اخبار > طلايي؛ استاد مسلم موسيقي، پلي است ميان موسيقي گذشته و امروز
عبدالمجيد كياني در نقش جهان :
طلايي؛ استاد مسلم موسيقي، پلي است ميان موسيقي گذشته و امروز
از سالها فعاليت موسيقيايي داريوش طلايي؛ استاد موسيقي کلاسيک ايران روز چهارشنبه 30 بهمن تقدير شد.
از سالها فعاليت موسيقيايي داريوش طلايي؛ استاد موسيقي کلاسيک ايران روز چهارشنبه 30 بهمن تقدير شد. به گزارش روابط عموميمركز هنر پژوهي نقش جهان، وابسته به فرهنگستان هنر، دوازدهمين نشست از سلسله نشستهاي گفتگو با هنرمندان به تجليل از داريوش طلايي؛ پژوهشگر، تئوريسين و نوازنده چيره دست موسيقي اصيل ايران، اختصاص يافت. در اين مراسم كه به همت فرهنگستان هنر و با حمايت خانه موسيقي، گروه موسيقي فرهنگستان و نقش جهان صورت گرفت، اولين سخنران سيد عبدالمجيد كياني بود. كياني به عنوان رييس جلسه و نماينده فرهنگستان هنر، گفت: «داريوش طلايي؛ استاد مسلم موسيقي رديف دستگاهي و پلي ميان موسيقي و شيوه اجرايي استادان گذشته و امروز است.»
او در ادامه به شخصيت ممتاز طلايي در ارايه اجرا و اصالتهاي موسيقي ايراني اشاره كرد و افزود: «او در زمينه موسيقي نظري، صاحب جايگاه خاصي است و كتاب «نگرش نو به تئوري موسيقي ايران» از دستاورهاي او در اين حوزه محسوب ميشود.»
كياني بيان كرد: «طلايي در اين كتاب راه جديدي را براي بداههنوازي و شناخت دستگاهها و سيستم مدال آنها ارايه ميدهد كه درخور توجه است. البته آنچه كه داريوش طلايي را طلايي ميسازد، نحوه اجرا براي مخاطب با ساز تخصصياش - تار و سهتار- است.»
اين عضو فرهنگستان تصريح كرد: «طلايي، تئوري موسيقي را عملي ميداند كه نه تنها درس و آموزش موسيقي را آسان ميكند، بلكه در رشد و بالندگي هنر موسيقي نقشي مؤثر و اساسي دارد و بدون گذر آن از مرحله سنتي امكانپذير نخواهد بود.»
اين مدرس موسيقي ، تحقيق و مطالعه و ثبت مطالعات ساير هنرمندان ملل ديگر ( هنرمندان غيرشرقي ) در مورد موسيقي شرقي را كاري بسيار زيبا عنوان كرد و در ادامه افزود: «ما نبايد بنشينيم و همه گفتهها و نوشتههاي ديگران در مورد موسيقي سنتي خود را بدون تحقيق و مطالعه بپذيريم.»
در ادامه اين نشست، عبدالله انوار با ارايه مقالهاي به بررسي هنر افلاطوني و هنر آتن باستان و البته هنر شرقي پرداخت. سپس محسن شهرنازدار در ادامه با طرح موضوع «موسيقي دستگاهي و زبان مؤيد هويت ملي» بيان كرد: «ميتوان از منظر تئوري ، فرهنگ معيار در سرزمينهايي كه از تجمع فرهنگهاي گوناگون شكل گرفتهاند، مانند ايران را مطالعه كرد و سير تكوين و پيدايي اين فرهنگ معيار را در مقايسه تطبيقي با همه عناصر شكلدهنده فرهنگ، مثل زبان، آداب و سنن و موسيقي، شرح داد.»
شهرنازدار گفت: «در اين ديدگاه، موسيقي دستگاهي ايران همانند زبان فارسي، يكي از عناصر مهم فرهنگ معيار ايراني است و اين تئوري بر اين نكته تأكيد ميكند كه عناصر شكلدهنده فرهنگ گرچه از يك حركت جوهري تبعيت ميكنند، اما متاثر از شرايط تاريخي و اجتماعي پيرامون نيز هستند.»
اين پژوهشگر در ادامه بيان كرد: «وجه كاربردي اين بحث در موسيقي اين است كه زبان معيار در موسيقي دستگاهي معاصر، همپاي ساير معادلههاي فرهنگي، مخدوش و يا گم شده است.»
محسن شهنازدار كه خود را شاگرد طلايي ميدانست اضافه كرد: «اگر در يك تعريف كلان، فرهنگ را به عنوان يك مفهوم تجريدي بپذيريم كه محصول مادي دارد، در اين صورت محصول فرهنگ فرايندي است كه از مشاهده رفتار به دست ميآيد. در هنر نيز به همين صورت است ، يعني هنر فرايند رفتاري دارد و محصول آن از مشاهده رفتار به دست ميآيد.» شهنازدار در پايان گفت: «سؤالي كه در اينجا مطرح ميشود، اين است كه اصلا فرهنگ معيار ايراني چيست؟ كه به اعتقاد من، فرهنگ ايراني سازوكار بههم پيوستهاي است كه فرهنگ ايراني را شكل داده و در طول تاريخ اين سرزمين حوزه فرهنگهاي شكليافته در شعاع حكومتهاي مركزي در ادوار مختلف تاريخ بوده است.»
در بخش ديگري از اين نشست، كيانوش صاحبنسق با ارايه بخشي از مقاله خود گفت: «پژوهش در حيطه مباحث نظري موسيقي ايران يكي از پرچالشترين موضوعاتي است كه، به خصوص در سه دهه اخير نه تنها توجه موسيقيدانان و محققان ايراني را بيش از پيش به خود جلب كرده، بلكه فراسوي اين مرزها نيز دغدغههايي را براي پژوهشگران خارجي موجب گشته است.»
او افزود: «در اين دوره زماني، شاهد ارايه نظرياتي هستيم كه بعضا به خاطر تسلط و درك والاي مولف آن رساله از موضوع موسيقي دستگاهي ايران، شيوه بررسي پژوهشگرانه و احاطه و توانايي اجراي استادانه توأم ظرافتهاي والاي هنر نوازندگي و بداههنوازي اين موسيقي، ارزش آن نظريه را از تماميموارد مشابه متمايز كرده و جايگاه تأثيرگذار آن را در ميان ديگر نظريات تضمين ميكند.»
صاحبنسق خاطر نشان كرد: «داريوش طلايي موسيقيدان و محققي است كه در طول عمر پربار هنري خويش، حاصل تجربههاي گرانقدر نوازندگي تار و سهتار را با درك و دريافت مستقيم موسيقي رديف از بزرگان، با منطقي برازنده آراسته و با تعمق و ريشهيابي چالشهاي نظري و عملي موسيقي دستگاهي ايران، به طرح و ارايه رسالاتي پرداخته كه هركدام استادي او را در اين حيطه بر اهل فن آشكار ميسازد.»
اين محقق اضافه كرد: «طراحي رسمالخط و شيوه نگارش ابداعي داريوش طلايي كه براي اولين بار توسط او در ثبت رديف ميرزا عبدالله عرضه شد، نه تنها شيوه نگارش رديف را با دگرگوني و تحول كامل مواجه كرد؛ بلكه براساس ساختار مقايسهاي، اين شيوه نگارش رديف را با دگرگوني و تحول كامل مواجه كرد چرا كه براساس ساختار مقايسهاي اين شيوه نگارش در نمايش ريشههاي مشترك اجزاي تشكيلدهنده گوشهها، در عين كاربردي كردن آن براي تمام هنرجويان رديف، امكان تحليل موشكافانه و ساختاري اين اجزا را براي پژوهشگران فراهم ميسازد.»
در ادامه اين مراسم ، سيد عليرضا ميرعلينقي با ارئه مقاله خود عنوان كرد: «آنچه كه جامعه موسيقي ايران، استاد داريوش طلايي را بدان ميشناسد، تبحر بيبديع او در رديفشناسي و تسلط او به مباني نظري و عملي آن است. اما محدودكردن ماحصل زندگي پربار اين هنرمند به اين وجه، از ناشناخته ماندن دانشها و تواناييهاي او است.»
او گفت: «داريوش طلايي بخش قابلتوجهي از بهترين سالهاي زندگي خود را در رشتههاي متنوعي از پژوهش در موسيقيهاي كلاسيك مشرق زمين و جنبههاي مشترك آنها با موسيقيهاي ايراني، سيستمهاي كارآمد آموزش موسيقي، تدوين ميراث فرهنگي موسيقي ايراني با جايگاه مرجعي در قالب يك دوره كتاب و لوح فشرده نزديككردن حوزههاي نظري و عملي به مدد تسلط اجرايي خويش در دو ساز اصلي ايراني، ارايه راهكار به علاقهمندان در زمينههاي نقد موسيقي، پژوهش و منابعشناسي صرف كرده است.»
ميرعلينقي اضافه كرد: «نشانهشناسي اخلاقي - رفتاري مهمترين حوزهاي است كه طلايي طي 35 سال حضور نافذ در فضاهاي اجرا و تدريس موسيقي بدان پرداخته و با آن خود را به عنوان نمونهاي شايسته از انضباط ، خويشتنداري و حافظ فرهنگ، براي اعتلاي موسيقي اصيل ايراني معرفي ميكند.»
رضا موسويزاده نيز به عنوان آخرين فرد سخنراني كرد.
او در ابتدا بيان كرد: «بررسي اطلاعات پرحجم و محفوظات غني و مستتر طلايي به قدري است كه دستيابي به اين مجموعه مستلزم صرف ساليان متمادي وقت و اعتماد فراوان و ريشهاي به موسيقي اصولي و اصيل سنتي است.»
او كه شاگردي در محضر داريوش طلايي را از افتخارات زندگي خود ميدانست، ادامه داد : «از آنجايي كه استاد طلايي ساليان متمادي از دوران كودكي را صرف آموزش ديدن در محضر بزرگان موسيقي و نوابغ اين رشته كرده و توفيق ديدارهاي مكرر و حضور در كلاس استادان بينظيري را داشته، با حفظ و تقويت حس امانتداري كه از ويژگيهاي يك هنرمند بزرگ است، امروزه شخصيتي بيبديل و موفق در حوزه موسيقي سنتي است.»
او افزود: «طلايي با حفظ ارزشهاي واقعي نوازندگي و به دور از هياهوي كاذب، كه به نظر رسم مطرحشدن هنرمندان امروزه است، توانسته در رشته نوازندگي و تدريس دوساز تار و سهتار، كه پيشينهاي تاريخي و تعيينكننده در موسيقي ايراني دارند، گاميبلند در جهت تدريس اين دوساز بردارد.»
موسويزاده متذكر شد: «من كه طي سالهاي مختلف با حضور در كلاس استادان ديگر اين رشته، آموزش به گونههاي متفاوتي را تجربه كردهام، با حضور در كلاس درس استاد طلايي و به ويژه راهنمايي به موقع ايشان در فراگيري نوازندگي به شيوه قدما و به ويژه استاد ايشان - علياكبر شهنازي - كه از تأثيرگذاران در نوازندگي تار در موسيقي سنتي است، توانستم به تكنيكهاي فراموششده اين شيوه دست يابم.»
او در پايان گفت: «امروزه كمتر ميتوان اساتيدي نظير داريوش طلايي را در موسيقي سنتي پيدا كرد كه برايشان موسيقي و تقدس آن مطرح باشد، چراكه رسم روزگار بر اين شده كه هريك از استادان به فكر ايجاد حوزه قدرت و تأثيرگذاري شخصيتي برروي هنرجويان خود باشند. اين استادان بر اين باورند كه هنرجويان بايد در قالبي كوچكتر از استاد ظاهر شوند. در اين ميان و در آن بازار آشفته موضوعيت اصلي كه هنر است، جلوهاي كمرنگ دارد.»
در پايان اين مراسم، شاهين فرهت هم در سخناني گفت: «من امروز با حضور در اين جلسه با سميناري بسيار پربار از مسايل موسيقي روبرو شدم كه هركدام از مسايل مطرح شده در اين جلسه احتياج به ساعتها بحث و بررسي دارد.»
سپس داريوش طلايي با تشويق حاضران برروي سن آمد وبا تقدير از برگزار كنندگان و حاضران در اين مراسم گفت: «اين موقعيتها فرصت بسيار مناسبي براي فكركردن به دوستان است. در چنين موقعيتهايي قطعا دوستان به هم فكر ميكنند، زيرا قرار است در مورد هم صحبت كنند و البته من هم به خودم فكر كردم، چون قرار بود در مورد خودم صحبت كنم و درست زماني كه به خودم فكر ميكردم متوجه شدم كه چهقدر كم به خودم فكر ميكنم و براي خودم وقت ميگذارم.»
در پايان اين مراسم كه با حضور جمعي از هنرمندان و هنردوستان عرصه موسيقي؛ استاداني چون داوود گنجهاي، حسامالدين سراج، شاهين فرهت، محمد سرير، نصرالله ناصحپور و علي بياني حضور داشتند، لوحي به رسم يادبود و جهت تقدير، از سوي فرهنگستان هنر توسط مجيد كياني به داريوش طلايي اهدا شد.