آرم فرهنگستان هنر
اخبار > نقاشی پشت شیشه: ویژگی‌ها و تأثیرگذاری‌ها + فیلم استاد حبیب نقاش


نقاشی پشت شیشه: ویژگی‌ها و تأثیرگذاری‌ها + فیلم استاد حبیب نقاش

 

مقاله‌ای در حوزه نقاشی پشت شیشه که به اهتمام کامران سخن‌پرداز و حجت‌الله امانی در دهمین شماره نشریه آینه خیال فرهنگستان هنر منتشر شده است به همراه فیلمی از حبیب نقاش، چهره ماندگار نقاشان پشت شیشه بازنشر شد.

کامران سخن‌پرداز

حجت‌الله امانی

چکیده

با پیدایش سلسله زندیه، شیوه جدیدی در نقاشی ایرانی به‌وجود آمد که به دلیل استفاده از شیشه به‌عنوان بستر و زمینه کار به «نقاشیِ پشتِ شیشه» شهرت یافت. این شیوه در دوره قاجار به اوج رسید و به‌تدریج در دوره‌های بعدی رو به فراموشی نهاد. در این نوشتار سعی بر آن است تا ضمن پرهیز از پرداختن به تاریخچه، هنرِ نقاشیِ پشتِ شیشه معرفی، ویژگی‌های آن از دیدگاه رویکرد و درونمایه بیان و ماهیت و تأثیرگذاری‌های این شیوه بررسی شود. همچنین از آنجا که عمده سفارش‌دهندگان و سازندگان این نوع نقاشی مردم عادی بوده‌اند، ویژگی‌های آن در ارتباط با فرهنگ عامه بررسی ‌شود.

واژگان کلیدی

نقاشی پشت شیشه، نقاشی قهوه‌خانه، شمایل‌نگاری، هنر قاجار

مقدمه

در دوره زندیه نقاشی‌ها طراحی‌ها و سایر اشکال بازنمایی تصویری از طریق انواع رسانه‌ها صورت می‌گرفت که یکی از این رسانه‌ها شیشه بود. (ویلم فلور و دیگران، ۱۳۸۱ ، ص ۴۲) نقاشی پشت شیشه با نقاشی «پشت بدل» نوعی نقاشی عامیانه است که در اواخر این دوره رواج می‌یابد. (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص ۱۴۰) نقاشی پشت شیشه که در اصطلاح زبان فرانسه «اگلومیزه» خوانده می‌شود. شیوه‌ای بسیار دشوار دارد، بدین ترتیب که نقاش می‌بایست نقش را به‌صورت معکوس اجرا کند. از آنجا که شیشه به کار رفته در این اسلوب به‌طور معمول نازک انتخاب می‌شد، نمونه‌های باقی‌مانده به نسبت اندک‌اند. (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص ۱۲۷)

در واقع نقاشی پشت شیشه، هنری است برخاسته از میان توده مردم که پیدایی آن در دوره زندیه اتفاق می‌افتد و هنرمندان «پریمیتیو» آن را نقش می‌زده‌اند. نقاشان این شیوه اغلب از عامی‌ترین افراد جامعه بودند که کارشان بیشتر بر مبنای شمایل‌سازی و مصور کردن قصه‌های مذهبی بود. (سعیدیان، ۱۳۷۶ ، ص 140) آقاصادق را می‌توان نخستین مروج و مبتکر نقاشی پشت شیشه -با طرح و نقش گل و پرنده - دانست یا که شیوه او را سرمشق کار نقاشان شیشه‌نگار این دوران به حساب آورد. (سیف، ۱۳۷۱، ص ۱۶)

شیراز خاستگاه هنر نقاشی پشت شیشه به‌شمار می‌آید و این هنر نخستین‌بار در این شهر پاگرفت و به‌تدریج در شهرهای دیگر نیز، به تبعیت از ابتکار هنری آقاصادق و شیشه‌نگاران تعلیم یافته از محضر و مکتب وی گسترش یافت. (همان ص ۱۶)

نقاشان پشت شیشه، نقاشانی بودند که خود را ملزم به پیروی از هیچ‌یک از اصول متداول نقاشی نمی‌دیدند و آن‌قدر به رنگ‌گذاری بر روی شیشه ادامه می‌دادند که نقاشی آنان تکمیل شود. به این معنی، نقاشان پشت شیشه از نوعی آزادی عمل برخوردار بودند. قلم این نقاشان در اصطلاح به صورت «دیم» بارور شده است. (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص ۱۴۰) اغلب این نقاشی‌ها به سفارش افراد علاقه‌مند، به‌خصوص دراویش و به دست نقاشان گمنام پدید آمده است. از نقاشان معروف این تکنیک در دوره زندیه آقاصادق، آقانجف، آقازمان و در دوره قاجاریه مهر علی، استاد احمد و از دوره معاصر عبدالجليل، عبدالخليل، عبدالنبی، فتح‌الله آغاسی، حسین همدانی، بیوک احمری، استاد شیشه‌نگار و در دو دهه اخیر امیر رحیمی، مهین عظیما، عفت رحیمی، محمدعلی ذوالقدر و ... را می‌توان نام برد.

نقاشی پشت شیشه در عصر قاجار مراحل تکامل خود را پیمود و به اوج رسید. (سعیدیان، ۱۳۷۶،ص ۱۲۷) همراه با دگرگونی‌های اجتماعی ایران و تغییر حکومت از قاجار به پهلوی، فرهنگ و هنر هم دستخوش تحولاتی عمده شد. در بی این تحولات به‌تدریج از شمار سفارش‌دهندگان نقاشی پشت شیشه کاسته شد تا جایی که از مفاهیم والای خود تهی گردید. شیشه به‌عنوان یک رسانه، علی‌رغم سهل‌الوصول بودن، امروزه دیگر مورد توجه هنرمندان نقاش نیست و اغلب به‌عنوان یک ماده پرکاربرد به‌ویژه در هنر مدرن مورد توجه است. با وجود اینکه امروزه شیشه یکی از در دسترس‌ترین مواد پیرامون هنرمندان نقاش است، استفاده از آن به‌عنوان رسانه محدود به یک دوره زمانی خاص و آن هم برای منظوری خاص و مورد استفاده طبقه خاصی از هنرمندان شده است. شاید علت این امر عدم اطمینان به ماندگاری اثر خلق شده بر روی شیشه باشد. تحقیقاً پس از دوران قاجار، نقاشان و هنرمندان ایرانی دیگر تمایل به بی امضا گذاردن آثارشان نداشتند و به نحوی محسوس خواهان شناخته‌شدن خود و آثارشان بوده‌اند. بنابراین استفاده از شیشه که دوام چندانی ندارد با این خواستِ نقاشان در تغایر بوده است. شیشه به این تعبیر در غربت به سر می‌برد.

 

ویژگی ها موضوعات و مضامین نقاشی پشت شیشه

نقاشی پشت شیشه بیشتر از اعتقادات مذهبی ناشی می‌شود و سوژه‌هایی بسیار محدود دارد. (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص ۱۴۰) از لحاظ موضوع و مضمون، نقاشی پشت شیشه را می‌توان به دو دسته نقاشی‌های مذهبی و نقاشی‌های غیر مذهبی تقسیم کرد. عناصر نقاشی‌های مذهبی را نقاشی‌خط و شمایل‌نگاری مذهبی تشکیل می‌دهند. گل و مرغ، شمایل‌های شاهانه، منظره، مجالس بزم و موضوعات ملهم از داستان‌های عاشقانه ایرانی از مضامین گروه نقاشی‌های پشت شیشه غیر مذهبی به شمار می‌روند. تحول نقاشی ایرانی به مفهوم و معیار امروزی‌اش بدان هنگام شکل می‌گیرد که با افسانه‌های ملی و بومی پیوند می‌خورد. رواج نقاشی پشت شیشه در دوره قاجار با الهام از داستان‌های شاهنامه و همچنین مضامین مذهبی توأم بوده است. در این آثار، عناصر اسطوره‌ای و ملی ایرانی قبل از اسلام چنان با روایات شیعه در هم تنیده که از یکدیگر تفکیک ناپذیر می‌نمایند.

طرح‌های مورد استفاده در نقاشی پشت شیشه عبارت‌اند از: حاشیه‌های رنگی، گل، گل و مرغ، زنان در موقعیت‌های مختلف، صورت‌کشی یا شبیه‌کشی، روایات مذهبی، نقوش انسانی و حیوانی و هندسی، منظره‌ها، نوشته‌ها و خطوط قرآنی نقوش حیوانی شامل اژدها و شیر و نقوشی مانند ذوالفقار حضرت امیر‌المؤمنین (ع) و کشکول و تبرزین از نقوش رایج در نقاشی پشت شیشه محسوب می‌شوند.

بخش قابل ملاحظه‌ای از آثار نقاشی پشت شیشه، تصویر اسب‌سوارانی است که همگی از شخصیت‌های مذهبی هستند. چهره این اسب‌سواران بیشتر الهام‌گرفته از چهره‌هایی بود که نقاش در آن زمان می‌توانست شاهد باشد و از آنجا که تنها احساس نقاش در به‌وجود آمدن این چهره‌ها حاکم بود، هر یک از این نقاشی‌ها فضا، رنگ، هارمونی و خصلت‌های ویژه از لحاظ چهره‌نگاری دارند. (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص ۱۴۰)

رنگ‌های مورد استفاده نقاشان «مذهبی» (که این نام می‌تواند بهترین وجه مشخصه این گروه از نقاشان باشد) بیشتر رنگ‌های سوخته است. رنگ‌های شاد خیلی کم به‌کار گرفته می‌شود، و اگر به‌کار می‌رود گویی که احساس نقاش سرنوشت رنگ‌ها را تعیین می‌کرده است. رنگ‌ها به گونه‌ای به‌کار گرفته می‌شوند که حتی‌الامکان به عظمت و جلال حضرت بیفزایند. غلو این نقاشان بیشتر پیرامون «حضرت» است. سیمای او، پوشش او، و حالات او با همه حس زیباپرستی نقاش، نقش زده شده است. اگر حضرت در نقاشی می‌جنگد، دشمن او ذلیل نشان داده می‌شود، و اگر در هنگام نبرد، صحنه قتلگاه حضرت مجسم می‌شود، باز حضرت چون دشمن زبون نیست. نقاش طوری لحظات کارش را درباره حضرت تلطیف می‌کند که بیننده تابلو در نخستین برخورد، نگاهش به‌سوی حضرت یا اسب او جذب می‌شود و بعد به همه تابلو نگاه می‌کند. در نقاشی پشت شیشه، هیچ اثری از رعایت آناتومی در ساختمان بدن انسان و حیوانات نیست و اشیا و اجزای تابلو به صورت نمادین تصویر شده‌اند. (همان، ص ۱۴۱) گاه نقاش در پرداخت عناصر تصویری آنچنان ضعیف ظاهر می‌شود که مخاطب در نگاه نخست گمان می‌کند نقاش در خلق اثر بسیار عجولانه عمل کرده و به نازل‌ترین صورت ارائه اثر رضایت داده است.

زن‌ها در آثار نقاشی پشت شیشه دارای جایگاه و موقعیت خاصی هستند. برای مثال در روایت‌هایی که «حضرت» در آن محوریت دارد. چه هنگامی که حضرت در جنگ شکست می‌خورد و چه هنگامی که پیروز می‌شود، زن‌ها اغلب در حال ضجه‌زدن تصویر شده‌اند. جثه زنان در این نقاشی‌ها - در قیاس با مردان - بسیار کوچک است. این نحوه تصویر کردن پیکره‌ها - به‌خصوص زنان - به‌منظور تداعی عظمت «حضرت» است. در واقع نقاشان این شیوه - آگاهانه یا نا آگاهانه - از «پرسپکتیو مقامی» به‌عنوان وسیله‌ای در نمایش عظمت و مرتبه «حضرت» بهره برده‌اند. (سعیدیان ، ۱۳۷۶، ص ۱۴۱) شاید دلیل دیگر کوچک تصویر کردن زنان در قیاس با مردان، تلقی نقاشان عصر قاجار به‌عنوان قشری از جامعه آن زمان از جایگاه زن باشد. چنان‌که در ادبیات و اسناد مکتوب به جا مانده از این دوران آشکار است، زنان با عناوینی چون «ضعیفه» و مانند آن مورد خطاب قرار می‌گرفتند که در بردارنده مفاهیمی تحقیقاً تحقیرآمیز است. آنچه بیش از همه ماهیت نقاشی پشت شیشه را به‌عنوان هنری کاملاً عامیانه عیان می‌کند، نفوذ فوق‌العاده باورها و انگاره‌های فرهنگ عامه در روایت موضوعات تصویرشده است. «موردهایی که این نقاشی متوجه آن بود، آن را به‌صورت نقاشی صرفاً مذهبی درآورد، تا جایی که ایجاد چنین نقش‌هایی نوعی عبادت محسوب می‌شد. از بی‌اعتنایی نقاش در مورد نگذاشتن امضاء و از سوی دیگر بی‌توجهی او به ترکیب‌بندی و هماهنگی رنگ‌ها این مساله بیشتر رنگ حقیقت می‌گیرد که این نقاشان، ذهنی کاملاً مذهبی داشته‌اند، و چون صور و شمایل در مذهب آنان (اسلام) ممنوع بوده است، کار خود را صرفاً به تجسم اعتقادات مذهبی محدود کرده‌اند تا از این طریق مورد طعن و لعن قرار نگیرند. شاید یکی از دلایل نگذاشتن امضاء وجود متعصبان بوده است و از سوی دیگر، این نقاشان نمی‌خواسته‌اند در برابر متعصبان احساس گناه کنند.» (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص ۱۴۰) از عوامل رواج موضوعات مذهبی در نقاشی پشت شیشه که تصورات عامه در نحوه روایت آنها تا حد بسیار زیادی تأثیرگذار بوده است، می‌توان به مواردی چون پاسخ‌گویی این نوع نقاشی به خواسته‌های آیینی مردم و همچنین تهیه آسان قطعاتی از این نوع نقاشی به دلیل ارزان بودن آن اشاره کرد.

نقاشی پشت شیشه دارای ویژگی‌ای است که در نقاشی قهوه‌خانه نیز به وفور بازتاب می‌یابد و آن تجسم نامتعارف تصویری فضاها و شخصیت‌ها است. به‌عنوان مثال در یک مورد نقاش شیوه پشت شیشه در نمایش شمایل حضرت ابوالفضل(ع)، ایشان را در لباس شبیه‌‌خوانان مراسم تعزیه قاجار و به حالت نشسته برروی صندلی (به گونه شخصیت‌های عکاسی شده رجال سیاسی همین دوره) تجسم بخشیده است. در مورد دیگری، نقاش در نشان دادن شمایل حضرت علی(ع)، تصویر قلندری را که تبرزین و کشکول در دست دارد نیز در پشت سر ایشان نقش زده است. در حالی که پیدایش اشخاصی به عنوان قلندر و درویش قرن ها پس از صدر اسلام اتفاق افتاده است. در نمونه دیگری از نقاشی پشت شیشه، نقاش در کپی برداری از نگاره‌ای از شاهنامه چاپ سنگی با عنوان «گرفتار شدن خاقان چین به کمند رستم»، خاقان چین و سپاهیان وی را در لباس مرسوم سربازان انگلیسی تصویر کرده است. سابقه این تجسم نامتعارف شخصیت‌ها در نقاشی پشت شیشه به قرن‌ها قبل از دوران قاجار باز می‌گردد. شاید شاخص‌ترین مثال از این گونه گرایش در ترسیم شمایل شخصیت‌ها نگاره‌های نسخه «خاوران نامه» (شیراز، ۸۸۱ ق) باشد که نگارگر، شمایل حضرت علی‌(ع) را در چهره‌ای با خصوصیات مغولی تجسم بخشیده است. این امر حاکی از آن است که نقاشان ایرانی از دیرباز در خلق عناصر تصویری تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر برداشت‌ها و مشاهدات خود از محیط پیرامونشان بوده‌اند و نیز سلایق، فرهنگ و تصورات سفارش‌دهندگان این آثار در نحوه پرداخت عناصر تصویری دخیل بوده است.

به نظر می‌رسد هنرمندان شیوه نقاشی پشت شیشه و نقاشی قهوه‌خانه در عصر قاجار، در شرایطی شبیه به شرایط جامعه‌ای که نویسندگان کتاب‌هایی چون «کلیله و دمنه» و مانند آن در آن می‌زیسته‌اند به سر می‌برده‌اند؛ جامعه‌ای که شرایط آن، در پرده سخن گفتن هنرمند را اقتضا می‌کرده است. بازتاب روایت دیرینه‌ستیز خیر و شر در نقاشی‌های پشت شیشه و قهوه‌خانه، نشان از تمایل درونی هنرمند نقاش به طرح افکنی این مضمون در قالب نقاشی دارد. در وهله نخست، این موضوع بسیار عادی به نظر می‌آید، اما با اندکی تأمل در شرایط اجتماعی و تاریخی ایران عصر قاجار، شاید بتوان گفت که هنرمند نقاشی پشت شیشه و قهوه‌خانه، موضوع ستیز خیر و شر را نه به دلیل سفارشی بودن آن، بلکه برای بیان عقیده‌ای اعتراض‌آمیز نسبت به شرایط زمانه‌اش برگزیده است. شاید یکی از دلایل رویکرد مذهبی در نقاشی پشت شیشه نیز همین مسئله باشد. این موضوع حتی در کار هنرمندان شیشه‌نگار دوره‌های بعد نیز مشاهده می‌شود و تنها منحصر به دوره قاجار نیست. به‌عنوان مثال آنجا که نقاش، دشمنِ امام معصوم را در هیئت سرباز انگلیسی تصویر کرده است، باید به حس آزردگی تاریخی هنرمند ایرانی از استعمار انگلیس توجه داشت. هر چند گاهی این نوع تصویر کردن از ناآگاهی نقاش نیز نشئت می‌گیرد؛ آنجا که نقاش در ترسیم «خارجی» («خوارج» جمع این واژه است) - به معنای از دین خارج شده - در مقابل حضرت علی (ع)، تصویر خارجی به معنای غیر ایرانی را در نظر گرفته و مطابق با تصور خود به نقش‌اندازی پرداخته است. بر این اساس، در بیان اینکه نقاشی پشت شیشه یک نقاشی عامیانه است، نباید مفهومی چون ناپختگی را در نظر داشت، به‌خصوص آنکه دورانی که نقاشی پشت شیشه در آن روند تکامل خود را می‌پیماید، عصر جنبش‌های روشنفکری، مشروطه‌خواهی و مشروعه‌طلبی است و هنرمندان این عصر نیز برکنار از تبعات و تأثیرات ناشی از این تحول نبوده‌اند. بنابراین می‌توان گفت که نقاش شیوه پشت شیشه در خلق نگاره‌ها، بیش از همه از مضامینی استقبال می‌کرده است که هم مورد علاقه مردم بوده است و هم با اعتقادات و علایق خودِ وی، همسویی داشته است. این امر در مورد نقاشی قهوه‌خانه نیز مصداق داشته و حتی در نقاشی قهوه‌خانه نمود بیشتری دارد.

 

نقاشی پشت شیشه نام‌گذاری موجه یا غیر موجه؟

شایسته است در بحث از شیوه‌های هنری، معیاری برای نام‌گذاری آن شیوه در نظر گرفته شود که حتی‌المقدور دربردارنده تمامی خصائص آن شیوه باشد. به‌عنوان مثال اگر معیار ما در نام‌گذاری شیوه‌ای، نوع مواد و مصالح، رسانه، اجزای تشکیل دهنده است، هم تحلیل ارزشی آن اثر می‌باید در چارچوب مذکور باشد و هم خصایص آن شیوه در این نوع نام‌گذاری در نظر گرفته شده باشد. چنانچه معیار نام‌گذاری شیوه‌ای، محتوا و موضوعات به کار گرفته شده در آن شیوه باشد، نقد آن اثر و همچنین قیاس ارزشی آثار خلق شده در آن شیوه با شیوه‌های دیگر نیز می‌باید نقدی محتوا محور باشد. فرآیند نام‌گذاری یک شیوه هنری، فرآیندی پیچیده است. گاه این منتقدان هستند که یک شیوه هنری را به نامی خاص شهرت می‌دهند، گاه خود هنرمندان آن شیوه در نام‌گذاری آن دخالت مستقیم دارند و گاه مردم عادی. اما آنچه مسلم است این است که تثبیت یک نام خاص برای یک شیوه، یک فرآیند تاریخی دراز مدت است و در بستر تاریخی و فرهنگی تعریف شده‌ای اتفاق می‌افتاد. همان‌گونه که هنرها نیز در بستر تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه‌ای که در آن به وجود می‌آیند، رشد و گسترش می‌یابند و گاه دچار استحاله می‌شوند. اگرچه ما اینک در سنجش و نقد ارزشی آثار نقاشی پشت شیشه، بیشتر محتوا را در نظر داریم، اما در نام‌گذاری شیوه نقاشی پشت شیشه، رسانه (یعنی شیشه) در نظر گرفته شده است. دلیل این نوع نام‌گذاری استفاده از شیشه به‌عنوان ماده جدیدی برای بستر، اسلوب به کار گرفته شده در خلق اثر نقاشی (نقاشی بر پشت شیشه) بوده است. با این همه نام «نقاشی پشت شیشه» نامی بسنده برای این شیوه از نقاشی است، بدین علت که هم مشخص‌کننده روش کار در نقاشی پشت شیشه است و هم محتوای این نوع نقاشی در نام آن مستتر است. منظور از محتوای مستتر در نام «نقاشی پشت شیشه» این است که احتمالا نقاشان شیوه پشت شیشه به علت گرایش درونی به موضوعات مذهبی در صدد حفظ حرمت مضامینی بودند که در دین و مذهبشان (اسلام) از قداست بالایی برخوردار است؛ به این معنی که چون غالب نقاشی‌های پشت شیشه در تکایا، ساختمان امامزاده‌ها، و دیگر اماکن مذهبی قرار داده می‌شدند و به گونه‌ای اجتناب‌ناپذیر، زیارت‌کنندگان تمایل به تبرک جستن از ساحت پیشوایان دین اسلام از طریق مسِّ شمایل تصویرشده ایشان در قالب نقاشی‌های پشت شیشه دارند، نقاش شیوه پشت شیشه، مصرّانه و به گونه‌ای خودآگاه از تصویر کردن مضامین مذهبی، خطوط قرآنی و اسامی ائمه اطهار (ع) بر روی شیشه اجتناب ورزیده و به نقاشی به صورت معکوس بر پشت شیشه پرداخته است. به مرور زمان علت اصلی نقاشی کردن بر پشت شیشه فراموش می‌شود و در نتیجه مضمون‌های غیر مذهبی نیز به شیوه نقاشی بر پشت شیشه تصویر می‌شوند. شاید از دیگر دلایل استفاده از شیشه به‌عنوان رسانه، آگاهی هنرمند نقاش از عدم ماندگاری شیشه بوده است، چون نقاش به هر حال از شمایل‌کشی رضایت قلبی کامل نداشته است. این امر به علت تقبیح شمایل‌نگاری در دین اسلام بوده است. در نتیجه نقاش با علم به اینکه آثار شمایل‌محور خلق شده توسط او بقای چندانی نخواهد داشت، احساس گناه ناشی از شمایل‌کشی نیز در او کاهش می‌یافت.

همین‌طور در مورد نقاشی قهوه‌خانه نیز می‌توان گفت که اگر این نوع نقاشی را، به دلیل وابستگی به فضایی موسوم به قهوه‌خانه، از نظر ارتباط با خالقان اثر و سفارش‌دهندگان، «نقاشی قهوه‌خانه» لقب داده‌ایم، بی‌شک در نام‌گذاری به خطا نرفته‌ایم. هر چند در شکل‌گیری نقاشی قهوه‌خانه، نه صرفاً فضا که باورها، خواسته‌ها و تا حد بسیار زیادی شرایط دوران آفرینش این آثار تأثیرگذار بوده است و این همه در فضایی چون قهوه‌خانه یافتنی بوده است. بنابراین عنوان «نقاشی پشت شیشه» برای شیوه مورد بحث ما، عنوانی بی نقص است.

 

ماهیت نقاشی پشت شیشه

این مسئله که نقاشی پشت شیشه، هنری مردمی و در دسترس مردم بود و به علت پرداختن به درون‌مایه‌های مذهبی که مورد علاقه مردم است، از توانایی بسیاری در برقراری ارتباط با طبقات میانی جامعه، به‌عنوان سفارش‌دهندگان اصلی این نوع نقاشی برخوردار بود، باعث دوام محبوبیت آن تا بیش از یک سده در نزد ایرانیان شد. اگرچه نقاشی پشت شیشه هرگز رونق گذشته‌اش را باز نیافت، تا آنجا که به‌تدریج به‌صورت هنری مهجور درآمد، اما نباید این نکته را فراموش کرد که سنت‌ها و گرایش‌های عمده در نقاشی پشت شیشه در نقاشی قهوه‌خانه تداوم یافت.

اگرچه ذهن گروه نقاشان پشت شیشه با صورت‌های محدود سر و کار دارد، آثار آنان دارای ظرافت‌هایی است که امروز کمتر نقاشی قادر به آفرینش چنان ظرایفی است، تا آنجا که شیوه نقاشان پشت شیشه به یک تعبیر سهل و ممتنع می‌نماید. این نقاشی ریشه‌های تاریخی خاصی ندارد. هرچند گاه به مینیاتور نزدیک می‌شود، ولی هرگز نمی‌توان آن را با نقاشی مینیاتور مقایسه کرد، زیرا هرگز این نقاشی‌ها، نه ریزه‌کاری‌های مینیاتور را دارند و نه روش به کارگیری رنگ توسط مینیاتوریست‌ها در آن مشهود است. تنها از نظر پرداخت عناصر چهره (چشم، بینی و...) به مینیاتور نزدیک می‌شوند. این پنداشت قرابت میان نقاشی پشت شیشه و مینیاتور (از نظر پرداخت عناصر چهره) به‌گونه‌ای نیست که در نگاه نخست حاصل شود، بلکه ممکن است پس از مدتی طولانی به دست آید. (سعیدیان ، ۱۳۷۶ ، ص ۱۴۰) البته شایان است که نقاشان شیوه پشت شیشه در خلق برخی از آثار خود تحت تأثیر نگارگری‌های ایرانی نیز بوده‌اند.

با اینکه کشیدن انسان (شمایل‌نگاری) در اسلام مذموم و تحریم شده بود ولی نقاشان مذهبی در پرداختن به موضوعاتِ شمایل‌محور کوشا بودند (ویلم فلور و دیگران، ۱۳۸۱، ص ۴۲) تا آنجا که می‌توان نقاشی پشت شیشه را نقاشی «شمایلی» لقب داد. بیشترین سهم ترویج نقاشی‌های پشت شیشه با محوریت موضوعات مذهبی در عصر قاجار از آن شمایل‌نگاران بوده است، چراکه در قیاس با دیگر موضوعات و مضامین مورد استفاده در نقاشی پشت شیشه، بیشترین تمایل و گرایش شیشه‌نگاران و تقاضای مخاطبان و طالبان این نقاشی، بر محور مبانی مذهبی بوده است. محصول این گرایش تا بدانجاست که می‌توان احیای نقاشی پشت شیشه - در عصر قاجار- را نهضتی هنری بر پایه اعتقادات مذهبی مردم دانست. (سیف، ۱۳۷۱، ص ۱۹) این اعتقادات مذهبی، افسانه‌ها و باورهای مردم بود که مرتبه و مقام نقاشی پشت شیشه را از صرف هنری آراسته به تفنن و زیبایی تا خلاقیتی سراسر معنا و رابطه و اخلاص و پیام بالا برد. (همان، ص ۲۴)

گاهی هم نقاشی پشت شیشه تنها جنبه تزیینی داشت، بدین معنی که گاه تک چهره‌هایی را می‌کشیدند و در گچ‌بُری‌های خانه‌ها جای می‌دادند. (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص۱۴۰) نقاشی پشت شیشه در کنار سایر روش‌های مورد استفاده در تزیین فضای داخلی کاخ‌ها و خانه‌های اعیان و اشراف، از مقبولیت بسیاری برخوردار بوده است. (ویلم فلور و دیگران، ۱۳۸۱، ص ۴۲) آثار نقاشی پشت شیشه، علاوه بر اینکه در گچ‌بری منازل جای می‌گرفت، به‌عنوان عنصری تزیینی در ساختمان تکایا و سقاخانه‌ها هم به کار می رفت. گاهی هم دراویش این نقاشی‌ها را با خود حمل می‌کردند و با نمایش آنها معرکه می‌گرفتند. (سعیدیان، ۱۳۷۶، ص۱۴۰) غالب این نقاشی‌ها فاقد امضای خالق اثر هستند. تنها از شباهت‌های پاره‌ای از این نقاشی‌ها از لحاظ تکنیک، بهره بردن از رنگ‌های خاص، و چند ریزه‌کاری می‌توان دریافت که فی‌المثل دو کار را یک نقاش قلم زده است. (همان، ص ۱۴۱) به‌طور کلی می‌توان نقاشی پشت شیشه را از نظر ماهیت، گونه‌ای نقاشی عامیانه مذهبی با کارکردی تزیینی محسوب کرد.

 

تأثیرگذاری‌ها

تجدید حیات و رونق روزافزون نقاشی پشت شیشه در عصر قاجار به واسطه تشویق نقاشان قهوه‌خانه‌ای صورت پذیرفته است. (سیف ۱۳۷۱، ص۱۹) در جمع شیشه‌نگاران، حضور نقاشان خیالی‌ساز و سایر هنرمندان نقش‌انداز و استاد، در تنوع، تحول و اعتلای نقاشی پشت شیشه، حضوری در خور اعتناست. (سیف ۱۳۷۱، ص۴۱) «اگر صاحبان قهوه‌خانه‌ها را نخستین طالبان و مشوقان مؤثر و کارساز نقاشانِ خیالی‌ساز قهوه‌خانه‌ای به حساب آوریم، در زمینه هنر شیشه‌نگاری نیز می‌بایست چنین سهم و نقشی را از آنِ دراویشی «پرسه زن» دانست که سفارش‌دهندگان و مشتریان پر و پا قرص نقاشی‌های پشت شیشه روایات مذهبی و شمایل مقدس امامان بودند.» (سیف، ۱۳۷۱، ص ۱۹)

تردیدی نیست که میان نقاشی قهوه‌خانه و نقاشی پشت شیشه تفاوت و فاصله چندانی نیست. (همان، ص۲۴) نقاشی قهوه‌خانه وارث راستین دستاوردهای نقاشی پشت شیشه است و هنری که به نام نقاشی قهوه‌خانه‌ای تا بدانجا پیش رفت که حتی توجه مجموعه‌داران را نیز به خود معطوف داشت و به‌عنوان گونه‌ای قابل تأمل در تاریخ هنر نقاشی ایران شناخته شد، حیات و جایگاه خود را مدیون نقاشی پشت شیشه است. به یک تعبیر در جریان تداوم ویژگی‌های نقاشی پشت شیشه در نقاشی قهوه‌خانه‌ای گونه‌ای «تناسخ» روی داده است. روح نقاشی پشت شیشه در کالبد جدیدی به نام نقاشی «قهوه‌خانه‌ای» جای می‌گیرد و بدین‌گونه پس از قرن‌ها مردم کوچه بازار توانستند نقاشی را بخشی از فرهنگ روزمره خود بدانند؛ هر چند توسعه روابط ایران با اروپا، افزایش تربیت‌یافتگان مدرسه دارالفنون، ایجاد و توسعه مؤسسات تمدنی غرب در ایران از یکو از سوی دیگر رواج صنعت چاپ در ایران و از رونق‌ افتادن مصورسازی کتاب باعث رکود نقاشی سنتی ایران شد. (ریاضی، ۱۳۷۵، ص ۲۳۵)

اگرچه نقاشی پشت شیشه به دلایلی از جمله گریز از فضای هنر درباری کمتر مورد توجه قرار گرفت، اما این شیوه خاص از نقاشی ایرانی جهتی بسیار قابل تأمل است و آن اینکه درست در زمانی که شیوه‌های نقاشی غربی در حال نفوذ در فضای هنری جامعه عصر قاجار بود، نقاشان شیوه پشت شیشه و به تبع آن نقاشان قهوه‌خانه جهتی متمایز در پیش گرفتند. بدین معنی که با بازیافت و ایجاد استحاله در اصول نقاشی ایرانی و دخالت دادن اصول نقاشی غربی، از نظر تکنیکی موفق به ارائه گونه نقاشی تلفیقی شدند که در عین حال وجه ایرانی بودن آن بسیار آشکار است. شیوه‌ای که طغیانگرانه از زندان دیوارهای کاخ‌ها عبور کرد و به اماکن عمومی وارد شد و نقاشی پشت شیشه نام گرفت، در کمتر از نیم قرن منجر به استیلای سلایق، آمال و خواسته‌های طبقه غیر اشرافی بر بنیان‌های هنری نقاشی ایرانی شد و این رخدادی کم اهمیت نیست؛ رخدادی که تا پیش از ظهور نقاشی پشت شیشه سابقه نداشته است.

 

جمع‌بندی

نقاشی پشت شیشه یک هنر بومی و با بن‌مایه‌های کاملا ایرانی است. این شیوه اگر چه در بدو پیدایش چندان مورد توجه قرار نگرفت و غالب سفارش‌دهندگان و سازندگان آن مردم کوچه و بازار و طبقات فرودست جامعه بودند، اما تأثیری که بر هنر نقاشی ایران نهاد انکارناپذیر است؛ از آن جهت که با برگزیدن بستری چون شیشه به مثابه یک ماده سهل‌الوصول و موضوعات مورد علاقه طبقات میانی جامعه، زمینه‌ساز پیدایش گونه‌های نوینی در نقاشی ایرانی شد، نقاشی را از صورت یک هنر درباری خارج کرد و بدین ترتیب زمینه گسترش آن را در شیوه‌ها و سبک‌های جدید در دوره های بعد فراهم ساخت. پیدایش نقاشی قهوه‌خانه که مستقیماً تحت تأثیر نقاشی پشت شیشه رخ داد، نمونه‌ای از این شیوه‌ها است. بنابر آنچه گفته شد می‌توان شیوه نقاشی پشت شیشه را آغاز حضور و دخالت سلیقه عامه به نحوی قابل ملاحظه در هنر نقاشی ایران محسوب کرد.

منابع

فلور، ویلم چلکووسکی پیتر و اختیار، مریم، «نقاشی و نقاشان دوره قاجار»، ترجمه يعقوب آژند، تهران، ۱۳۸۱

ریاضی، محمدرضا، «فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران»، تهران، چاپخانه دانشگاه الزهرا (س)، ۱۳۷۵ سعیدیان، عبدالحسین، «فرهنگ مصور مختصر چهارزبانه هنر نقاشی و آثار نقاشان جهان»، تهران، انتشارات علم و زندگی و انتشارات پیکان، ۱۳۷۶

سیف، هادی، «نقاشی پشت شیشه»، تهران، انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱.

منبع مقاله منتشر شده: دهمین شماره آینه خیال، دوماهنامه پژوهشی - خبری / مهر و آبان 1387

فیلم زنده‌یاد استاد حبیب نقاش را اینجا مشاهده کنید

حبیب نقاش متولد ۱۳۱۱ در شهرستان دزفول و مسن‌ترین نقاش منطقه و چهره ماندگار این شهرستان بود. او تنها بازمانده از نقاشان سنتی نقاشی قهوه‌خانه‌ای و عاشورایی و نیز نقاشی پشت شیشه در کشور محسوب می‌شد و این هنر ارزشمند را از پدر و پدربزرگانش آموخته بود. حبیب نقاش بیش از ۴۰ اثر نقاشی در موضوعات مختلف از جمله تلفیق واقعه عاشورا و دفاع مقدس خلق کرده و از نکات مهم هنر او این بود که این هنرمند خود، رنگ‌های موردنیاز نقاشی‌هایش را تولید می‌کرد.

نام خانوادگی حبیب نقاش از هنر خانوادگی‌اش که همان نقاشی است گرفته شده بود، خانواده‌ای که طی چندین نسل هنرمندان زیادی را برای حفظ هنر نقاشی قهوه‌خانه‌ای تربیت کرده‌است. بیش از ۴۰ اثر نقاشی استاد به سبک قهوه‌خانه‌ای پشت شیشه‌ای و ۴۰ اثر مینیاتوری استاد نقاش باعث شد تا او به عنوان چهره ماندگار دزفول در سال ۱۳۹۲ معرفی شود و از هنرمندانی بود که برای نقاشی تاج‌محل به هندوستان دعوت شد.

فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۶ در همایش گنجینه‌های از یادرفته هنر ایران، از این هنرمند که قریب هفتاد سال مأنوس رنگ و نقش بود، تجلیل کرد. استاد حبیب نقاش در سال ۱۳۸۸ شمسی به عنوان چهره ماندگار از طرف فرهنگستان هنر جهموری اسلامی به جامعه هنری کشور به عنوان هنرمند نگارگر سنتی و نقاشی پشت شیشه معرفی شد.

وی پنج‌شنبه شب (۱۹ تیرماه) به دلیل کهولت سن و سکته مغزی در بیمارستان بستری شد و روز  (۲۰ تیرماه 1399 ) از دنیا رفت.

هم‌اکنون نیز پسران او به نام‌های امیر و بهزاد نقاش به حرفه نقاشی مشغول هستند.

 

 

 

 
 
 

زمان انتشار: چهارشنبه ١٠ مرداد ١٤٠٣ - ١٠:٤٨ | نسخه چاپي

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




 

مؤسسات تابعه

پژوهشکده هنر
مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری
مؤسسه فرهنگی هنری صبا


پیوندها

فرهنگستان‌های ایران
دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها
مؤسسات پژوهشی
یاد استاد
پورتال قدیم

تماس با ما

ساختمان مرکزی : تهران- خیابان ولیعصر، پایین‌تر از چهارراه طالقانی، شماره 1552
كدپستي : 1416953613
تلفن : 5 - 66954200 دورنگار : 66951167
رایانامه : honar@honar.ac.ir

کلیه حقوق متعلق به این پورتال برای فرهنگستان هنر محفوظ است.