عجیب قوس های داخلی در آن وجود دارد که این قوس ها هستند که حالت ایستایی بنا را تضمين میکند و برمیگردم سر همان رینگ بتونی اگر تمام سیستم ایستایی من از این قوس به اون قوس باشد، احتیاجی به ان حلقه بتونی ندارم واگر میخواستیم الان این گنبد را مرمت کنیم احتمالا قوس ها را تقویت میکردم مسئله قوس ها پیچیده است این گنبد دو جداره است که داخل خود این جداره های داخلی تمامش قوس است , در سلطانیه 3.4 قوس داریم و از نظر خود سیستم ایستایی حالتی دارد که اگر فشار به جایی از آن وارد می شود این باعث می شود که سیستم های قوس نیرو ها را طوری دور خود تنظیم کند که بلافاصله جبران آن ضرر را کرده باشد. تمام این قوس های اولیه دومی و ثانوی با هم عمل میکنند. نداشتن نشست نكته مهم دیگري که در معماریهای اسلامی منحصر به فرد است.در ساختمانی که 700 سال قدمت داشت. در تمام این ساختمان که گفتیم 1 متر پی دارد یا ندارد هیچ جای حرکتی که یک طرف آن بشیند ندارد. تمام این بازی هایی که در قوس های مختلف اتفاق میافتد هر بخش، بخش دیگر را جبران میکند و این قوس ها سیستم ایستایی آن را تامین میکند.» وي در انتها به نوشتن برنامه هايي از نظر محاسبات ايستايي براي مناره ها اشاره كرد و ادامه داد:«با استفاده از اين برنامه ها بررسي ميشود كه قوس ها و مناره ها به چه صورت کار میکرد.» همچنين در پايان اين مراسم دكتر برامبيلا به پرسش هاي حاضرين در مورد شيوه معماري و مرمت گنبد سلطانيه پاسخ گفت. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |