نشست تخصصي «نقد و بررسي ترجمه متون هنري» ظهر سهشنبه در سراي اهل قلم دانشگاهيان كشور در بيست و هشتمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران برگزار شد. نشست تخصصي «نقد و بررسي ترجمه متون هنري» ظهر سهشنبه در سراي اهل قلم دانشگاهيان كشور در بيست و هشتمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران برگزار شد.
به گزارش روابطعمومي فرهنگستان هنر، در اين نشست هادي ربيعي، مهرداد قيومي بيدهنديو سيد مهدي حسيني به بررسي و آسيب شناسي ترجمه آثار هنري پرداختند. در ابتداي نشست هادي ربيعي، رييس كتابخانه تخصصي فرهنگستان هنر با بيان اينكه دامنه متون هنري بسيار گسترده ست گفت: «متوني كه مربوط به آموزش هنر و نيز متوني كه مربوط به نكات فني هنري هستند نيز جزو مباحث ترجمه متون هنري محسوب ميشوند.علاوه بر آن دايره المعارف ها و بسياري از كتب تئوريك هنري هم بايد در قلمرو كتب هنري محسوب شوند. كتبي كه به مباحث فلسفه هنر، تاريخ هنر، جامعه شناسي هنري، اقتصاد هنر و...ميپردازند نيز جزو همين محدوده محسوب ميشوند و بسيار حائز اهميت هستند. ترجمه اين گونه آثار ميتواند بسيار دشوار محسوب شود و وقتي مترجم بتواند از پس اين نوع ترجمه ها بر بياييد خدمت بزرگي به جامعه هنري كرده ست.» ربيعي افزود:«در اين رابطه از سه حيطه ميتوانيم به بحث ترجمه متون هنري بپردازيم: اول انتخاب اثر و اين كه آيا انتخاب اثر روال و شيوه منطقي دارد و براي انتخاب متون تحقيقاتي صورت ميگيرد يا نه؟ در مرحله دوم آنكه ترجمه آثار هنري چه آدابي دارد و اين كه چگونه مترجم بايد وارد كارزار و تلاش براي ترجمه يك اثر هنري بشود و هر مترجمي قادر خواهد بود به صرف دانستن زبان وارد ترجمه هر اثري بشود و مرحله سوم پس از ترجمه اثر هنري ست كه آيا سازوكاري هست كه پس از ترجمه، ترجمه هاي خوب شناسانده شود و ترجمه هاي احيانا بد نقد منطقي و منصفانه اي شوند؟» سيد مهدي حسيني درباره روال منطقي انتخاب آثار هنري براي ترجمه گفت: «هيچ برنامه ريزي خاصي براي انتخاب آثار هنري براي ترجمه وجود ندارد و بيشتر به صورت سليقهاي عمل ميشود. معمولاكتابي به دست مترجمي ميرسد، تورقي انجام ميدهد و فرد بر اساس تواني كه دارد شروع به برگرداندن متن به فارسي ميكند و هيچ برنامه تعيين شده اي براي اين كار وجود ندارد. از همين روست كه تعداد زيادي از كتاب هايي كه در سطح دنيا براي مطالعه عام است به فارسي ترجمه شده و حتي در سطوح دانشگاهي هم مورد استفاده قرار ميگيرد كه مشكلاتي براي كساني كه تدريس ميكند پيش ميآورد، در صورتي كه اگر مشورتي مدرسين اين ترجمه ها انجام بشود پتانسيل و انرژيي كه خرج ترجمه ميشود در مسير بهتري هدايت و صرف ميشود كه به ترجمه كتاب هاي اصلي و مورد نياز هنر منتج شود. اگر ناشران با مشورت با اساتيد دانشگاه به ترجمه كتاب ها بپردازند ميتوانيم اشاره كنيم كه چه كتاب هايي در درجه اول