زهير توكلي در نشست بررسي و تحليل گزيده اشعار استاد معلم اظهار داشت: كهن گرايي استاد معلم همراه با نوعي عشق ، تعصب و تقدسي است كه در اشعارش نمايان است.
زهير توكلي در نشست بررسي و تحليل گزيده اشعار استاد معلم اظهار داشت: كهن گرايي استاد معلم همراه با نوعي عشق ، تعصب و تقدسي است كه در اشعارش نمايان است.
به گزارش روابط عمومي فرهنگستان هنر، زهير توكلي در سومين نشست «عصر اثر» كه به بررسي و تحليل كتاب گزيده اشعار استاد معلم اختصاص داشت، گفت: آنچه در اشعار استاد معلم به چشم ميخورد، كهنگرايي است كه متفاوت از ديگر شاعران است. به عنوان مثال شعر استاد معلم را نميتوان با اشعار اخوان ثالث همگون دانست چرا كه كهنگرايي استاد معلم همراه با عشق، تعصب و تقدسي است كه در اشعارش آشكار است.
وي با ذكر نمونههايي از اشعار معلم تصريح كرد: استاد معلم به زبان خراساني اشعارشان را ميسرايد و ميتوان تعمد شاعر را در انتخاب واژهها به روشني ديد. حتي تلقي كه شفيعي كدكني از شعر خراساني دارد با اشعار استاد معلم متفاوت است و زماني كه ما پيش استاد معلم مشق شاعري ميكرديم، ايشان مازندران و بخشهايي كه قرابت اقليمي و بومي با خراسان دارند را نيز در نظر ميگرفتند و واژههاي آن نواحي نيز بهره ميبردند.
اين شاعر به رخدادهايي كه در اعصار تاريخي اتفاق افتاده، اشاره كرد و يادآور شد: در تاريخ كشوري كه در اعصار مختلف ايل مغول، ترك، عرب و ... در كشور تاختند زبانهاي مختلف نيز به زبان مادري ما وارد شد، استاد معلم زبان خراساني را برگزيدند و به آن وفادار بودند كه پايهاي از زبان دري دارد و اشعار بزرگاني چون بيدل، خاقاني و نظامي نيز بر آن پايه استوارند، به خصوص كه ايشان به شاعران غريبگو چون نظامي بسيار علاقهمندند و معتقدم اشعار استاد بيش از هر كس به اشعار نظامي نزديك است.
زهيرتوكلي در نقد اين كتاب متذكر شد: اگر بخواهم به كتاب گزيده اشعار استاد معلم ايرادي را وارد كنم بيشك به عدم حضور غزلهاي استاد در اين كتاب است، چرا كه غزلهاي ايشان براي خود دنيايي از معاني دارد. ايراد ديگر من اين است كه نبايد از اشعار استاد معلم گزيده جمع كرد بلكه بايد ديواني كامل جمعآوري كرد چون هر بيت از استاد معلم را بايد استفاده كرد.
شاعر «ناگفته نماند» در همين زمينه ادامه داد: يكي ديگر از نقدهاي من به اين كتاب «قلمانداز» كردن اشعار است يعني اگر بخواهيم حق مطلب را نسبت به اشعار استاد معلم ادا كنيم، نبايد كمي تا قسمتي از آن سخن بگوييم و آن را رها كنيم و به سر شعر بعدي برويم، بلكه بايد هر مورد مقالهاي چندصد صفحهاي بنويسيم. به اعتقاد من اگر كسي بخواهد به نقد و تحليل اشعار استاد معلم بپردازد، شايد تنهاترين شخص در حال حاضر استاد ميرشكاك باشد چون قلمانداز كردن براي شعر استاد معلم كار سهمگيني است.
وي به ويژگي ديگر اشعار استاد معلم پرداخت و افزود: يكي ديگر از مسايلي كه ما را به اشعار استاد معلم علاقهمند ميكند، مقدس كردن نقاط جغرافيايي است كه بهگونهاي در اشعار ذكر شده كه خواننده را واميدارد تا حتما به نقاطي كه گفته شده برود و آنجا را ببيند و اين صرفا ديدار با تاريخ نيست بلكه احضار تاريخ است.
توكلي به اشراف معلم به موسيقي فولكلور اشاره كرد و بيان كرد: خصوصيت ديگري كه ميشود درباره استاد معلم ذكر كرد، اشراف او به موسيقي فولكلور و نواحي است و به گفته فريدون شهبازيان هوشنگ ابتهاج به موسيقي سنتي تسلط دارد و علي معلم به موسيقي فولكلور.
وي وجود ريشههاي باستاني و ضربآهنگ اشعار معلم را مبين علاقه وافر او به فرهنگ باستاني و ورزش زورخانهاي دانست و افزود: حكمت وزنهاي بلند در اشعار استاد احياي اشعار ورزش زورخانهاي است كه چون خود ايشان هم در زمان جواني كشتي زورخانهاي ميكردند، علاقهخاصي به فرهنگ فولكلور داشتند و هميشه متذكر ميشدند كه نبايد فرهنگ فولكلور را فرهنگ عامه خطاب كنيم و آن را در برابر واژه خاص قرار دهيم چراكه اين جدايي، تلقي ما را نسبت به فرهنگ عام در سطحي پايينتر از فرهنگ خاص قرار ميدهد در حالي كه بسياري از حكمتها در فرهنگ عام وجود دارد.
وي اشعار معلم را به سبب روحيه پهلواني چون جزيرهاي در زمان انقلاب برشمرد كه اشعارش را متفاوت از ساير شعراي همنسلاش ميكرد.
بحران كنوني بحران تفكر است
نعمتالله سعیدی، شاعر، نویسنده و مستندساز نیز در ادامه این نشست گفت: استاد معلم از شاعرانی است که تا وقتی که دیگر نتواند شعر بگوید، شعر گفتن را ادامه میدهد.
وی افزود: ما هرچه کتاب مینویسیم از استاد معلم فاصله میگیریم چرا که ایشان دغدغه فرم و زبان را ندارند.
سعیدی ادامه داد: یکی از مشکلات شعر امروز ما این آن است که شعرای ما بیشتر دغدغه حرفزدن دارند تا اینکه دغدغه شعر گفتن داشته باشند، در حالی که استاد معلم میگوید که بیشتر دغدغه شنیدن داشته باشید.
این شاعر با اشاره به اینکه اگر بحرانها وجود نداشتند بسیاری از رسانهها و خبرگزاریها تعطیل میشدند، گفت: خبرها بجای اینکه خبری را بدهند بیشتر باعث غفلت شدهاند و بحران کنونی، بحران تفکر است. بحرانهایی که به ترتیب بحران معنا و بحران زبان را میسازد و این بحران زبان است که بقیه بحرانها خطرناکتر است. اگر شما مریض شوید با زبان به دکتر بیان میکنید که چه دردي داردي، اما اگر زبان مشکل داشته باشد چگونه به دکتر مفهوم خود را میرسانید؟ این یکی از مشکلات اساسی ما در این دوران است.