اهميت دارند تا ترجمه شوند.» مهرداد قيومي نيز در پاسخ اين سوال گفت: «اينكه چه كسي با چه معياري كتاب را براي ترجمه با چه ساز و كاري انتخاب ميكند و با چه منبعي اثر ترجمه مي شود. مهم است. بعضي كتب را ناشرها انتخاب ميكنند و بعضي را مترجم ها، باز بين انتخاب ناشران دولتي و ناشران خصوصي براي ترجمه تفاوت هايي وجود دارد. در وضعيت فعلي ناشران دولتي رقيب ناشران خصوصي اند واين تاثير آشكاري در انتخاب كتاب ميگذارد. اگر ناشر دولتي بايد هزينه هاي خود را از محل فروش كتاب تامين كند نه حمايت دولت، بنابراين اين يك ناشر خصوصي ست فقط مالكيت آن دولتي محسوب مي شود، ساز و كار خصوصي ست و بازار است كه تعيين ميكند به اين ترتيب دولت نميتواند نقش حاكميتي خود را ايفا كند و ترجمه ها به سمت سرازيري ترجمه ميرود و آنچه ميل بازار است تعيينكننده ميشود و به ندرت ممكن است ناشري كتابي انتخاب كند كه در جهت مصلحت مردم و بر خلاف ميل بازار باشد. همچنين وقتي اشخاص كتاب براي ترجمه انتخاب ميكنند، وضعيت عجيبي دارد. مثلا جوانهايي كه به عنوان نخبه شناخته ميشوند به بخشهاي علمي دستگاه هاي نظامي معرفي ميشوند و موظف ميشوند به جاي سربازي دو كتاب ترجمه كنند، اين افراد در زمان كوتاه بايد دو كتاب انتخاب كنند كه سازوكار اين انتخاب مشخص نيست، دستگاه نظامي كه دركي از نياز هاي هنر ندارد، جوان نخبه نيز همين طور، با گشت و گذار اينترنتي كتاب دم دستي پر عكس بدون توجه به نيازهاي كشور يافته و ترجمه ميكند كه ارزش و اهميت علمي خاصي ندارد.» اين پژوهشگر ادامه داد:«اگر معيار هاي انتخاب كتاب هوشمندي بازاري بود باز وضعيت از اين بهتر بود. سازوكار انتخاب كتاب و تحقيقي براي انتخاب كتاب صورت نميگيرد. دانشگاه ها ي دولتي هم كه وظيفهشان هزينه كردن براي پيشرفت علم است به دليل نداشتن بودجه پژوهشي به دنبال درآمدند و معمولا پول پژوهش اوليه پيش از ترجمه را ندارد كه بدهد.» وي در مورد منبع اصلي انتخاب كتاب براي ترجمه گفت:«علاوه بر نداشتن ساز وكار، معيارهاي مدوني هم براي انتخاب كتاب وجود ندارد و متاسفانه اصل بر اين است كه نمايشگاه كتاب چه آورده است،يعني بازار كتاب را سرمايهدار خارج از ايران تعيين ميكندكه چه كتابي به صلاح ماست و دومين حالت هم كتاب هايي كه قابل دانلود مجاني است و اين دو منبع اصلي انتخاب هستند.» هادي ربيعي درباره دومين مساله در ترجمه كتب هنري به آداب ترجمه اشاره كرد و توضيح داد:«وقتي كتابي براي ترجمه انتخاب شد، لوازم و ضرورت هايي براي آن لازم است كه بايد به آن توجه شود. موارد متعددي در كتاب هايي كه در سطوح بالاي دانشگاهي (فوق ليسانس و دكتري)تدريس ميشود داراي غلط هاي فاحش در ترجمه هستند و سالهاست به همان صورت تدريس ميشود. مهدي حسيني نيز در اين زمينه اضافه كرد:«مرحوم كريم امامي مترجم توانا و زبردست كشورمان درباره آداب و ادوات ترجمه به بنده سه اصل را يادآوري كردند كه اگر زبان فارسي را خوب نميداني دست به ترجه نزن،اگر زبان مبدا را هم تسلط كافي نداري به اين كار دست نزن، اگر در زمينه متني كه ميخواهي ترجمه كني اشراف كامل نداري هم سراغ ترجمه اثري نرو و اين مثلث ميشه در ذهن من براي ترجمه اثر ماندگار است. در حال حاضر افراد زيادي هستند كه فارسي شان مشكل دارد، زبان مبدا را خوب نميدانند و يا به علميكه براي ترجمه برگزيده اند تسلط ندارند وآثار را ترجمه ميكنند كه باعث ايجاد مشكلات عديده اي ميشود. اشكال ديگر سليقه اي رفتار كردن در ترجمه ست؛ مثلا در مقابل واژه هاي غربي معادل فارسي انتخاب شده است مثلا در مقابل كوبيسم عبارت حجم گرايي را گذاشته اند كه در صورتي كه كوبيستم تمام حجم ها را خرد كرده و به سطح تبديل كرده ست، وقتي دانشجويي بي خبر از ماجرا از اين اثر در رساله خود استفاده ميكند در مواجه ها با داوران دچار مشكلات در فهماندن منظور خود مي شود» دكتر قيومي در اينباره بيان كرد:«ما مجموعه اي از باور هاي غلط درباره ترجمه به صورت عام و بعضي هم به صورت خاص در باره ترجمه هنر داريم كه بايد آنها تغيير كنند. يكي از راه هاي نشان دادن خطير بودن امر ترجمه به جوان ها آن است كه آنها را ترغيب كنيم،حرف بزنيم و توجه شان را جلب كنيم به اينكه وقتي كتابي ترجمه ميشود چه اتفاقي مي افتد و چه هزينه هاي به مردم تحميل ميشود؛ از كاغذي كه مصرف ميشود تا عمر خود مترجم، عوامل نشر، هزينه هاي انساني و هزينه هاي مواد و....بايد به اين نكات توجه شود.كتابي كه در حوزه هاي غير تخصصي بد ترجمه شود را ممكن است بقيه مترجمان به سراغ ترجمه اش بروند ولي در حوزه هاي تخصصي وقتي ترجمه بدي از اثري هست به ندرت ديگر كسي به دنبال ترجمه دقيق و درست تري از اثر ميرود. اين كتاب حيف شده وباب مطالعه آن بسته مي شود .اصطلاحات غلط،اعلام غلط باعث ايجاد تفكر غلط مي شود. ترجمه غلط برقراري مفاهمه و ارتباط را مشكل و غير ممكن ميكند. يكي ديگر از باور هاي غلط اين است كه دانستن زبان مبدا براي ترجمه كافي ست.البته در ترجمه تخصصي 60 الي 70 درصد كار مربوط به زبان مقصد است. درترجمه تخصصي، فارسي دانستن به مراتب مهم تر از دانستن زبان انگليسي(زبان مبدا) است. و از همه مهمتر اين كه كار ترجمه كار مكانيكي تصور نشود. كتابي كه بيرون ميآيد محصول مشترك نويسنده و مترجم است. مترجم مطلب را فهم ميكند نه فقط دستخط زباني را و اين كار خلاقانه طاقت فرسايي است و اگر متن هنري باشد دوبرابر كار خلاقانه اي است.آدم هايي كه توان تركيب و خلاقيت ندارند نميتوانند مترجمان خوبي باشند.» وي ادامه دا:«يك باور غلط ديگر اين است كلمه را واحد ترجمه بدانيم. واحد ترجمه جمله است و به دليل همين باور غلط است كه تركيب اتفاق نميافتد. ذهن هاي جزء انديش صلاحيت ترجمه ندارند. مترجم مسئول فهم خواننده است. اگر نويسنده مهملي نوشته مترجم نميتواند بگويد به من چه، ميتواند كتاب را ترجمه نكند.» دكتر ربيعي در ادامه به تاثير ترجمه غلط در روند علم آموزي دانشگاهي اشاره كرد وادامه داد: «ترجمه غلط از يك مبحت باعث ايجاد تلقي و تصور غلط از دانسته ها و علم نويسنده مبدا ميشود. حتي در ترجمه اسامي هم اختلافاتي به وجود ميآيد كه باعث سردرگمي ذهن مخاطب ميشود. در بعضي متون نام فلاتين يا افلاطين ذكر شده كه باعث گنگي در فهم مطلب ميشود. وجود فرهنگ اعلامي و اصطلاحات تخصصي مناسب در اين زمينه بسيار تاثيرگزار است. اين روزها فرهنگهاي متعدد اصطلاحات تخصصي در زمينه مثلا هنرهاي تجسمي آمده ست كه جاي بحث دارد كه كدام فرهنگ بايد مورد ارجاع قرار بگيرد. بخشي از مشكلات كار ترجمه اين مشكلات فني است اما بخش ديگري نيز آن است كه مترجمي تعهدي فراتر از اين نيز ميطلبد و مترجم بايد برايش اهميت داشته باشد تا متن را درست و دقيق ترجمه كند و از شتاب زدگي در چاپ سريع تر اثر بپرهيزد.» وي به سطح دقت علمي در ترجمه اشاره كرد و افزود:«در متون هنري جنبه هاي فرهنگي لحاظ ميشود كه مترجم بايد متن را خوب بفهمد و به زبان ديگر بيان كند.» رييس كتابخانه تخصصي فرهنگستان هنر در بخش آخر به نقد ترجمه ها توسط نهاد هاي دانشگاهي پرداخت و ادامه داد:« اين كه نهاد هاي دانشگاهي در ارزيابي ترجمه ها چگونه ميتوانند به مترجم كمك كنند بايد توجه شود و اينگونه تصور نشود كه همه ترجمه ها از يك دست اند و با تصحيح اشتباهات در متون به آموزش دقيق علم پرداخته شود.» مهدي حسيني نيز با اشاره به عضو نبودن ايران در كنوانسيون حق مولف بين المللي ادامه دا:« اگر در سطح داخلي داراي كپي رايت باشيم وجمعي باشند كه كتاب هايي را در رشته هاي تخصصي خود براي ترجمه توصيه كنند، اين امر باعث جلوگيري از ترجمه همزمان يك اثر توسط چندين مترجم ميشود. مورد دوم آن كه اشكالي هم ندارد كه اگر ما اثري را ترجمه ميكنيم با مولف تماس گرفته و از او اجازه نشر بگيريم. معمولا هم اجازه داده ميشود. وقتي اين رعايت احترام صورت بگيرد نفر بعدي كه بخواهد همان اثر را به زبان ما ترجمه كند مولف به او ياد آوري ميكند كه اثرش ترجمه شده ست و از دوباره كاري جلو گيري ميشود.» دكتر قيومي نيز درباره راههاي نقد ترجمه توضيح داد:« يكي از راههاي نقد، تشويق است. درحوزههايي مثل ادبيات، جايزه هاي ادبي داريم. در حوزه نشر جايزه دولتي مثل جايزه كتاب فصل بود كه تعطيل شد، جايزه كتاب سال هم محدود شد. اما در همين جايزه كتاب سال براي داوري كتاب هاي ترجمه هنر مراجعه به مترجمان ميشود، يعني ملاك پست دانشگاهي است، مسئله بعدي مسئله نقد است كه ما معمولا نقد نداريم،كسي جرات نميكند بگويد كار شما در ترجمه اشتباه بوده است چون منافعش اقتضا نميكند و يك توافقي نانوشته اي بين مترجمان در كار هست كه كار هم را نقد نميكنند و اين باعث مي شود ترجمه خوب شناخته نشود و قدر آن دانسته نشود. |
||
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |